سرویس سینمایی هنر آنلاین: حمیدرضا قربانی این روزها در مقام کارگردان فیلم "خانهای در خیابان چهل و یکم" با بازی مهناز افشار، علی مصفا، سهیلا رضوی، سارا بهرامی و... را روی پرده سینماها دارد.
این فیلم روایت دعواى دو برادر است که بحرانى را در خانواده ایجاد میکند. مادر این خانواده و دو عروسش که در سهطبقه یکخانه زندگى میکنند سعى میکنند هرکدام بهتنهایی بار مشکلات پیشآمده در زندگیشان را به دوش کشند.
"خانهای در خیابان چهل و یکم" سال گذشته در جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو به نمایش درآمد اما از قافله جوایز دور ماند تا دیماه امسال به روی پرده سینماها برود، درست زمانی که مهمترین فستیوال سینمایی کشور آغاز می شود.
قربانی در گفتوگو با خبرنگار هنر آنلاین درباره میزان فروش و استقبالی که از این فیلم طی مدت نزدیک به دوماه شده است، گفت: اکران ما در زمان مناسبی نبود، اما فروش فیلم به نسبت یک فیلم اجتماعی که فضای طنزی ندارد، ولی تلخ هم نیست، خوب بود. ما نزدیک به یک میلیارد تومان تاکنون فروش داشتیم. این در حالی است که فیلم در زمان اکران علاوه بر برگزاری جشنواره فیلم فجر و حوادث مختلفی چون حادثه پلاسکو نیز همزمان بود و این اتفاق به لحاظ روحی و تأثیر روانی که بر شهروندان گذاشت روی فروش فیلمها نیز تأثیر داشت.
وی ادامه داد: فضای جشنواره و همزمانی اکران فیلم با این فستیوال و اسفندماه که همه در تکاپوی خانهتکانی و مسائل آخر سال هستند، اصلاً مناسب برای اکران نیست ولی خوشحالم که فروش فیلم بد نبود. تا جایی که در جریانم و فیلم را در سالنهای مختلف همراه با مردم، منتقدان و اهالی سینما دیدم بازخوردها خوب بود. برخی فیلم را دوست داشتند و برخی هم نظرات انتقادی داشتند که من با گوش جان آنها را شنیدم و نقدها و یادداشتها را نیز رصد کردم.
این کارگردان درباره فعالیتهای جدید خود نیز اظهار کرد: این روزها مشغول کار روی یک طرح سینمایی هستم و کار وارد مرحله نگارش سیناپس شده است. یک فیلم اجتماعی است که باحال و هوا، روحیات و خلقیات خودم همراه است. با اکران فیلم " خانهای در خیابان چهل و یکم " نقاط ضعفم را شناختم و نقد منتقدین و مخاطبان را نیز شنیدم و آنها را در کار جدیدم اعمال میکنم و اگر انتظاراتی باشد که بتوانم انجام دهم، قطعاً در کارم لحاظ میکنم. نمیگویم یک حرکت انقلابی انجام میدهم ولی خلقیات خودم را با نگاه به اطراف در کار دخیل میکنم و فضای جدیدی را تجربه خواهم کرد.
قربانی درباره زمان شروع کار بیان کرد: دقیقا نمیدانم چه زمانی از سال کار را کلید خواهم زد. چراکه اوایل سال آینده با انتخابات روبهرو هستیم و فضای جامعه به طبع سیاسی است، ولی بعدازآن قطعاً کار را کلید میزنم. از آنجاییکه خیلی عجله ندارم زمانی هم برای خودم تعیین نمیکنم، مهم این است که قصه درست نوشته شود و اتفاق درستی بیفتد و بعد کار را شروع کنم.
وی درباره همکاری با فیلمنامهنویس کار نیز گفت: نویسنده کار هنوز مشخص نیست، اما همانطور که گفتم طرح آماده است و بهمحض آماده شدن سیناپس به سراغ یک نویسنده میروم و کار را شروع میکنم.
این کارگردان که سابقه دستیاری با کارگردانان مطرحی چون اصغر فرهادی، حسن فتحی و مهدی فخیم زاده را دارد و بهعنوان یک تدوینگر نیز در سینما شناخته میشود، درباره فعالیت در حوزه تدوین عنوان کرد: سال پیش دو فیلم داشتم که تدوین آن را انجام دادم، ولی الآن کاری در دست ندارم چون هم فصل کار نیست و هم خودم درگیر فیلمنامه هستم و نمیخواهم ذهنم را درگیرمسائل دیگر کنم، اما اگر کار جذابی باشد که آن را دوست داشته باشم تدوینش را میپذیرم، چراکه شغل اصلی من تدوین است و دوست ندارم از آن فضا جدا شوم.
