به گزارش هنرآنلاین، ایمان شمسایی مدیرکل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی در یادداشتی درباره جشنواره ملی رسانههای ایران نوشت: «جشنواره ملی رسانههای ایران یا مطبوعات، قرار است در یک کلام، تنور رسانه و محصول رسانهای را گرم کند. در این بین چند نکته را میتوان دید؛
اول، خبرنگاران از دو جهت مظلومند: هم بیرون از صنف که جدی گرفته نمیشوند و تنها مدیران مسئول و صاحبان امتیاز به رسمیت شناخته میشوند. مهمترین دلیل آن هم مفاد قانون مطبوعات به عنوان مهمترین منشور حقوقی و حاکمیتی رسانه در ایران است که نسبت به خبرنگاران به عنوان اصلیترین بازیگران عرصه خبر و اطلاعرسانی سکوت کرده و تنها مدیران را خطاب قرار میدهد، دیگر هم خود صنف که هرکس بدون کمترین تجربه و سطح تحصیلی میتواند خود را خبرنگار معرفی کند. در کشور، حدود 14 هزار رسانه دارای مجوز از هیات نظارت بر مطبوعات داریم که کافیست نام یک فرد به عنوان نویسنده در یکی از آنها بخورد تا ادعای کسوت خبرنگاری کند. برای داشتن ساختار صنفی درست، ملزومات و سازوکارهای حساب شدهای نیاز است که یکی از مهمترین آنها میتواند حضور در جشنوارههای معتبر رسانهای باشد. به طور کلی خبرنگاری که خود را وقف رسانه کرده و حرفهای به حساب میآید اهل رقابت و حضور رسمی در رقابت است. جشنواره ملی رسانههای ایران که در دوره بیست و یکم با حضور بیش از 2500 روزنامهنگار برگزار شد، از این جهت مهم است که به اعضای صنف و بیرون می فهماند چه حجم بالایی از روزنامهنگار حرفهای در کشور داریم که حاضر شدهاند خود را در محک رقابت بگذارند.
دوم ،جشنوارهها وجود دارند تا دو نکته را گوشزد کنند. نخست توان و ظرفیت آن عرصه. مثلا وقتی جشنواره فیلم با ارائه هفتاد اثر و برگزیده شدن 22 فیلم برای رقابت نهایی برگزار میشود به بقیه می فهماند چه ظرفیتی در آن رشته داریم. دیگر آنکه با نشان دادن برترینها، الگوی مناسب را در کار حرفهای نشان میدهد. به طور کلی می فهماند چه کاری شاخص و برتر است تا جوانترها و حتی دیگران آن را سرلوحه قرار دهند. نکتهای که برای تمام جشنوارههای فرهنگی اعم از هنری و رسانهای و ادبی وجود دارد این است که نسبت فرم و محتوا در آن گم است. آیا هیات داوران ما شهامت دارند اثری را که شاید از لحاظ ساختار ضعیف باشد، به دلیل پرداخت محتوایی درست و اثربخش، اول اعلام کنند؟ رسانه، سینما، تئاتر، موسیقی، کتاب و ... وجود دارند تا حاوی پیام باشند یا فقط خوب ساخته و پرداخته شوند؟ نسبت به این دو مفهوم باید شفاف شود. حداقل در رسانه، قرار است مردم را به حقوقشان آگاه کنیم، مشکلات را گوشزد کنیم و ذهن جامعه از صدر تا ذیل را نسبت به موضوعی حساس کنیم. راهحل ارائه دهیم و مسائل مردم، نظر کارشناسان و رای مسئولان را به هم نزدیک کنیم. این حساسیت و کارکرد، گاهی تنها با رفتن سراغ یک سوژه عملیاتی میشود و دیگر نیازی به پرداخت ویژه و فوق مطلوب نیست. به طور کلی و در یک کلام، باید حداقلهای فرم و ساختار را داشت تا به مرحله داوری رسید اما اثربخشی و جریان سازی، ملاک اصلی برای برتر شدن یا به عبارتی الگو شدن برای آینده باشد.
سوم ،ویژگی مثبت جشنوارههای فرهنگی و هنری، دخالت مردم در دیده شدن آثار و انتخاب است. سینماها و سالنهای تئاتر و موسیقی، آثار را نمایش میدهند و داوران هم برترینها را انتخاب میکنند. هرچند انتخاب اثر برتر بین تماشاگران هم یک گزینه فعال در دورههایی بوده اما خود به خود اقبال تماشاگران و صفهای طولانی خرید بلیت، بر رای داوران اثر گذاشته است. ایراد غیرقابل اصلاح جشنوارههای مطبوعات و رسانه همین است که مردم نمیتوانند در تنور رقابت بدمند و این رویداد، کاملا صنفی و درون خانوادگی دنبال میشود. راه حلی هم برایش نیست. جز اینکه رسانه در طول سال با مخاطبش تعامل کند. نمایشگاه مطبوعات برگزار شود. داشتن ستون خوانندگان، یادداشت و گزارش مهمان و نشستهای مردمی نیز میتواند بر حفظ مرجعیت رسانههای داخلی بیانجامد چراکه کارکرد جشنوارهها، جدای از تقدیر و الگوسازی، مردمیسازی و دعوت از مخاطب برای دیدن و شنیدن رسانههای داخلی است. کلام آخر اینکه جشنواره بیست و یکم که پس از وقفه ده ساله و با شکل و شمایل جدید برگزار شد حتما دارای نواقصی بود اما باید از خود پرسید چرا جشنواره در این سالها برگزار نشد و چگونه میتوان تداوم آن را طلب کرد.»