سرویس سینمایی هنرآنلاین: امیر نوروزی بازیگر تئاتر است و امسال با حضور در دو فیلم سینمایی «مصلحت» به کارگردانی حسین دارابی و «مامان» آرش انیسی بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشت که خبر از ظهور یک بازیگر تازه به سینمای ایران میدهد.
او در فیلم «مصلحت» در نقش مسعود قاسمی یک کارمند قوه قضاییه به ایفای نقش پرداخته است که به دلیل عقدههایی که از رژیم پهلوی دارد با یک خانواده اشرافی درگیر میشود. از سوی دیگر در فیلم «مامان» نقطه مقابل این نقش قرار گرفته است و بهعنوان یک مرد چهل ساله که همچنان درگیر خانواده است و هنوز نتوانسته روی پای خود بایستد بازی کرده است. او برای ایفای نقش «فریدون» در این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد سی و نهمین جشنواره فیلم فجر شده است.
به بهانه حضور این بازیگر در جشنواره سی و نهم گفتوگویی کوتاه با او داشتیم که در زیر میخوانید:
آقای نوروزی، کمی درباره چگونگی ورودتان به سینما بگویید، چه شد که پذیرفتید در این نقش حضور داشته باشید؟
فیلمنامه «مامان» و کاراکتر فریدون کاراکتری با جزییات زیاد است و میتوان آن را جوری بازی کرد که بدون اکت خاصی آن بازی به نظر بیاید. به این نتیجه رسیدیم فیلمنامه روان و پر جزییات است و میتواند خوب کارش را انجام دهد. کاراکتر فریدون کاراکتر جذابی بود، درواقع او پیر پسری است که مشکلات خودش را دارد و در این سن و سال همچنان سربار مادر است. نمونههای بسیاری ازایندست افراد در اطرافمان داریم و در جامعه نیز شاهد امثال او هستیم. افرادی که در سن بالا همچنان سربار خانواده هستند و ازآنجاییکه این فرهنگ هنوز در کشور ما وجود ندارد که اجازه دهیم فرزندانمان در سن پایین مستقل شوند و پیشرفت کنند، بنابراین خانواده پناهگاهی برای فرزندان است و تا ابد میتوانند در کنار خانواده زندگی کنند که این جنس زندگی یک تنبلی به فرد میدهد و فریدون نیز متأثر از همین فضاست؛ مادر فیلم نیز مانند مادرهای دیگر نیست و اسطورهای به آن نگاه نشده است. درواقع این مادر اشکالاتی دارد که بخشی از آن مختص به فرزندان و بالعکس وجود دارد.
فکر میکردید این فیلم تا این اندازه دیده شود؟
واقعیت این است که خوشحالم «مامان» در جشنواره دیده شد، چون کمهزینهترین فیلم جشنواره بود و در شرایط سخت کرونا تولید شد، اما خوشبختانه نتیجه آن خوب بود و فیلم مورد توجه واقع شد.
امیر نوروزی در نمایی از فیلم «مامان»
نقشی که شما پذیرفتید از زمان خوانش فیلمنامه تا زمانی که روی پرده سینما دیده شد تا چه اندازه دچار تغییر بود؟
خیلی تغییری نکرد. ما دورخوانیهایی داشتیم و قرار بود فیلمبرداری قبل از عید آغاز شود که به کرونا برخوردیم و پیشتولید در همان زمان متوقف شد. از اواسط فروردینماه بار دیگر دورخوانیها را شروع کردیم و در اردیبهشت کلید زدیم. در مدتی که کار متوقف شد به دلیل پاندمی کرونا این فرصت برای من فراهم شد تا بار دیگر فیلمنامه را بخوانم و این کمک کرد تا به کاراکتر فریدون برسم و به چگونگی اجرای آن فکر کنم. درنهایت با آرش انیسی به این نتیجه رسیدیم که کاری نکنیم که کاراکترها غیرواقعی به نظر برسند و کاراکتر فریدون کاملاً طبیعی باشد تا در بازیها به یکدستی برسیم که غلوی در آن دیده نشود. شاید تنها جملاتی در فیلمنامه جایگزین شده باشد که آن نیز با نظر کارگردان بود و از فیلتر او گذشت. یکی از خوششانسیهای ما این بود که نویسنده و کارگردان هر دو یک نفر بودند و میشد با او حرف زد و ازآنجاییکه گروه جوانی بودیم بسیار با هم صحبت میکردیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
شما سال گذشته نمایش «لانچر ۵» را داشتید که نمایش بسیار موفقی بود و در آن ایفاگر نقش کاملاً تفاوتی بودید، به نظر میرسید پیشنهادهایی از این جنس در سینما هم داشته باشید...اما درنهایت با نقش فریدون به سینما آمدید، مهمترین ویژگی که این نقش داشت چه بود که شما را ترغیب به پذیرش آن کرد؟
بله، من در نمایش «لانچر ۵» بازی کرده بودم و آن کاراکتر بسیار متفاوتی بود، وقتی برای فریدون آرش انیسی به من پیشنهاد بازی داد تعجب کردم، چرا که بعد از اجرای این نمایش فکر میکردم پیشنهادها همه به سمت نقشهایی از جنس افراد نظامی یا حتی نقش پلیس برود. بنابراین اولین سؤالی که از او پرسیدم این بود که چرا من را برای این نقش انتخاب کرده است و او گفت چون تو بازیگری؛ بعد از شنیدن این پاسخ، حس کردم که او متوجه سایر خصیصههای بازیگر شده است و به همین دلیل نیز پیشنهاد متفاوتی میدهد. پیشازاین اغلب آثاری که به دست من رسید، حس میکردم از روی «لانچر ۵» نوشته شده است و این تغییر و این زاویه نگاه برای من جذاب بود. فریدون تمام لحظاتش دوستداشتنی است، چون زندگی در آن جریان دارد، موقعیتهای کوچک را در زندگی نشان دادن در سینما و روی پرده عریض کار سختی است. یک لحظه و یک نگاه به مادر وقتی چای میریزد بسیار سخت تراز یک بازی پر از اکت است. درواقع پرداختن به زیرلایهها بسیار سخت است و برای من جذاب بود تا در مقابل دوربین زندگی کنم.
