گروه سینمای خبرگزاری هنرآنلاین: فیلم سینمایی «ضد» که این روزها در حال اکران است یک درام سیاسی- عاشقانه است که در بستر وقایع سالهای ابتدایی دهه شصت می گذرد. این فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر توانست در هفت بخش نامزد دریافت جایزه شود و در نهایت در دو بخش بهترین طراحی صحنه و نادر سلیمانی به عنوان بهترین نقش مکمل مرد موفق به دریافت سیمرغ شد. همچنین صحبت های نادر سلیمانی هنگام دریافت سیمرغ و در ادامه در حاشیه اکران مردمی «ضد» در خصوص انگیزه های خود به طور ویژه ای مورد توجه قرار گرفت. به همین بهانه با او گفتگویی داشته ایم که در ادامه می خوانید:
-با توجه به اینکه اخیراً برخی از بازیگران نسبت به فحاشی ها و هجمه های کامنتی در وقایع پارسال اشاره داشتند و بعد از فوت مرحوم ناصر طهماسب هم عده ای او را به خاطر خواندن نریشن در مستندهای سیاسی، متهم به صدا فروشی کردند آیا شما به خاطر بازی در فیلم «ضد» با واکنش هایی از این جنس مواجه شده اید؟
من واکنشی دریافت نکردم. اما در کل معتقد هستم که اعتقاد هر کسی، یک مسأله شخصی است و ربطی به دیگری ندارد و فقط کسی که درک پایینی دارد به عقیده دیگری توهین می کند. فرق نمی کند از کدام طیف باشد. مثلاً کسی که نماز می خواند و به خداوند و ائمه اعتقاد دارد نباید از طرف کسی که به این مسأله اعتقاد ندارد مورد توهین قرار بگیرد و کسی هم که اهل عبادت نیست نباید به او جسارت شود. اصولاً اعتقادات، یک باور قلبی و درونی است که به خود شخص ارتباط دارد. به نظر من عاقلانه ترین و زیباترین رفتار، احترام گذاشتن به اعتقادات انسان های دیگر است که فکر می کنم در اسلام هم خیلی به آن سفارش شده است.
- گویا جدی بودن این شخصیت در فیلم «ضد» مورد توجه شما قرار گرفت و منجر به قبول کار شد. شما چه پیشنهادی برای پرورش و تکمیل شخصیت به آقای ربیعی دادید؟
روزی که آقای ربیعی بنده را خواست. به من بخشی از فیلمنامه را داد که وقتی خواندم گفتم به نظرم این شخصیت بت است و برایش فقط تفکر و خط مشی مجاهدین اهمیت دارد و چیز دیگری برایش مهم نیست. نه انسانیت و نه هر مسأله دیگری. ملاک هر چه سازمان می گفت بود ولا غیر. غیر از این هم نباید باشد. وقتی من شخصیت را خواندم آقای ربیعی فوق العاده خوشش آمد و گفت این اصلا همانی است که من می خواهم. کسی را می خواست که وجوه نفهته این شخصیت را بشناسد در مجموع همواره گفته ام که به حضور در «ضد» افتخار می کنم
- پیشنهاد شما برای ارتقای شخصیت چه بود؟
خب شخصیت یک آدم بسیار آرام و خنثی بود که داد نمی زد و سعی می کرد با ایدئولوژی و حرف زدن مکتبش با شستشوی مغزی در ذهن دیگران فرو کند اما این را با آرامشی که داشت می خواست بیان کند.
من با آقای ربیعی صحبت کردم و آقای ربیعی هم خیلی تذکرات خوبی دادند. یکی از جنبه هایی که همیشه خودم بدم می آید و آن را ایراد می دانم -ولی شاید خیلی ها خوششان بیاید- صدای بلند من است. من یک خواهشی از آقای ربیعی داشتم و گفتم هر جا کنترل صدایم از دستم در رفت یعنی شده ام خود سلیمانی. بیا جلوی این را بگیر و اجازه نده این اتفاق بیفتد. و آقای ربیعی شاید بارها در این صحنه این تذکر را دادند و من خوشبختانه توانستم آن کاری را که دوست داشتم انجام دهم.
-در این راستا مطالعه و تحقیق هم داشتید یا با اتکا به تجربه زیسته و مشاهداتی که از آن دوران داشتید پیش رفتید؟
یک چیزی که برای من از هر چیزی مهم تر بود این بود که هر فرد یا گروهی که به مردم کشورم آسیب برساند من را ناراحت می کند. فرقی نمی کند خودی باشد یا غریبه. دقیقاً این ها کسانی بودند که در زمان جنگ به جای اینکه در کنار جوانان، از خاک ایران دفاع کنند با صدام همکاری کردند. کسی که شعور انسانی داشته باشد نمی تواند با صدامی که به مرزهای ما تجاوز کرده است سر یک میز بنشیند و با او همدم و همکار شود به قصد ویران کردن سرزمینی که در آنجا زاده شده است.
