سرویس سینمایی هنرآنلاین: ابراهیم حاتمیکیا فیلمساز که به تازگی آرت بوک فیلم "بادیگارد" را رونمایی کرد، در گفتوگو با خبرنگار هنرآنلاین درباره سفر اخیرش به سوریه و ساخت فیلم جدید خود گفت: قرار نیست فیلم جدیدم را در سوریه بسازم. سفرم به سوریه شخصی بود. تا هنگامی که فیلمنامه را کامل ننویسم و آن را آماده ساخت نکنم، حرفی درباره آن نمیزنم.
کارگردان "بادیگارد" درباره حواشی به وجود آمده درباره ساخت اثر جدیدش، اظهار کرد: سردار سلیمانی پیشنهادی برای ساخت فیلم بر اساس کتاب "آن ۲۳ نفر" را داد، اما من در نامه پاسخ او را دادم و او دلایل این امر را از من پذیرفت. آن نامه محرمانه بود و کسی که اقدام به انتشار آن کرد در واقع بیاخلاقی کرد.
حاتمیکیا در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به آرت بوک "بادیگارد" بیان کرد: این آرت بوک کار پسرم اسماعیل حاتمیکیاست و اگر بحث دیجیتال مطرح نبود، شاید این مسائلی که در این کتاب عنوان شد جای طرح نداشت. باید بگویم بحث استوریبورد دیگر قدیمی شده است و ما باید دنبال موارد جدید چون آرت بوکها در فیلمسازی باشیم.
وی ادامه داد: ما سعی کردیم قبل از نوشتن فیلمنامه برای هر تصویر از فیلم با متخصصان آن بخش مشورت کنیم. بر همین اساس با آقای سهیل دانش اشراقی به صحبت نشستیم. او جوان بسیار با دانشی است و به درستی این کار را انجام داد. به هر حال سینمای اکشن ما دقیقتر، مهندسیتر و ماندگارتر از قبل شده است و چه بخواهیم چه نخواهیم باید در این مسیر پیش برویم.
کارگردان "آژانس شیشهای" درباره چاپ و انتشار آرت بوکها عنوان کرد: این اتفاق نباید برای هر فیلمی بیفتد. آرت بوک باید برای فیلمهایی که در آن تجربه تازهای رخ داده است انجام شود. قطعاً برای فیلم آقای مجیدی و آقای درویش باید این اتفاق بیفتد تا تجربههای خود را به نسل بعدی انتقال دهند، اما یکسری از فیلمها آپارتمانی هستند و نمیشود روی آنها کار کرد و برایشان آرت بوک تهیه کرد.
حاتمیکیا با اشاره به اینکه آرت بوک برای فیلمهای عظیم باید تولید شود، ادامه داد: آرت بوک برای فیلمهایی که هنر/صنعت هستند و قواعد هندسه در آنها پیروی میشود، مناسب است. من اگر فیلم "چ" را بعداً میساختم، قطعاً این کار را برایش انجام میدادم.