بازی در مقابل خانم افشار بهعنوان پارتنر اصلی چطور بود؟
خانم افشار مانند همه پارتنرهای دیگر بود، اما بسیار درخشان بازی کرد و ما تصمیم گرفتیم که پیش از شروع کار او را بهعنوان مادر خودمان بپذیریم و تا مدتها از او حساب میبردیم و خارج از زمان فیلمبرداری نیز همین رفتار را داشتیم. تمرینها به ما کمک میکرد تا این رابطه حفظ شود. او نیز خیلی زود ما را بهعنوان پسرش پذیرفت و این مهم بود. از طرفی فریدون پسر بزرگ مامان بود و با او سالها در خانه زندگی کرده بود، بنابراین سعی کردم رفتارهای او را بهعنوان مامان کپی کنم. مهم بود که خانم افشار چطور مادری را بازی میکند و چه خصلتهایی دارد تا من نیز برهمان اساس فریدون را خلق کنم. بخشی از این خصلتها در فیلمنامه وجود داشت، چون هر دو تنها هستند و با هم زندگی میکنند، بنابراین متأثر از یکدیگرند. من میدیدم خانم افشار چطور عصبانی میشود، چطور گریه میکند تا فریدون بخشی از این عادات را داشته باشد.
امیر نوروزی در نمایی از فیلم «مصلحت»
شما علاوه بر این فیلم، در نقشی متفاوت با فیلم «مصلحت» نیز در جشنواره حضور داشتید که نقطه مقابل کاراکتر فریدون است. کمی هم درباره این نقش توضیح دهید...
بله دو نقش کاملاً متضاد هستند و ژانر آن سینما با ژانر فیلم «مامان» کاملاً فرق میکند. بههرحال این دو کار تجربیات اول من در تصویر هستند و پیشازاین تنها در یک فیلم کوتاه حضور داشتم و همیشه نگران بودم که از تئاتر آمدهام و برخلاف تصور همه که فکر میکنند تئاتریها در بازی غلو میکنند، تلاش کردم اینطور نباشد. ما نیز فیلم میبینیم و میتوانیم این دو فضا را از هم تمیز دهیم. بازیگران تئاتر بازیشان با بازی سینما فاصله ندارد و خیلی زود خود را بهروز میکنند. این اتفاق هم جذاب بود و هم متفاوت و میترسیدم اشتباه کنم چون دوربین بسیار بیرحم است و اشتباه شما را بهراحتی به مخاطب نشان میدهد. این دو نقش کاملاً از هم متفاوت بودند و بازیگری در این دو نقش نیز متفاوت بود. به نظرم «مصلحت» فیلم بسیار خوش ریتمی است و کاراکتر مسعود قاسمی یکی از آن کاراکترهای خوب است که باید مرموز بودن او و عقدهای که از طاغوت دارد در بازی درونیاش نشان داده شود. او کینهای از گذشته دارد که سالها منتظر مانده تا در زمانی دیگر این عقدههای شخصی را بروز دهد. ازایندست آدمها نیز در جامعه بسیار هستند و هنوز هم دیده میشوند. مسعود نیز کاراکتری زخمخورده است و برای واقعی بودن کاراکتر باید به او حق بدهیم، به نظرم فیلمی خوب است که به همه کاراکترهایش بتوان حق داد. مسعود قاسمی از آن دست افرادی است که در رژیم پهلوی خانوادهاش را از دست داده است و حالا با تغییر رژیم عقدههایش را بیرون میریزد. خشونت او در جاهایی که لازم بود بیرون ریخت و انجام دادن آن برای من جذاب بود. بخصوص در مقابل فریدون که کاراکتر ترسو و منفعلی است و حتی خیلی جاها ساده است و قدرت انجام کاری را ندارد، حالا مسعود قرار گرفته که مرموز و باهوش است و پر از عقده که از ویژگیهای نقش بود و من تلاش کردم، درست انجامش دهم.
