گروه سینما خبرگزاری هنر ایران: سه ماه منتهی به پایان سال، بحث تکراریِ گران شدن بلیت سینما و تاثیرگذاری‌اش بر جذب مخاطب را داغ می‌کند و پس از کمی جنجال‌های رسانه‌ای به فراموشی سپرده می‌شود تا دوباره بحثش در سال آینده باز شود

موضوع گرانی بلیت سینما در اواخر هر سال به یک سوژه تکراری و خسته‌کننده تبدیل شده است. چرا که در شرایط تورمی گریزی از افزایش قیمت بلیت سینما نیست و دیگر آنکه در شرایط فعلی سینمای ایران، این افزایش قیمت 20، 30 درصدی، گره‌ای از اقتصاد سینمای ایران باز نخواهد کرد.

مشکلات اقتصادی سینمای ایران پیچیده‌تر از مسائلی مثل افزایش قیمت بلیت سینماست. سینمای ایران هنوز برای تبدیل شدن به یک صنعت، راه درازی در پیش دارد و همین بحث‌ها و حاشیه‌هایش پیرامون گران شدن بلیت نشان می‌دهد اقتصاد سینمای ایران تا چه اندازه شکننده و وابسته به قیمت بلیت است.

در صنعت سینمای کشورهای پیشرفته و حتی در حال توسعه، توجه به فروش بلیتِ سینماهای داخلی تنها یکی از منابع درآمدزایی است. آنها تمرکز و هدف خودشان را بر روی صادرات فیلم و سرمایه‌گذاری در تولید فیلم در کشورهای دیگر کرده‌اند و فهمیده‌اند سود اصلی در پیدا کردن مخاطب بیشتر است.

سیستم بیمار تهیه‌کنندگی

اما متاسفانه سینمای ایران، همچنان درگیر یکی از ابتدایی‌ترین مسائل در تولید فیلم که همان تهیه‌کنندگی باشد، گیر کرده است. سرمایه‌گذاران و تهیه‌کنندگان رانتی و دولتی، بدون کمترین توجه به مسئله فروش و جذب مخاطب، همچنان فیلم می‌سازند و چرخه‌ای معیوب را در سینما به وجود آورده‌اند.

در حالیکه در تمام دنیا،‌ تهیه‌کنندگان فیلم‌ها را برای مخاطبان می‌سازند و برای پیدا کردن تماشاگر بیشتر هر کاری می‌کنند،‌ اینجا تهیه‌کنندگان با استفاده از بودجه و سرمایه‌های دولتی و حکومتی،‌ کوچکترین دغدغه‌ای بابت فروش، سودآوری و جذب مخاطب ندارند.  

همین بی‌توجهی به مسئله مهم سودآوری در سینما،‌ باعث شده تا تهیه‌کنندگان که در همان مرحله تولید به سودشان رسیده‌اند، کوچکترین تلاشی برای جذب مخاطب بیشتر و پیدا کردن بازارهای جهانی و منطقه‌ای نکنند. این دقیقا همان معضلی است که اقتصاد دولتی دچار آن می‌شود و مثل بخش خصوصی برای پویایی و شکوفایی دنبال کشف راههای تازه نمی‌گردد.

یک نگاه ساده و گذرا به گیشه فیلم‌های پرفروش سینمای جهان نشان می‌دهد،‌ آنها عمده فروش خود را از اکران جهانی به دست آورده‌اند. برای نمونه بد نیست به فروش انیمیشن پیکسار به نام «درون بیرون2» توجه کنیم. این انیمیشن به فروشی معادل ۱.۶۴۹ میلیارد دلار دست پیدا کرد که که ۱.۰۰۲ میلیارد دلار آن در خارج از آمریکا بود.

ناتوانی تهیه‌کنندگان ایرانی پیدا کردن بازار جهانی

همین نشان می‌دهد مسئله فروش در کشوری مثل آمریکا با آن پهناوری و جمعیت تا چه اندازه به اکران جهانی وابسته است. نکته افسوس‌برانگیز دیگر اینجاست تهیه‌کنندگان ایرانی حتی در رایزنی و اکران فیلم‌هایشان در کشورهای هم‌پیمان با ایران مثل چین ناتوان و عاجز هستند.

چین با داشتن نزدیک به 15 هزار سالن سینما یکی از بزرگترین بازارهای سینمایی را در اختیار دارد که سینمای ایران سهمی از آن ندارد. یا حتی در بحبوحه درگیری غرب با روسیه‌ و محدود شدن اکران فیلم‌های آمریکا در این کشور، تهیه‌کنندگان ایرانی نتوانستند تا حدودی بازار 60 میلیون مخاطبی سینمای روسیه را پر کنند و فضایی برای اکران فیلم‌هایشان به دست بیاورند.

اکران انیمیشن «پسر دلفینی» در روسیه، با فروشی دو میلیون دلاری روبه‌رو شد و همین نشان از استقبال مردم کشورهای دیگر از آثار خوب ایرانی دارد؛ فقط به شرطی که حال و حوصله‌ای برای پیدا کردن این بازار باشد. حتی به گفته تهیه‌کنندگان این انیمیشن پس از اکران فیلم، بحث قرارداد جهت  تولید اکسسوی و پخش در وی‌او‌دی‌ها مطرح می‌شود.

سینمای ایران تا وقتی به این ارزآوری و کسب سود از اکران‌های جهانی بی‌توجه باشد،‌ همچنان باید چشمش را به همین افزایش 20، 30 درصدی آخر سال بدوزد. تا زمانی که سیستم تهیه‌کنندگی فیلم‌ها از این حالت رانتی و بیمار خارج نشود و بخش خصوصیِ فعال و علاقه‌مند واردش نشود،‌ صنعتی در سینمای ایران شکل نخواهد گرفت و همین بحث تکراری و خسته‌کننده گرانی بلیت سینما هر سال پیش خواهد آمد.

نویسنده: احمد محمدتبریزی

 

انتهای پیام