کارگردان "از کرخه تا راین" همچنین با بیان اینکه تولید آرت بوک و استوریبورد میتواند صرفهجویی مالی در تولید پروژههای بزرگ داشته باشد، گفت: کسی که روی این بخش متمرکز میشود، مجبور میشود استوریبورد هم داشته باشد، آن هم به شکل فنی و حرفهای که بر پایه منطق است. اگر به جهت تخصصی به عنوان هنر به این موضوع نگاه کنیم بازهم تمرکز به وجود میآورد. همه عوامل بر مبنای همان کار میکنند و بازهم مقرون به صرفه است و باعث جلوگیری از هدر رفت سرمایه میشود. در واقع استوریبورد باعث میشود شما موضوع و ایدهای را که در فیلم دارید و آنچه تصور اولیهتان نسبت به نقش، سکانس، مکان و... است روی کاغذ آورید، و با کمک نقاشی که به درستی به این مباحث اشراف دارد این کار را انجام دهید. در چنین شرایطی قطعاً در انتقال آنچه فیلمساز میخواهد به بقیه عوامل منتقل کند از فیلمبردار، بازیگر، لباس و... زمان کمتری صرف میشود. آرت بوک یک دنیای کاملاً ارتیستیک است که باید آن را پذیرفت. بنابراین از این جهت بسیار حرکت خوبی است، اما سینمای ما به هزار و یک دلیل خیلی حوصله این بحث را ندارد و من هم حق میدهم. بخش عمدهای از فیلمسازان بسیار گرفتار مسائل مالی هستند و این موضوع آنها را تحت فشار قرار میدهد که فیلمهایشان را در یک گوشه بسازند. من هم "آژانس شیشهای" را در داخل یک محیط کوچک ساختم، اما تلاش کردم سینما را به آنجا ببرم، ولی بعضی اوقات احساس میکنم این کار سینما نیست و شاید یک جور تلهتئاتر یا تلهفیلم است که ساخته میشود. بسیاری از فیلمسازان به همین دلایل نمیتوانند این کار را انجام دهند، چرا که همانطور که گفتم نه بودجه آن را دارند و نه حوصلهاش را.
وی درباره همکاری فیلمسازان پیشکسوت با نیروهای جوان نیز بیان کرد: نیروهای امروز همگی جوان هستند و جای فرزندان من را به لحاظ حضور میگیرند، ولی دانش سینمای روز و دیجیتال امروز را دارند که این بسیار مهم و به شدت کمککننده است. باید به این نسل اعتماد کرد و به آنها موقعیت و فرصت داد. فیلمسازی که با چهار برگ فیلمنامه میرود سر صحنه و هرچه پیش آمد میگیرد سینما برایش ارزشی ندارد. سینما یک هنر و صنعت است و باید مهندسی را بلد باشی و بدانی چه میکنی.
حاتمیکیا همچنین با اشاره به اینکه امروز دیجیتال در سینما حرف اول را میزند درباره این نوع از سینما اظهار کرد: به هر حال امروز سینما دیجیتالی است و دیگر کسی از نگاتیو استفاده نمیکند. بحثهایی درباره زیباییشناسی مطرح میشود و سر آن دعواست. برخی معتقدند یکسری فیلمها دیجیتال هستند، اما فیلم به مفهوم ماهوی نیستند و تنها یک فرصت است. در فرنگ به آن تلهفیلم میگویند که پیش از این نیز در تلویزیون پخش میشد. بحث ما این نیست. اما اینکه همگی از ظرفیت دیجیتال استفاده میکنیم مهم است. این ظرفیت سینمای دیجیتال درست مثل کامیونی است که میتواند 10 تن بار داشته باشد و ما به جای آن 10 کیلو بار میگذاریم و این واقعیتی است که در سینمای ما وجود دارد و از آن به درستی استفاده نمیشود. این به این معنا نیست که در هر فریم از افکتها و ویژوالهای عجیبوغریب استفاده کنیم، بلکه میتوان از دیجیتال در رنگها، تجربهها و آرایش رنگی فیلمها بهره گرفت که من آن را در سینما کم دیدهام و بیشتر بیحوصلگی است که در این عرصه وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه سینمای ما تا حدی فقرزده شده و اقتصادش مسئلهدار است، گفت: گفتن این موضوعات میتواند دلخورکننده باشد، اما به هر حال برای سینمای ما اتفاق افتاده و باید روی آن کار کنیم. هر کسی نمیتواند این کتاب را بخرد اما این کتاب برای دانشجوها مرجع است. ادعا نمیکنم که حاتمیکیا آغازگر این کتاب است، اما به هر حال سینمای ما تلاش کرد متخصصان خارج از کشور را وارد ایران کند. برای مثال از خارج فیلمبردار، گریمور و ... آوردیم، ولی این کتاب و هر آنچه در آن است برای خودمان است و وطنی است.