نکته جالب این است که در هر دو فیلم با بازیگران تئاتری همبازی بودید نه بازیگرانی از جنس سینما، این در ارائه کار شما هم تأثیری داشت؟
خیلی زیاد؛ خوشحالم در دو فیلم با ستارههای سینما شروع نکردم چون کارم در این صورت سختتر میشد. به این دلیل که عادت آنها را نمیدانم و نمیدانم من را میپذیرند یا نه و این برایم مهم است. در مقابل یک ستاره سینما هرچند که با همه آنها از نزدیک کار میکنم و بسیار حامی و شریف هستند و من را پذیرفتند، اما بازی کردن کار سختی است. تصور تئاتریها به اهالی سینما و برعکس کاملاً متفاوت است و طول میکشد تا همدیگر را بپذیرند و این ناخودآگاه است و بیشتر برگرفته از شنیدههاست چون در واقعیت اینگونه نیست. باید بازیگر خوبی باشی تا سینما تو را بپذیرد. اما خوشحالکننده بود که در دو فیلم «مامان» و «مصلحت» بازیگران مقابل من تئاتری بودند و فرصت داشتم بخوانم و نقش را آنالیز کنم. بسیار خوشحالم که دو فیلم در جشنواره دارم اما هدف من از بازیگری در سینما کاندیدا شدن و دریافت جایزه نبود. من کارم را دوست دارم و از آن لذت میبرم و برایم باعث افتخار و شادی است که کارم دیده شده است، باقی حاشیه هستند، چرا که هیچ جایزهای موجب پیشرفت یا پس رفت کسی نمیشود.
شما که بیش از یک دهه است در این عرصه مشغول کار و فعالیت هستید چرا اینقدر دیر وارد فضای تصویری شدید؟ این خودخواسته بود؟
چندان عجلهای برای چیزی ندارم و فکر میکنم الان بهترین موقع ورود به این فضا بود. میتوانست قبلتر هم باشد، اما الان به پختگی رسیدم که میتوانم از آن محافظت کنم. ضمن این که خیلی به دنبال ارتباط گرفتن برای حضور در سینما نیستم که خودم را معرفی کنم و از این که درباره کاری حرف بزنم خجالت میکشم. سعی میکنم خودم باشم و به همان اندازه که هستم من را بپذیرند. یکسری تکنیک و تمرین است که با عمل به آنها نشان میدهد که شما بازیگر هستید یا نه. وقتی خودتان باشید به دلیل ویژگیهایی که دارید یک تعداد کاراکتر وجود دارد که میتوانید بازی کنید، امیدوارم همانها به من پیشنهاد شود و در هر کاری بهترین را انجام دهم.
شما که تا این اندازه منتظر پیشنهاد خوب برای ورود به عرصه سینما بودید، آیا این نقشها برایتان شاهنقش بود؟
معتقد نیستم شاه نقش وجود داشته باشد چون خیلی شاه نقش نداریم و یک تعداد موقعیت و نقش مشخص وجود دارد که بازیگران مختلفی آنها را در موقعیتهای مختلف ایفا کردهاند. اگر مدام کار کنید بالاخره این نقشها نیز به سراغتان میآیند. من از تئاتر آمدم و دو کاراکتر متفاوت به من پیشنهاد شد که برای شروع کار آنها را دوست داشتم و از میان تعداد فیلمنامههایی که به دستم رسید آنها را انتخاب کردم. فکر نمیکردم که هر دو به جشنواره فیلم فجر برسند، اما خوشبختانه هر دو حضور دارند. درواقع همهچیز با هم پیش رفت و باعث دیده شدن من شد. فکر میکنم باید کار خودمان را بکنیم و باقی به دست تقدیر است که آنچه را باید برای شما رقم میزند. بعد از ۱۶ سال کار در تئاتر توفیق یافتم تا با نقشهایی درست به سینما بیایم، درحالیکه خیلی از دوستان این فرصت را با وجود سالها کار و تلاش هنوز نیافتهاند، به نظرم اگر فرصتی پیش آمد باید از آن استفاده کرد و خیلی منتظر رؤیاها نبود.
تا چه اندازه به دریافت سیمرغ امیدوارید؟
تکتک دوستانی که در بخش من نامزد دریافت سیمرغ بلورین هستند، هرکدام عقبه خوبی دارند و آیندهدار هستند. قطعاً هرکدام از آنها سیمرغ را دریافت کنند من خوشحال میشوم چون تازه شروع کردهام و توقعی ندارم. اگر هم این اتفاق بیفتد تغییری در روند اخلاقی من نمیگذارد و کارم را انجام میدهم. وقتی سیمرغ میگیری اتفاقات بعدی که رخ میدهد بسیار اثرگذار هستند، درهرصورت این نامزدی باعث افتخار است چرا که قدرت انتخاب بیشتری به من میدهد و این برای من کافی است.