سرویس سینما هنرآنلاین: برای ساخت فیلم داستانی، احتیاج به نوشتهای به نام فیلمنامه است تا بر اساس آن فیلم ساخته شود. بدون فیلمنامهای دقیق و کامل، فیلم داستانی وجود خارجی نخواهد داشت. فیلمنامهنویس خالق اثر است که فیلمنامه از ذهن او روی کاغذ آمده است.
فیلمنامهنویسی که با فنون این هنر آشنا باشد، میداند چگونه بنویسد تا فیلمی قابل قبول از فیلمنامه نوشته شده پدید آید. این فیلمنامهنویس است که داستان را تعریف و شخصیتها را معرفی میکند. فیلمنامه، حاصل تلاش، قریحه و تخیل فیلمنامهنویس است. کارگردان خالق فیلمنامه نیست، بلکه تفسیر کننده آن است. وظیفه اصلی کارگردان به تصویر در آوردن فیلمنامه است و بس.
هنر کارگردان هدایت گروه سازنده و استفاده از تواناییاش برای ساخت هر چه بهتر فیلم است. قدرت تخیل یک فیلمنامهنویس با کارگردان متفاوت است. کارگردانان بسیاری بوده و هستند که فیلمنامه را هم خودشان مینویسند، اما حرفهایها با ذهن یک فیلمنامهنویس آن را مینگارند، نه یک کارگردان. زیرا دنیای فیلمنامهنویسی با کارگردانی فرق دارد. اگر فیلمسازی بخواهد با ذهن یک کارگردان فیلمنامه بنویسد، بیشک اثر خوبی از کار در نخواهد آمد، زیرا تخیل و ذهنیت یک فیلمنامهنویس در آن ساری و جاری نیست. فیلمنامهنویس حرفهای میداند چگونه قصه را روایت، شخصیتها را پرداخت کرده و صحنه را توصیف کند. کارگردانانی که دید یک فیلمنامهنویس را ندارند، به خاطر اینکه همه چیز را به صورت دکوپاژ شده در ذهن خود میسازند، نمیتوانند چارچوب فیلمنامه را خوب طراحی کرده و از ریزهکاریها غافل میشوند.
کارگردانان حرفهای و بزرگی که فیلمنامهنویس نیز هستند، تا آنجا که ممکن است سعی میکنند فیلمنامه را مستقل از فضای کارگردانی بنویسند. کارگردانانی که نویسنده فیلمنامه نیستند، فقط میتوانند حدود 25 درصد آن را بدون نظر نویسنده تغییر دهند. برای تغییر در فیلمنامه، کارگردانان بهتر است نظرات خود را به فیلمنامهنویس منتقل کنند تا او این تغییرات را اعمال کند. یک فیلمنامهنویس حرفهای، این را میداند که تعیین زاویه دوربین به عهده کارگردان است، زیرا مفسر اثر اوست. برای همین اکثر حرفهایها از آوردن زوایای دوربین در فیلمنامه خودداری میکنند. متاسفانه برخی از کارگردانانی که فیلمنامه پروژه را نیز مینویسند، چون با ذهن یک فیلمساز دست به قلم میبرند، خواسته یا ناخواسته زاویههای دوربین را هم مشخص میکنند. این مورد باعث شده فیلمنامهنویسان تازه کار از این رویه استفاده کنند که اشتباه است. فیلمنامهنویس باید تنها مواردی که به عهده اوست در فیلمنامه بیاورد و در کار کارگردان که تفسیر کننده فیلمنامه است دخالتی نکند.
فیلمنامهنویس جای تعیین زاویه دوربین باید جهتها را ذکر کند. فیلمنامهنویس حرفهای، توصیف صحنه و شخصیت را تا آنجا که لازم است در فیلمنامه میآورد، اما کسی که با ذهن کارگردانی مینویسد، این مهم را انجام نمیدهد، زیرا همه چیز را به صورت دکوپاژ شده میبیند. اگر توصیف صحنه کامل نباشد، گروه سازنده و تولید دچار مشکل میشوند. فیلمنامه به کمک همه عوامل میآید، از تهیهکننده و کارگردان گرفته تا فیلمبردار و گریمور. وقتی توصیف صحنه و شخصیت در فیلمنامه کامل باشد، گروه سازنده و تولید، از آن به عنوان نقشه راه بهره میبرند تا کارشان کاملتر و بهتر شود. از قدیم نیز گفتهاند: هر که را از بهر کاری در جهان آوردهاند. اشکال کار برخی از گروههای فیلمسازی، به خصوص در ایران، این است که وظایف به درستی تعریف نشده و هر کسی به خود اجازه میدهد در کار دیگران سرک بکشد. اگر جایگاه هر کس مشخص شود، مطمئنا اثر تولید شده شکل بهتر و حرفهایتری پیدا خواهد کرد. فیلمنامهنویس و کارگردان نیز هر کدام باید در جایگاهی که متعلق به آنان است قرار بگیرند، اگر چنین شود اشکالی در تولید فیلمها پیش نخواهد آمد.