گروه سینمایی هنرآنلاین: امیرمحمد رضایی مدتی عضو تیم بدلکاری ۱۳ به سرپرستی ارشا اقدسی بوده و اکنون تیم بدلکاری کربن را تاسیس کرده است. او که خود را شاگرد مرحوم اقدسی معرفی میکند، از ایدههای تازه در بدلکاری سینمای ایران میگوید، از اینکه اگر با توجه به درخواست استاد فقیدش بدلکاری یکی از بخشهای اصلی جشنواره فجر شود، شرایط کاری این حوزه تغییر میکند و با ایجاد رقابت بیشتر بین بدلکاران، امنیت کاری آنها نیز بیشتر میشود.
رضایی در گفتگو با هنرآنلاین با اشاره به فعالیتهایی که اکنون به عنوان بدلکار و طراح صحنههای بدلکاری در فیلمهای سینمایی به آنها مشغول است، درباره چگونگی آغاز این حرفه گفت: ۱۶ ساله بودم که مانند بسیاری از افراد، از طریق برنامه خندوانه در تلویزیون، ارشا اقدسی را شناختم. او با کارهای خارقالعاده و آتش زدن خود روی آنتن این برنامه نگاههای بسیاری به سمت خود جلب کرد و من از همان زمان فهمیدم شیفته این کار هستم.
وی ادامه داد: شش ماه بعد از این برنامه، توانستم از طریق اینستاگرام با استاد ارتباط برقرار کنم. او سر پروژه «ماه تیتی» بود و من هم با هماهنگی برای سه روز تمرین به آنجا رفتم. دو روز ابتدایی با اینکه من جزو تیم نبودم و بیمه نداشتم، ایشان با مسئولیت خود به خاطر علاقهای که من داشتم، اجازه داد سر صحنه کار کنم. روز سوم برای علاقهمندانی که میخواستند وارد تیم استاد شوند، آزمون آمادگی جسمانی برگزار شد. ۲۷ نفر در آزمون شرکت کردند و من آخرین نفر شدم.
رضایی ادامه داد: به خاطر ناراحتی که داشتم، چند ساعت تا خانه را پیاده آمدم. ولی یک ساعت پس از رسیدن به خانه، در کمال تعجب ارشا اقدسی با من تماس گرفت و گفت امروز در آزمون آمادگی جسمانی آخر شدی، ولی در بخش علاقه به بدلکاری، اولین نفر بودی. از من پرسید که قول میدهی برای سال آینده تمرین کنی تا اول شوی؟ و من قول دادم. آزمون بعدی یک سال و نیم بعد بود و من با اختلاف بسیار زیاد اول شدم و به تیم استاد راه پیدا کردم.
این بدلکار جوان سینمای ایران در ادامه با بیان اینکه در حدود ۲۵ فیلم سینمایی و سریال و نزدیک به ۵۰ تیزر تبلیغاتی به عنوان بدلکار همراه با ارشا اقدسی همکاری کرده گفت: بعد از ورود به تیم ۱۳، در کنار آموزشهایی که در دو سال ابتدایی میدیدم، با پروژههای کوچکی که استاد در آنها حضور داشت همکاری میکردم. بعد از دو سال به عنوان بدلکار در پروژههای بزرگتری مثل فیلمهای «قانون مورفی»، «ما همه با هم هستیم» و «قسم» حضور پیدا کردم. به عنوان مثال برای فیلم «قسم» ما ۶ بدلکار داخل اتوبوسی بودیم که وارد آب میشدیم. حتی این اتفاق توسط یک صفحه معتبر آمریکایی نیز پوشش داده شد و اعلام کردند برای اولین بار چنین کاری در سینما رخ داده است.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به اینکه ارشا اقدسی در زمان حضور در تیم نیز بارها از مرگ صحبت کرده بود، گفت: او همیشه میگفت دوست دارم تا وقتی جوان هستم و انرژی دارم، کارهای بزرگ انجام دهم و وقتی زمان مرگ فرارسید در حال انجام صحنه بدلکاری باشم. او اصلا گوشه نشستن را دوست نداشت و به همین دلیل علاقهمند نبود در پیری که انسان ضعیف میشود فوت کند. وقتی خبر فوت ارشا اقدسی به ما رسید، ابتدا خیلی ناراحت شدم ولی بعد به حرفهای خودش فکر کردم و از این بابت خیلی از ناراحتیام کم شد. چرا که او به آزویش رسید و با ثبت یک رکورد تازه در بدلکاری دار فانی را وداع گفت. اکنون یادش زنده است و زنده خواهد ماند.
