سرویس سینمایی هنرآنلاین: عمر مفید بازیگران زن در سینمای ایران، طولانی نیست. این، شاید محصول رویکرد و نوع نگاهی باشد که از ابتدا به بازیگران زن وجود داشته است. آنها اغلب، براساس ویژگیهای ظاهریشان انتخاب میشوند و گذشت زمان، زیبایی و جذابیت را کمرنگ میکند. سینمای تجاری، به دنبال چهرههای تازه و جوانتر میگردد، بدون این که چیزی به نام هنر بازیگری در آن، اهمیت داشته باشد. فاطمه معتمدآریا از معدود بازیگران سینمای ایران است که هنوز و پس از پشت سر گذاشتن دوران اوج، محبوب و نامی معتبر است. آنچه او را محبوب کرده، جدا از شخصیت سرزنده و شیرین، نقشهایی است که در دوران فعالیتش ایفا کرده است.
معتمدآریا، که اواخر دهه شصت و با «جهیزیه برای رباب» (سیامک شایقی) بازیگری را آغاز کرد، برخلاف اغلب بازیگران زن آن روزها، (مهمترینشان سوسن تسلیمی و پروانه معصومی) پیش از انقلاب مقابل دوربین سینما نرفته بود. او، خیلی زود مورد توجه قرار گرفت و فرصت همکاری با بهترین کارگردانان سینمای ایران را در دهه شصت و هفتاد به دست آورد. معتمدآریا، جنسی از بازی را با خود به سینما آورد که مشابهش وجود نداشت و هنوز هم، بازیگری شبیه او به سینمای ایران نیامده است.
او که در اولین تجربهاش مقابل دوربین نامزد دریافت جایزه جشنواره شده بود، بازیگر محبوب هیات داوران جشنوارههای مختلف بوده و ویترین افتخاراتش، پر از جایزه است. اما همه امتیاز و جایگاه او در سینمای ایران، به دلیل این جوایز رنگارنگ نیست. معتمدآریا به واسطه کیفیت نقشآفرینیهایش ستوده شده است. بازیهایی بدون اغراق، از جنس زندگی و پر از جزئیات. شاید کمتر بازیگری به اندازه او بتواند حسهای مختلف را در صورتش و با استفاده از چشمها نشان بدهد. در «روسری آبی» (رخشان بنیاعتماد) نوبر کردانی زنی جوان، از طبقه فرودست، اما مقتدر و مستقل است.
در بسیاری از فصلها، احساس نوبر را در صورتش و در چشمها میبینیم. در فصلی که رسول رحمانی (عزتالله انتظامی) به خانه او آمده و به عشقش اعتراف میکند، در صورت معتمدآریا و چشمهایی که عشق، نگرانی، شرم و زندگی را میشود در آن دید، اشتیاق نوبر به این دلبستگی را درک میکنیم. در «همسر» (مهدی فخیمزاده) که وجهی دیگر از شخصیت و قدرت معتمدآریا در بازیگری را نمایش میدهد، شیرین زنی مستقل و باهوش است که علیه مناسبات غلط فضای مردسالار، طغیان میکند. شیرینی معصومانه معتمدآریا، این شخصیت را جذاب کرده است.
به گزارش ایران، اغلب بازیگران شاخص و ستارههای سینما، محصول یک دوران هستند، آیینهای از تحولات اجتماعی و نسبت فرد با جامعه. معتمدآریا، نمادی از جایگاه زنان در دهه هفتاد است. سالهای پس از جنگ و سازندگی. دورانی که زنان، دوباره میخواهند به اجتماع برگردند و دیده شوند. تصویری که او از زنان ارائه میدهد، اگرچه متنوع است اما یک ویژگی مشترک دارد، معتمدآریا، در کارنامهاش نقش زنان منفعل یا زنانی که مقهور شرایط و محیط باشند، بازی نکرده است. در «گیلانه» نقش مادر یک جانباز را بازی کرد که درهم شکسته و ویران است، اما این زن، تلاش میکند علیه شوربختی و مشکلات بجنگد.
حتی نقشی که در سریال «آرایشگاه زیبا» (مرضیه برومند) بازی کرد، این ویژگی را دارد. مادری جوان اما مطلقه که وقتی متوجه میشود مادر اسد (پری امیرحمزه) با این ازدواج موافق نیست، خودخواسته از محله میرود تا غرور و عزت نفسش حفظ شود. جنس اقتداری که در سیما و نوع بازی معتمدآریا میبینیم شبیه شخصیت و پرسونایی نیست که یک دهه بعد، هدیه تهرانی به سینمای ایران آورد. معتمدآریا که بازیگری متعلق به یک نسل قبل از ظهور تهرانی است، شرقیتر است و هنوز با سنت پیوند دارد اما تهرانی محصول دوران اصلاحات و مدرنتر است. با اشتیاق به تماشای «روزی روزگاری آبادان» (حمیدرضا آذرنگ) با بازی فاطمه معتمدآریا خواهیم نشست.