یک حیوان نسبت به آغلش و جایی که در آن زندگی می کند احساس علاقه دارد و وقتی یک حیوان دیگر بخواهد به آنجا وارد شود حالت دفاعی به خودش می گیرد. چطور می شود انسان ها علیه سرزمینی که در آن متولد شدند اقدام کنند؟ من اصلا به ایدئولوژی و تفکر و نگاه کاری ندارم. حرفم این است که مگر نمی گویید من ایرانی ام؟ چطور می شود یک ایرانی در برابر سرزمین خودش اسلحه بگیرد و با متجاوزی که به آنجا حمله کرده است هم دست شود علیه جوانانی که دارند از وجب به وجب این خاک دفاع می کنند؟ این اصلا منطقی نیست. اینکه گروهی فکر کند باید سرزمین خودم را نابود کنم برای اینکه در سرزمینم باشم خیلی مسخره است.
اما در جواب سئوال شما باید بگویم که من سنم به مشاهده فعالیت این جریانات قد می داد و نگاه چپی ها، مجاهدین، کارگر و خلق و انقلاب را می شناختم. خانواده ام آن زمان روزنامه های شان را پیدا می کردند و می خواندند. اما خب طبیعتاً بازی این شخصیت بسیار سخت است. چون می خواهی این شخصیت طوری باشد که مردم آن را بشناسند.
اینکه بتوانی شخصیتی را ارائه دهی که معتقد است چون دیگر خانه تیمی نداریم به نگهداشتن بچه هم نیازی نیست این خیلی کار سختی است. یعنی با آدمی مواجه هستید که از این مسائل برای فریب افکار استفاده می کند. اصلا منطقی است؟
هر انسانی یک تفکری دارد. یک تحلیل ذهنی برای خودش دارد. خیلی ها بعد از اینکه از کمپ اشرف بیرون آمدند بیرون تازه تعریف می کردند چه خبر بوده است! کمترین اش این است که وقتی شما وارد می شدید اجازه خروج ش را نداشتید. یعنی می گفتند من آمدم این سیاست و عقیده را پذیرفته ام این دیدگاه را پذیرفته ام حالا به یک تفکری رسیده ام و می گویم من اشتباه کرده ام. می گویند نه شما غلط کرده ای اشتباه کرده ای. در زمان مجاهدین این اتفاقات بود.
-کارگردان کار معتقد است که مسأله نفوذ یک مسأله روز است که محدود به دهه شصت نیست. آیا تجربه همکاری با این پروژه، در تحلیل شما از شرایط روز تاثیری داشت یا نه؟
نفوذ یا ضدیت چه شکلی است؟ وقتی شما اختلاس می کنی به نظر شما یک آدم معمولی هستی یا نیستی؟ وقتی یک سری آدم می آیند به سادگی در اقتصادی که می تواند عامل رشد و شکوفایی مملکت شود، اختلاس انجام می دهند این ها ضد نیست؟ این ها نفوذ نیست؟ من یک نمی خواهم پیرو این حرف شما بحث سیاسی بکنم چون دوست ندارم بگویم.
اگر دست من به دزدی عادت نداشته باشد، اگر شما صد بار هم بگویی دزدی بکن من دزدی نمی کنم. من اصلاً کاری به حاکمیت ندارم. تمام حاکمیت های دنیا یک سیاست هایی دارند که خب این اتفاقات پیش می آید . اخیراً هم ماجرای آن چای معروف بوده که مبلغی را جا به جا کرده بود. من یک سئوال دارم شما دلار را می گیری برای اینکه برای این مردمی که باشرف ترین مردم دنیا هستند فقر را از بین ببری. اما با آن دلار کارهای دیگری انجام می دهند. این به نظر شما ضدیت نیست؟ این دزدی نیست؟ این نفوذ نیست؟ وقتی این کشور از نظر مالی ضعیف شود، مردم از نظر مالی ضعیف شوند- اصلاً به دولت کاری ندارم چون دولت یک توانایی دارد که در توان خودش باید این کار را انجام دهد. من می آیم طرف از من رشوه می خواهد می گویم برای چه باید به تو رشوه بدهم من اگر رشوه ندهم رشوه گیرنده به وجود نمی آید. برای ریشه کن کردن این داستان باید همه دست در دست همه بدهند. ما اگر آدم هایی را داشته باشیم چشم های ناظری بر این اتفاقات باشد دیگر این وضعیت پیش نمی آید.
یکی از مشکلات امروز ما در امر مدیریت، نظارت باری به هر جهت است در حالی که باید خود را نسبت به مسائل مسئول بدانیم. امروز آنهایی که نسبت به این اختلاس گران سکوت کرده اند خودشان نفوذی هستند. پس نفوذی وجود دارد نه امروز در تمام دولت های داخل و خارج و تنها با یک نظارت مسئولانه می توان آن را ریشه کن کرد.