قربانی در پاسخ به این سؤال که چرا در فیلم "خانهای در خیابان چهل و یکم " درگیری دو برادر آنطور که باید نیست و ما خشونتی را که منجر به مرگ یکی از برادرها میشود، نمیبینیم. گفت: در قتلهای آنی که اتفاق میافتد هیچ انگیزهای برای آن وجود ندارد و از پیش تعریفشده نیست و فرد قاتل احساس نمیکند که اوج هیجانش بهجایی برسد که یک نفر کشته شود، چه برسد به اینکه دو برادری که در یکخانه باهم زندگی میکنند، این کار را انجام دهند. اگر خشونت را بیشازحد بالا میبردم، ادامه قصه دچار مشکل میشد. این خانواده محترم هستند و خیلی منطقی با مسائل برخورد میکنند، حالا اگر ما این خشونت را بالا میبردیم و بعد خانواده محترم و منطقی را نشان میدادیم، هیچچیز باهم هماهنگ نبود. وقتی شما محسن (علی مصفا) را میبینید میفهمید که او ذاتاً آدم خشنی نیست. درواقع من چیدمانی داشتم برای اینکه قصه نشان دهد خشونتی که شکلگرفته آنی بوده است و از سوی دیگر نکتهای که بسیار برایم اهمیت داشت این بود که ما آدمها را بعدازآن اتفاق ببینیم. اگر من دوربین روی دست میآمدم و تنش را در سکانس ابتدایی بیشتر میکردم، قطعاً خشونت نشان داده نیز بیشتر میشد، درحالیکه من از ضد نور استفاده کردم برای اینکه به مخاطب بگویم خشونت را نبیند و اتفاق بعدازآن را دنبال کند و این برایم خوشایند است.
وی ادامه داد: به همین دلیل هم ما سریع از آن فضا دور میشویم و مادر و دو عروس او را، در موقعیت قرار میدهیم. کارگردان بهعنوان سازنده اثر نمیخواهد آن خشونت را نشان دهد و به همین دلیل در یک فضای سیاهی و ضد نور خشونت دیده می شود تا به مخاطب بگوید این خشونت رسیده بهجایی که خیلی تلخ است و حالا باید دید پسازآن چه اتفاقی رخ میدهد.
قربانی افزود: ما کاراکتری از محسن میبینیم که نمیتوانیم انتظار داشته باشیم او زشت و زننده برخورد کند. در قصه ما خشونت آنی دیده میشود، اتفاقی که در شهر وجود دارد و ما با آنها در ارتباط هستیم. یک خشونت عادی باعث ایجاد چنین چالش بزرگی میشود و آدمهای بیگناهی هستند که دچار این فاجعه عمیق شدهاند و امروز در زندان به سر میبرند. درواقع ما میخواهیم بگوییم یک خشونت خیلی کم و کوچک میتواند تبدیل به یک فاجعه بزرگ شود، پس مراقب باشید!
او همچنین در پاسخ به این سؤال که شخصیت دایی (آرش مجیدی) را چرا تا این اندازه مثبت در نظر گرفته است، عنوان کرد: شخصیت منفی در این فیلم وجود ندارد و همه شخصیتها مثبت هستند. چون عادت کردیم که همیشه منفی ببینیم کمی در مورد مثبت بودن شخصیتها پس میزنیم. تنها کاراکتر منفی ما کاوه است که او را هم در تمام فیلم نمیبینیم و تنها ابتدای قصه دو برادر درباره او صحبت میکنند. در این فیلم همه حق میگویند و همه آدمها بهنوعی عملکرد مثبت دارند. حتی مادر و دو عروسش نیز اینگونه هستند. بر اساس تعریفی که از فیلم دارم حتی دایی فیلم من برخلاف آدمهایی است که در سینما به نمایش گذاشتهشدهاند. این دایی بر اساس شناختی که از دامادش دارد و عدم خشونت او میداند که او بیگناه است. این فرد یک آدم فرهنگی است که در یک محیط فرهنگی مشغول به کار است و باید اینگونه رفتار کند. تعریفی که دارم این است که یک عمل در یک خانواده محترم اتفاق افتاده و عکسالعملها را نیز بر همان مبنا باید بینیم. باید تعاریف متداولی که در سینما ایجادشده است را تغییر دهیم.
این کارگردان با اشاره به اینکه ممکن است در فیلمهای بعدی کاراکترها را تغییر دهد ولی با نوع دیدگاه خود این کار را بکند، اظهار کرد: یک میلیارد فروش برای فیلمی که مردم با آن فضا خیلی عجین نیستند، خوب است، اما مردم عادت کردند و من بهعنوان کارگردان باید کمکم به این فضا نزدیک شوم. ذهن مردم به خشونت، تنش و ریتم بالا در سینما عادت کرده است و از آنجایی که من دوست دارم فیلمی بسازم که همه آن را دوست داشته باشند و تنها عده خاصی با آن ارتباط برقرار نکنند، بنابراین باید آرامآرام این فضا را تغییر دهم. به نظر من مردم سرمایه ما هستند و تهیهکننده نیز سرمایهگذار است و کارگردان با حفظ این دو وزنه باید تعادل ایجاد کند؛ بنابراین باید در میان این دو گام برداشت.