رضایی در ادامه درباره تاسیس تیم بدلکاری کربن و جدا شدن از تیم بدلکاری ۱۳ به سرپرستی ارشا اقدسی بیان کرد: ۴ سال با استاد ارشا اقدسی کار کردم و دوست داشتم همیشه در تیم او باشم ولی حواشی به وجود آمد که آنها را با او در میان گذاشتم و در نهایت با اجازه استاد تصمیم گرفتم از تیم جدا شوم و تیم تازهای را دایر کنم که ارشا اقدسی هم از این تصمیم من حمایت کرد.
وی با اشاره به فعالیتهای بدلکاری که اکنون همراه با تیم خود مشغول به انجام آن است، گفت: از سال ۹۹ که فعالیت تازهای با تیم کربن در بدلکاری آغاز کردم، کرونا مانع بسیاری از فعالیتهای ما شد. اما اکنون که شرایط کمی بهتر شده، کارهای تازهای را آغاز کردیم. یکی از کارهایی که به تازگی به پایان رسیده، مربوط به فیلم کوتاه «مازوخیست» است که در آن به همراه خانم عاطفه صحرایی (بدلکار) صحنه تصادفی دو نفره را برای اولین بار در ایران تصویر کردیم. این رویه را ادامه میدهیم و امیدواریم بتوانیم هر روز کارهای خلاقانهتری را به بدلکاری ایران اضافه کنیم و به این ترتیب یاد استاد خود را زنده نگه داریم.
این بدلکار همچنین در پاسخ به این پرسش که باتوجه به فوت پیمان ابدی و ارشا اقدسی سر صحنه بدلکاری، آیا امکان انجام اقداماتی برای جلوگیری از فوت بدلکاران دیگر وجود دارد، گفت: در کشورهای دیگر بدلکاران به راحتی به عمر خود ادامه میدهند و معمولا به مرگ طبیعی از دنیا میروند. در واقع بدلکارهای زیادی نیستند که بر اثر آسیب سر صحنه از دنیا بروند. سازماندهی بودن سر صحنه سبب جلوگیری از این اتفاقهای ناگوار میشود. در حقیقت این موضوع به همان جایزه گرفتن بدلکاران مربوط میشود که اکنون خوشبختانه به جشن حافظ اضافه شده اما هنوز در جشنواره فجر جایی ندارد.
رضایی ادامه داد: در حقیقت اختصاص جایزه به بهترین بدلکار فیلمهای سینمایی در جشنواره مهمی چون فجر، رقابت بین بدلکاران را افزایش داده و سبب میشود بدلکارها تلاش بسیاری را برای دریافت آن جایزه انجام دهند. فاکتور اصلی آن هم این است که کارهای تازهتر و خلاقانهتری انجام دهند و مسائل ایمنی را به خوبی رعایت کنند. در نتیجه به مبحث آموزش اهمیت بیشتری داده شده و پروژهها نیز این مسائل را جدیتر میگیرند. به این ترتیب همه متوجه میشوند سر صحنه بدلکاری، حرف آخر را بدلکار میزند و کارگردان نمیتواند در مورد ایمنی نظر دهد. در نهایت سلامت همه عوامل تضمین میشود.
وی افزود: در مورد فوت ارشا اقدسی باید بگویم، سقف خودرویی که سر صحنه قرار بود چپ کند، کوتاه بود و ارشا هم این را میگوید ولی فکر نمیکند که منجر به اتفاقی شود. استاد ۳۸ متر با خودرو رفت و دو و نیم دور در هوا چرخید و رکورد گینس را هم جابهجا کرد اما سقف خودرو کوتاه بود و همین موضوع سبب شد سقف روی گردن و سر جمع شود و آن اتفاق ناگوار رخ دهد.
رضایی در ادامه عنوان کرد: البته نکته مهم در این تصادف این است که محسن خداپرست که پیش از این ۳۹ ماشین را با ایمنی کامل برای ارشا اقدسی گارد بسته بود و هیچ اتفاقی رخ نداده بود، در این سفر همراه ارشا نبود. محسن خداپرست یکی از بهترینهای این کار در دنیاست ولی باتوجه به اینکه در این سفر فقط استاد را دعوت کرده بودند، کنار او نبود. در واقع این یک ناهماهنگی با پروژه بود که حس میکردند تنها یک بدلکار برای چپ کردن کافی است.
وی در پایان گفت: همه شنیدیم که از خاکستر ققنوس، ققنوس تازهای متولد میشود. اگر ارشا اقدسی را ققنوس در نظر بگیریم، از خاکستر او فقط یک ققنوس به وجود نمیآید. قطعا در سالهای آینده شاهد درخشش ققنوسهای دیگری هستیم که به عنوان ستارههای بدلکاری ایرانی معرفی میشوند. یکی از آرزوهای من این است که رکورد ناتمام چپ کردن ۴۳ خودرو را که استاد نتوانست به اتمام برساند بزنم و برای این کار تمام تلاش خود را خواهم کرد.