گروه سینمایی هنرآنلاین: رضا صفاییپور که به طوفان سینمای ایران معروف است، سال 99 را با حضور در فیلم سینمایی «گیجگاه» به کارگردانی عادل تبریزی پشت سر گذاشت. او سالها بدمن شماره یک سینمای ایران بود و حالا چند سالی است که از این عرصه فاصله گرفته است. به بهانه این حضور و این دوری،در آخرین روزهای سال با این بازیگر توانای سینمای ایران به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را به زودی در هنرآنلاین خواهید خواند. اما در این گفتوگو با صفاییپور درباره نوروز، این کهن رسم ایرانی نیز به سخن پرداختیم که آن را در زیر میخوانید:
آقای صفاییپور در حال عبور از آخرین روزهای سال 99 هستیم. عید نوروز برای شما چه ویژگی و اهمیتی دارد؟
نوروزهمواره بخشی از تاریخ ما ایرانیان است و آدمها به بهانه بهار تازه، جامه نو بر تن میکنند. یکی از بهترین خاطرات من در دوران کودکی خرید شب عید بود. بخاطر دارم در دوران کودکی وقتی برای خرید لباس عید به خیابان ناصر خسرو میرفتیم، خانواده لباسها و کفشهایمان را یک سایز بزرگتر انتخاب میکردند و میگفتند آستینها را تا کن یا بند کفشت را محکم کن تا برای دو سال دیگر اندازهات باشد. به همین سبب عیدی گرفتن برایمان لذت خاصی داشت. سیزده بهدر و رفتن به دیدار اقوام، یکی از بهترین سرگرمیهایمان بود و آدمها با عشق و صفا دور هم جمع بودند. امیدوارم امسال، سال نو بسیار خوبی برای مردم جهان و مخصوصاً ایران باشد.
در بین سینهای هفت سین کدام سین را بیشتر دوست دارید؟ چرا؟
سبزه را بیشتر دوست دارم چون طراوت خاصی دارد. چشم آدم از رنگ سبز لذت میبرد. میگویند رنگ سبز چشم را بیمه میکند. شما وقتی در مزرعه سبزهها را نگاه میکنید روحتان زنده میشود.
اهل سفره هفت سین پهن کردن هستید؟ دوست دارید که این کار را انجام بدهید؟
بله. این کار را انجام میدهم. سفره پهن کردن یک سنت ایرانی است.
از دوران کودکیتان تا الآن بهترین عیدی که گرفتید چه چیزی بوده است؟
بهترین عیدی را خداوند به من عطا کرده و آن هم سلامت خانوادهام است که برایم بسیار لذتبخش است. همیشه خانواده برای من اهمیت بسیاری دارد، چرا که در تمام مراحل زندگی و مشکلات آنها کنار من ایستادند و این بزرگترین موهبت الهی است.
در پایان اگر بخواهید یک آرزو برای سینما و مردم ایران داشته باشید چه آرزویی است؟
آرزو میکنم هیچ مردی هیچوقت شرمنده خانوادهاش نشود. برای سینما هم آرزو میکنم که لطفش کمی بیشتر شود. ما الآن بازیگران خوبی داریم که همه پشت در ماندهاند. میدانم که آنها چه میکشند. من خودم ریاضت زیادی کشیدهام تا به این جایگاه رسیدم. البته جایگاه من جایگاه مطمئنی نیست، اما برای رسیدن به آن سختیهای بسیاری کشیدم. به خاطر دارم زمان فیلمبرداری فیلم «خط آتش» کارگردان گفت وقتی شلیک میکنی اسلحه را به سمت بالا بگیر تا پوکهها به تو نخورد، اما من این کار را انجام ندادم و در نتیجه همه پوکهها از ته اسلحه که خارج میشد به من میخورد و بعد از پایان فیلمبرداری پایم از شدت گرمای پوکهها سوخته بود. هر نقشی که به من دادند سعی کردم به آن بال و پر بدهم و چیزی کم نگذارم.