سرویس سینمایی هنرآنلاین: مستند تاریخی "نیمه پنهان ماه" ساخته آزاده بیزارگیتی پژوهشی جامع، دقیق و قابل اعتنا پیرامون حضور زنان در جنبش مشروطیت ایران است که برای نخستین بار در دهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت به نمایش درمیآید.
فیلم با وجودی که مبتنی بر روایتی تاریخی پیش میرود اما چنان با لحن دلنشین و شاعرانهای بیان میشود که گویی سر بر دامان شهرزاد قصهگو گذاشتهایم تا داستانهای هزار و یک شب زنانی را برایمان تعریف کند که هر یک از آنها میتوانند قهرمان اسطورهای یک سرزمین تلقی شوند اما حتی کسی نامشان را نمیداند.
از همان ابتدای فیلم که سایه آزاده بیزارگیتی را در میان تصاویر محو و رنگباخته زنان قاجار میبینیم و صدای او را میشنویم که میگوید: "من مثل شبحی سرگردان خودم را وارث انبوهی از زنان روبندهپوش میدانم و از خودم میپرسم که این زنها با این چادرهای سیاه و روبندههای سفید چه کسانی هستند؟" ما را با خود به هزارتوی رازآلود تاریخ میبرد و برای شناخت آنها به مکاشفهای دردمندانه در چهرههای گنگ و مبهمشان در عکسهای بهجامانده دعوت میکند تا با روایتی عمیق، شورانگیز و متفکرانه درباره سهم پنهان زنان پردهنشین تاریخ در جنبش مشروطه مواجه شویم و بعد آرامآرام آن را در پیوند با نقش زنان معاصر دریابیم.
پس از سالها پژوهش و جستجوی مستمر و دقیق فیلمساز آنچه به دست آمده است، تعدادی عکس رنگ و رو رفته و چندخطی در نوشتههای مورخان است که بر اساس آنها میتوان به سهم زنان در جنبش مشروطه استناد کرد و اتفاقاً همین محدودیت منابع تاریخی است که ارزش فیلم را چند برابر میکند و نشان میدهد که فیلمساز چطور سالهای متمادی از جان خود کاسته است تا با دشواری به دل تاریخ چنگ بزند و کلمات و تصاویر زنان گمشده را همچون گنجی پنهان بیرون بکشد و نامهای فراموششده زنان مبارزی همچون انیس الدوله، زینب پاشا، سردار مریم بختیاری را در کنار اسامی پرافتخار مردان انقلابی ثبت کند و نام و یادشان را زنده نگه دارد و با چنین رویکردی است که خود فیلم نیز به سند و منبع معتبر و ماندگاری در زمینه شناخت زنان مشروطهخواه تبدیل میشود.
آنچه در این عکسهای بجا مانده از گذشته میبینیم، پرترههایی ثابت و خاموش از زنانی است که به ندرت هویت و نام و نشانشان معلوم است اما آزاده بیزارگیتی از طریق همنشینی معنادار میان عکسها و روایتهای تاریخی چنان شور و تحرک و زندگی به آنها میبخشد که احساس میکنیم این زنان پردهنشین پیش چشمانمان جان میگیرند و زبان میگشایند تا حقایق ناگفته و نانوشته درباره خود را برایمان بازگو کنند. درواقع فیلمساز موفق میشود آن سویه پنهان عکسها را آشکار نماید و سکوت و بیصدایی آنها را معنادار جلوه دهد و گویای هزاران کلام ناگفته بنمایاند و به شرح صدای غایب زنان در تاریخ دست بیابد. طوری که وقتی صدای او را بر تصاویر خاموش زنان در قاب عکسها میبینیم، انگار روح زنی جسور و پرشور قلب تاریخ را میشکافد و در کالبد زنان انقلابی گمنام حلول میکند تا بجای آنان سخن بگوید و زندگی بیاننشدهشان را روایت کند.
نگاه حساس و عمیق بیزارگیتی به وضعیت زنان باعث میشود که ما نه فقط سیر تطور و تکامل حضور سیاسی اجتماعی زنان در تاریخ ایران را ببینیم که با چه رنج جانکاهی از زنانی در اندرونی که اجازه نظر دادن نداشتند، به زنانی تصمیمگیرنده که حق رأی به دست آوردند تبدیل میشوند، بلکه به آسیبشناسی ریشهها و علل نادیده انگاشتن جایگاه زنان نیز میپردازد و تبعات و نتایج ناگوار آن را نیز هشدار میدهد و به همین دلیل فیلم با تصویر زنان روبنده پوش آغاز میشود و با تصویر زنی پنهان در پشت دوربین پایان میگیرد و در میان این دو نمای تغزلی و پرمعناست که میبینیم زنانی که در خانههایشان حتی نمیتوانستند درباره سرنوشت خویش دست به انتخاب بزنند، پس از گذراندن مسیری دشوار و دردناک در جایگاه زنان پیشروی امروزی قرار گرفتند و این قدرت را یافتند تا درباره نادیده انگاشته شدن زنان در تاریخ دست به قلم ببرند و فیلم بسازند و تاریخ را متحول کنند.