گروه سینمای هنرآنلاین: فیلمی که با ایده، سوژه، موقعیت، حادثه، شخصیت، تاریخ، ورزش، حتی رقیب خاص مقابل ایران و خیلی عناصر حالخوبکن دیگر مخاطبش را یقهگیر میکند؛ «پرویزخانِ» چهلودومین جشنوارهی فیلم فجر است.
این فیلم مثل فیلمهایی چون «مجنون» و «آسمان غرب» با سکانسی از شخصیتپردازی و معرفی شخصیت اصلی فیلم شروع میشود. با این تفاوت که عنوان فیلم نام شخصیت نامدار ورزش ایران است و ما کموبیش حداقل نام او را شنیدهایم.
در «پرویزخان» شخصیت و ضرورت تصمیم از دل فیلم کاملا درآمده. مخاطب میداند چرا دهداری و تصمیمش مهم است. مخاطب قبل از فیلم و در کپشن متوجه میشود حساسیت آن بازی به چه علت است و فشار عصبی و روحی و اجتماعی را بر پرویز دهداری میچشد.
پیرنگ در قصهی این فیلم درآمده و بیننده با یک نظام علت معلولی جاندار رودرروست. ثقفی سوژهای را انتخاب کرده که مخاطب سینمانرو را به سالن سینما دعوت میکند. چرا که فوتبال ظرفیتی است که همیشه، همه جا و همهی مردم را پای خود بند میکند؛ حتی اگر این پایبندی مخفی شود؛ با تمام اختلافات هر ملتی را تبدیل به مشتی واحد میکند.
ثقفی با در کنار هم قرار دادن فوتبال و گوشههایی از جنگ در فیلمش نشان داد ورزش کمککار دفاع از کشور است و آنچه را که گاهی در میدان جنگ به دنبالش هستند، در زمین ورزش میتوان به چنگ آورد. چه بسا این فیلم یکی از فیلمهایی است که به درستی جنگ را به خورد فیلمش داده و کسی نمیتواند انقلتی برای وجود جنگ در این فیلم بیاورد.
این کارگردان در «پرویزخان» به اشیا هویت میبخشد. کلاه و قمقمهی دهداری و کفش زرینچه به خوبی برای مخاطب جان گرفتهاند و با تغییر موقعیتشان به دل مخاطب لرزه میاندازند.
شما با دیدن بوسهی دهقانی بر شانهی پورصمیمی و جلز ولزش در فوتبال دیدن، نخواهید گفت دهقانی دختر دهداری در نیامده یا در بازی عارفپور و دریایی سیاستهای پشت پردهی ورزش و شخصیتهای تصمیمگیرندهی کشوری گل درشتند. یکی از زیباترین کاردرستیهای این فیلم، بازی درست بازیگرهای عرب فیلم است. از آنجا که همیشه بازی مقابل عربها و نتیجه برای ما مهم بوده این فیلم و برد تیم ایران در این فیلم از دلشادکنهای لاجرم سینماست آنهم بعد از باخت دو روز پیش مقابل تیم فوتبال قطر.
اگر ذرهای عشق به فوتبال در دلتان نمه میزند «پرویزخان» را با وجود ضعف و درنیامدن بازی فوتبالش در زمین به تماشا بنشینید. سعید پورصمیمی با وجود تفاوت در جثه با بازی بینظیر و شباهت زیاد چهره دهداری را برای سینما زنده کرده است. از دیگر شخصیتهای دلنشین این فیلم احمدرضا عابدزاده است که باز هم با وجود اختلاف جثهی بازیگر با عابدزاده شما شروع درخشش و پرواز عقاب آسیا را در چارچوب دروازهی ایران خواهید دید. همان لبخند و با همان اکت بدنی و تیکهای رفتاری.
در «پرویزخان» حداقل سه چالش همزمان وجود دارد. شخصیت ورزشی دهداری؛ تاثیر موقعیت فوتبال و جنگ؛ جدال درونی دهداری. شاید برای عدهای زمین گذاشتن کلاه دهداری، شکست قهرمان باشد؛ ولی باید در نظر داشت پرویزخان کلاهش را برای «تیم ملی ایران» زمین گذاشته و از خود گذشتن صعود به قلهی انسانیت است.
با این فیلم غرور، موفقیت و پیروزی به سینمای ایران هدیه داده شد. در سینما با این فیلم خنده خواهید داشت؛ اشک به چشمانتان خواهد آمد، غرورتان قلقلک خواهد شد؛ هیجان از صندلی بلندتان خواهد کرد؛ برای جملات غرورآفرین دهداری به وجد خواهید آمد؛ گلهایش به تشویقهایتان گل خواهد انداخت؛ و هر آنچه که غرور ملی به آن نیاز خواهد داشت را تجربه خواهید کرد. این فیلم از آن فیلمهایی است که چند مرتبه خواهید دید و لذت خواهید برد. «پرویزخان» مچکریم!
زهرا عباسی