سرویس سینمایی هنرآنلاین: مازیار میری در فیلم "سارا و آیدا" همچنان درگیر همان تکرار و تقلید از سینمای فرهادی است که پیش از این در "سعادتآباد" از او دیده بودیم اما اینجا نه فقط در پلات و طرح کلی داستان تحت تأثیر فرهادی است، بلکه حتی دیالوگهای نامزد سارا و واکنشهای او قبل از تصمیمگیریاش نیز کاملاً و دقیقاً از فیلم درباره الی... برداشته شده است.
هرچقدر میری در نیمه اول به خوبی میتواند همه راهها را به روی شخصیت ببندد و او را درگیر موقعیت گریزناپذیری کند که از آن خلاصی ندارد، در نیمه دوم چالش اخلاقی شکل نمیگیرد و نشانی از درگیری شخصیت با خودش بر سر دوراهی پیچیده انتخاب وجود ندارد. اساساً تا زمانی که فیلمسازی نتواند بحران بیرونی را به یک کلنجار درونی و شخصی برای کاراکترش تبدیل کند تا مخاطب در پروسه درگیریهای فکری و عاطفی شخصیت شریک شود و روند استحاله و تغییر او را درک کند، انتخاب و تصمیمگیری شخصیت هرگز به لحظه مهم و سرنوشت سازی در داستان درنمیآید.
موقعیتی که میری برای سارا به مثابه بازسازی موقعیت سپیده در "درباره الی..." طراحی میکند، فاقد پیچیدگی و مخاطرهای است که شخصیت را دچار تردید و سردرگمی و استیصال در لحظه انتخابش کند. در فیلم فرهادی اگر جواب سپیده به نامزد الی چنان اهمیت ویرانگری دارد، به این دلیل است که سپیده میان دوراهی خیانت به الی و خیانت به جمع دوستانش قرار گرفته و این لحظه انتخاب به گونهای شکل گرفته است که شخصیت نه راه پس دارد و نه راه پیش و دست به هر اقدامی بزند، یک طرف ماجرا را نابود کرده است.
اما در فیلم میری سارا باید میان حفظ شرافت دوستش و آبروی خودش یکی را برگزیند و در چنین شرایطی تصمیم اخلاقی ترجیح دیگری به خود است. مخصوصاً که نه تهدیدهای توخالی مصطفی زمانی و نه توجیهات سطحی نامزد سارا هیچکدام در حد و اندازهای نیستند که بتوانند او را تحت فشار بگذارند و لحظه تصمیمگیری را برای او سخت و طاقتفرسا کنند و تبعات و نتایج نابودکنندهای را در پی داشته باشند.
شخصیت سارا چنان تخت و خنثی و فاقد عمق است که از اول تا آخر فیلم نمیداند چه میخواهد بکند یا نکند و فقط در همان مسیری قدم برمیدارد که از سوی فیلمساز به داستان تحمیل شده است و ما هیچگاه احساس نمیکنیم که با یک کاراکتر زنده و قابل درک روبرو هستیم که در حال تلاش برای درست کردن اوضاع آشفته پیرامونش است و هر رویدادی که رخ میدهد، برآمده از درستی یا نادرستی کنشها و انتخابهای اوست. بلکه آشکارا خطوط تعیینشده از سوی فیلمساز را در داستان میبینیم که شخصیت را در آن پیش میبرد تا به همان جایی برسد که خودش از قبل طراحی کرده است و آن، بازسازی پایانبندی فیلم "درباره الی..." به گونهای است که از منظر خودش این بار اخلاق و وجدان و مسئولیتپذیری پیروز شود.
فیلم سارا و آیدا گرفتار درک سطحی و سادهانگارانه از مفهوم بحران اخلاقی در سینمای فرهادی است که به شکلی ناشیانه ادعای تغییر مسیر و دگرگونی در الگویی دارد که از آن تقلید میکند، در حالی که حتی نمیتواند داستان تازه و متفاوتی را تعریف کند که ما را قدمبهقدم با شخصیت پیش ببرد و در انتظار لحظه انتخاب او در نگرانی و تعلیق نگه دارد، چه برسد به اینکه بخواهد دریافت ما را تحت تأثیر تصمیمگیری او از اخلاق دگرگون کند.