سرویس سینمایی هنرآنلاین: ساختار فیلمهای بهرام توکلی همواره به گونهای است که مرز میان دنیای خیالی و واقعی را از میان برمیدارد و این احساس را در ما به وجود میآورد که انگار قدم در جهان عجیب و غریب ذهن یکی از شخصیتها گذاشتهایم که در حال روایتگری است اما در "من دیهگو مارادونا هستم" با فیلمی روبرو هستیم که نه فقط ما را به درون قلمروی خیالی شخصیت میکشاند که میخواهد داستانی را برایمان تعریف کند، بلکه نحوه چگونگی شکل گیری قصه و روایت در ذهنش و پروسه راه یافتن آن به زندگی واقعی را نیز نشان میدهد و به طرز حیرتانگیزی زندگی را به نسخهای از یک داستان تبدیل میکند.
داستان فیلم در یک دنیای آبسورد و دیوانهوار میگذرد که ماجرای ساده و کوچکی به بحرانی مهارناشدنی و فاجعهای غیرقابل کنترل تبدیل میشود که حل آن غیر ممکن به نظر میرسد. در ظاهر فقط دو شخصیت پیمان و بابک که باعث بروز این اتفاق بیاهمیت شدهاند، افرادی معرفی میشوند که از لحاظ روانی دچار مشکل و عدم تعادل هستند، اما به تدریج میبینیم که کل اعضای دو خانواده که درگیر دعوا و کشمکشی بیهوده و بیمعنایند، آدمهایی خلمآب و مشنگ هستند که خیلی جدی به کارهایی دیوانهوار میپردازند و برای رفتارهای ابلهانهشان دلایلی منطقی ارائه میدهند.
فیلم دارای نوعی لحن بینابینی و دوپهلوست که میان مرز کمدی و تراژیک حرکت میکند و روایت خود را بر مبنای یک موقعیت مضحک که از دل وضعیتی تراژیک برآمده، بنا مینهد و از این رو هر موقعیت تلخ و غم انگیزی درون خود نوعی سرخوشی و طراوت دارد و یا در دل هر موقعیت خوشایندی نوعی اندوه و درد نهفته است و کل فیلم بر مبنای جابجایی مدام میان این دو حس و حال شکل میگیرد و دو پایان تلخ و شیرین فیلم نیز از چنین رویکردی برمی آید.
درواقع نوعی کمدی سیاه که در دل آن تلخترین و جدیترین ماجراهای زندگی به شوخی و تمسخر گرفته میشود وبحث و جدلهای به ظاهر مهم و جدی آدمها واکنشهایی مضحک و پوچ به نظر میرسد و فیلم از طریق این تقلیل و فروکاستن اهمیت زندگی به حوادثی مسخره از یک داستان جفنگ و خندهدار است که موفق میشود جهان بینی خود مبتنی بر جدی نگرفتن دنیا و بیاعتنایی به زندگی را به ما القا کند. نوعی رویکرد بهلولوار برای مقابله با جهان آشفته و نابسامانی که روز به روز آدمی را بیشتر در معرض فروپاشی عصبی قرار میدهد. انگارانسان امروزی بیش از هر چیزی نیاز دارد تا به اتفاقات دشوار و طاقت فرسای روزانه زندگیش به عنوان قصههایی خنده دار و مسخره نگاه کند و از رنج آنها بکاهد و از این رو میتوان فیلم توکلی را اثری مهم و تاثیرگذار درباره ارزش و اهمیت داستانگویی و قصهپردازی در زندگی دانست.