سرویس سینمایی هنرآنلاین: در صحنه پایانی فیلم "ناهید" به کارگردانی آیدا پناهنده، ناهید به دیدار همسر جدیدش میرود و درباره تصمیمش با او حرف میزند و به مسعود میگوید که میخواهد موضوع حضانت پسرش را از طریق قانون پیگیری کند و بفهمد که او به عنوان زن مطلقهای که صیغه کرده، بدتر است یا احمد به عنوان مرد معتاد و لاابالی و کدام یک صلاحیت نگهداری از فرزندشان را ندارند. درواقع چالش اصلی فیلم پیرامون همین پرسش مهم در انتهای داستان شکل میگیرد و همه ماجرا و حوادثی که در طول فیلم برای ناهید رخ میدهد، بستری به حساب میآید تا او جامعهای را که معیار درستی برای تشخیص و تعیین خوبی یا بدی افراد ندارد، زیر سؤال ببرد.
هرچند در این فیلم نیز با دشواریهای پیرامون مسئله حضانت فرزند برای مادران مواجه هستیم، اما تمایز فیلم از نمونههای مشابهش در این است که فیلم تصویر زنی را نشان میدهد که بیآنکه بخواهد مادرانگی خود را نفی کند و از آن دست بکشد، میکوشد تا خود را به عنوان یک زن مستقل و آزاد به جامعه اطرافش تحمیل کند و جایگاه خود را به تثبیت برساند. زنی که قرار نیست مطابق تعاریف و انتظارات سنتی و کهنه جامعه پیرامونش فقط مادر باشد، خودش را فراموش کند، دست از همه علائق و اهداف و آرزوهای شخصیاش بکشد و همه عمرش را به پای فرزندش بریزد. بلکه هرچند زندگی و آینده و سرنوشتش به حضور پسرش گره خورده است و تحت هیچ شرایطی حاضر نیست برای رسیدن به راحتی و آسایش خود از فرزندش دست بکشد اما میخواهد خودش هم از زندگی لذت ببرد و در کنار مردی که یکدیگر را دوست دارند، لحظات آرامی را که تاکنون از او دریغ شده، تجربه کند.
با چنین رویکردی همان تناقض ازلی ابدی که در ذات زنانگی نهفته است، بروز میکند و او را هم مثل همه زنانی که میخواهند بهطور توأمان هم به عنوان یک زن آزاد و مستقل دست به انتخاب بزنند و هم برای فرزندشان مادر خوبی باشند، دچار این چالش عمیق و جدی میکند که عشق ورزیدن به خود را باید در الویت قرار دهد یا عشق ورزیدن به فرزندی که جزئی از خود است؟ و فقط چنین مادرانی میدانند که دست یافتن به آمیزهای از هر دو در این اجتماعی که اساساً مادرانگی را نفی تمام خواستههای شخصی یک زن میدانند، چه کار دشوار و پیچیدهای است.
درواقع آنچه موقعیت ناهید در فیلم را تلختر و تراژیک تر نشان میدهد این است که او باید برای به دست آوردن پسرش با پدری رقابت کند که از هیچ لحاظی شایستگی و صلاحیت نگهداری از فرزندشان را ندارد ولی با این وجود از این حق و امتیاز برخوردار است که برای واگذاری حضانت پسرک به ناهید برای او شرط ناعادلانهای بگذارد و او را تحت فشار قرار دهد تا میان زندگی آرام و عاشقانه تازهای که آغاز کرده و فرزندی که نگران آینده اوست، یکی را انتخاب کند. تصمیم نهایی ناهید برای اینکه هر دو را با هم به دست آورد، او را زنی نشان میدهد که نمیخواهد در برابر قوانین و اصول و انتظارات غلط جامعه اطرافش تسلیم شود و تن به شرایط جبری که به او تحمیل میشود، بدهد و به کمک همان قوانینی که علیه اوست، حقانیت خود را ثابت کند.