به گزارش هنرآنلاین، کارگاه انتقال تجربه ابوالفضل جلیلی، کارگردان، فیلمنامه‌نویس و تدوینگر شنبه ۲۹ اردیبهشت در پردیس سینمایی باغ کتاب تهران برگزار شد.

در این جلسه که مدیریت آن را محمود گبرلو بر عهده داشت، جلیلی به بیان خاطراتی از دوران کاری و نظراتش درباره فیلمسازی پرداخت.

او در ابتدای جلسه گفت: «من از ۱۶ سالگی فیلمسازی را شروع کردم و به‌جز موسیقی در سایر هنرها فعالیت کردم، چون همیشه می‌خواستم کار متفاوتی بکنم. پدرم مذهبی بود و هر کاری انجام می‌دادم مخالفت می‌کرد، در نتیجه رفتم تابلونویسی کردم و درآمد زیادی داشتم. بعد همه درآمدم را بخشیدم و با قسمتی از آن یک دوربین ۸ میلی‌متری خریدم.»

داور بخش فیلم‌های سینمایی جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی ادامه داد: «اولین فیلمی که ساختم «جغد» نام داشت و در دنیای خودم فکر می‌کردم بهترین فیلم ایران است. بعد به کلوپ سینمای آزاد رفتم و به آقای بصیر نصیبی همین را گفتم، ولی او گفت: «فیلم را بینداز در سطل آشغال» من هم این کار را کردم و دو جلسه سر کلاس او رفتم، اما گفت: تو فیلمساز نمی‌شوی و بیرونم کرد. سال‌ها بعد وقتی فیلم «گال»را در فرانسه ساختم بصیر نصیبی آنجا بود و به او گفتم: وقتی گفتی فیلمت را در سطل بینداز فهمیدم که باید متفاوت کار کنم.»

جلیلی افزود: «وقتی فیلم «جغد» را می‌ساختم مادر دوستم مرا دید و پرسید: اسم فیلم چیست؟ وقتی پاسخ دادم گفت: این اسم را نگذار، چون جغد شوم است و بعداً که فیلمساز شوی فیلم‌هایت دچار مشکل می‌شوند.بعداً که ۱۶ فیلم من توقیف شد احساس کردم خرافات هم بخشی از حقیقت است.»

جلیلی1

او با بیان این که هیچ‌وقت استاد نداشته و همیشه تجربه کرده است، گفت: «وقتی فیلم «گال»را ساختم بارها فیلم را برای مسئولان نمایش دادم ولی مجوز نمایش نمی‌دادند و سرانجام به من گفتند باید همه نگاتیوها را نابود کنید. من این کار را نکردم و تصمیم گرفتم فیلم را برای چند نفر از اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمایش دهم که اگر فیلم نابود شد حداقل چند نفر آن را دیده باشند. یکی از این افراد عباس کیارستمی بود که دو روز بعد از دیدن فیلم با من قراری گذاشت و کلی از فیلم تعریف کرد. آنجا به من گفت:اگر ما در میان جانیان بالفطره دائم از بدی‌های آن‌ها بگوییم حرف تازه‌ای نزده‌ایم، اما اگر به یکی از آن‌ها بگوییم لبخند تو زیباست، او متوجه می‌شود در کنار همه بدی‌هایش یک خوبی هم دارد. پس این که دائم نکات منفی را بگوییم فایده ندارد و باید حسن را هم بگوییم. این حرف روی نگاه من تأثیر زیادی داشت و در فیلم‌هایم کاملاً مشهود است.»

جلیلی با بیان این که همیشه دنبال یک نوع عرفان خاص بوده و در رؤیا زندگی کرده است، گفت: «من عاشق بازیگری هستم چون سیر و سلوکی در آن هست که در فیلمسازی نیست. در سینما شما اسیر هوای نفس می‌شوید چون فکر می‌کنید همه شما را می‌بینند و نوعی خودخواهی در بازیگر هست، اما در تئاتر انگار تنها هستی و کسی را نمی‌بینی و این حضور‌، تو را به خودت می‌آورد.‌ بنابراین وقتی منیت و اشتیاق به شهرت را از خودت دور کردی بهترین بازیگر هستی و همه نقش‌ها را می‌توانی ایفا کنی.»

عضو شورای سیاست‌گذاری جشنواره ملی فیلم اقوام ایرانی ادامه داد: «وقتی ایده‌ای را به دست می‌آورم در لحظه آن را می‌نویسم، اما در طول کار دائم جزییات تغیر می‌کند. به همین دلیل برای این که به کسی آزار نرسانم همه کارهای فیلمبرداری و صدابرداری و... را خودم انجام می‌دهم، چون خیلی چیزها را از ابتدا نمی‌دانم و دائم تغییر می‌دهم. با بازیگران هم مدت زیادی وقت می‌گذرانم و آن‌ها را می‌شناسم تا بتوانیم با هم کار کنیم.»

جلیلی2

این کارگردان افزود: «در فیلمسازی تکنیک خاصی ندارم، اما چون دوست دارم حس بازیگران خراب نشود همیشه پلان‌سکانس می‌گیرم.‌ می‌خواهم در یک کادر همه حس بازیگر را ثبت کنم.»

جلیلی ادامه داد: «من ضد دیالوگ هستم چون دیالوگ نوشتن من بد است. علاوه بر این دیالوگ‌گویی بازیگران ما به دلم نمی‌نشیند چون آن‌ها موسیقی نمی‌دانند. همچنین فکر می‌کنم وقتی فیلم‌هایم فقط در خارج کشور پخش می‌شود اگر بخواهند دائم زیرنویس بخوانند بازی بازیگر را از دست می‌دهند.»

او درباره دلیل موفقیت آثارش در جشنواره‌های خارجی گفت: «به نظر من وقتی فیلم می‌سازم اگر آن پلان به دلم بنشیند، بیننده هم آن را باور می‌کند و دوست دارد. جشنواره‌های خارجی به این دلیل به آثارم توجه می‌کنند که فیلم‌هایم قابل باور است و همچنین در قاب‌بندی، زیبایی‌شناسی و... مهارت دارم. من از‌ این که در فیلم یک معما به وجود آورم و بیننده تا آخر فیلم منتظر باشد که گره باز شود خوشم نمی‌آید. فکر می‌کنم سینما باید فراتر از این‌ها باشد.»

جلیلی3

جلیلی ادامه داد: «امروز نوعی نگاه وجود دارد که همه را مادی کرده و جوان‌هایی که برای فیلمسازی می‌آیند بیشتر به این فکر می‌کنند که چه طور فیلمشان در جشنواره‌های خارجی دیده شود. این که ما تلاش کنیم فیلم خود را در خارج کشور نمایش دهیم بد نیست، چون وقتی هنری داریم دوست داریم آن را به عده بیشتری نشان دهیم، اما این که هدف ما فقط این باشد خوب نیست. اثری که ارزشمند باشد راه خود را پیدا می‌کند.»

جلیلی4