سرویس سینمایی هنرآنلاین: محمدرضا لطفی کارگردانی جوان است که پیشتر فیلم "روایت ناپدید شدن مریم" را در قالب ویدئویی ساخت و در گروه هنر و تجربه به نمایش گذاشت. او با "تعارض" (با نام قبلی "ریست") که یکی از فیلمهای بخش نگاه نو سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر است، برای نخستین بار روی صندلی کارگردانی یک فیلم بلند داستانی نشسته است.
رضا بهبودی، سودابه بیضایی، محمد صدیقی مهر، پریسا محمدی، حامد رحیمی نصر و رقیه افشین پور بازیگران این فیلم سینمایی به تهیهکنندگی سید امیر سیدزاده هستند که نکته قابل توجه آن کار با دوربینهای مداربسته است.
"تعارض" امروز شنبه 19 بهمنماه در پردیس سینمایی ملت به نمایش درمیآید. به همین بهانه با لطفی که خود سالها بهعنوان منتقد و نویسنده سینمایی در مطبوعات و رسانهها فعالیت کرده است، به گفتوگو نشستیم.
آقای لطفی چطور شد که به ایده استفاده از دوربینهای مداربسته در این فیلم رسیدید و عمدتاً قصه فیلم از کجا شکل گرفت؟
ایده دوربینهای مداربسته را از قبل در ذهن داشتم و در زمان فیلم "روایت ناپدید شدن مریم" نیز میخواستم این کار را انجام دهم، اما در آن زمان شرایط فراهم نبود. از سوی دیگر بعد از آن فیلم، دو فیلمنامه داشتم که شرایط تولید هیچکدام فراهم نشد، بنابراین تصمیم گرفتم به ایدهای که در ذهنم بود یعنی همان دوربینهای مداربسته بپردازم. در آن زمان قصهای نداشتم و فقط فرم بود. وقتی برایم پرداختن به موضوع دوربینهای مداربسته جدیتر شد که قصه جهانهای موازی در ذهنم پررنگ شد. از آنجایی که بسیار شیفته مولانا هستم و شعر "بمیرید بمیرید در این عشق بمیرید" او را بسیار دوست دارم، بنابراین قصه کمکم سر و شکل گرفت و بعد از یک سال تحقیقات، نگارش فیلمنامه آغاز شد و دو سال نوشتن آن به طول انجامید. "تعارض" فیلمی چندلایه است، از یک طرف به دنیاهای موازی و تنهایی آدمها میپردازد و از زاویه دیگر داستان از دریچه لنز دوربینهای مداربسته روایت میشود که نتیجه ورود تکنولوژی به زندگی انسان امروز است. همواره جهانهای موازی و فیلمهای آلترناتیو، خلاف جریان سینما را دوست دارم.
گفتید که کار نگارش دو سال به طول انجامید. در این مدت فیلمنامه چند بار بازنویسی شد؟
بیش از 14 بار این فیلمنامه دوبارهنویسی شد؛ به دلیل اینکه بسیار مهندسی شده است و روایت را به شکل غیر خطی بیان میکند، بنابراین بسیار کار زمانبری بود.
این یک سال تحقیق بر چه اساس بود؟ روی محتوا بود یا فرم اجرایی؟
یکی از دغدغههای من تحقیق برای اجرای فرم و ساختار بود. محتوا از آنچه در جامعه میبینیم و اتفاقاتی که ناگوار هستند و بر روی ما اثر میگذارند برخاسته است. تقابل عشق و خیانت، زیباترین و زشتترین کلمات بشر امروز هستند. با وجود آن که عشق یک کلمه و یک موقعیت لذتبخش است، اما به طوری پیچیده شده که از بودن آن احساس دردسر میکند و این از جهان پیرامون خودم میآید.
اغلب آثار سینمایی با یک یا دو دوربین کار میشود ولی شما از چند دوربین مداربسته استفاده کردید. در نگاه اول به نظر میرسد کاشتن این دوربینها مهم است و پس از آن کار راحت است چون زاویه دوربین و تغییر لنز ندارید. آیا به همین راحتی بود؟
من هم از روز اول فکر میکردم فیلمبرداری این کار بسیار راحت است، چون جای دوربینها مشخص هستند، اما در اجرا کار بسیار سخت شد و حتی از یک فیلم عادی نیز پیشتر رفت، چون در فیلم عادی شما با یک دوربین سر و کار دارید و میزانسن، حرکت و ایست و موقعیت بر اساس همان یک دوربین شکل میگیرد، اما ما در این فیلم به فراخور از یک، سه و هفت دوربین بهره گرفتیم. زمانی که تعدد دوربین داشته باشید، میزانسنها بسیار پیچیده میشوند، گاهی تغییر کرده و یا حتی اشتباه درمیآمد. درواقع من باید زمان استفاده از هفت دوربین، هفت میزانسن میچیدم و با هفت دوربین حرکت میکردم، چراکه هیچکدام از دوربینها مچ کات نبودند و هرکدام تصویر جدایی داشتند که این کار را بسیار سخت و پیچیده میکرد.
با این حساب تدوین سختی داشتید؟
بله، ما برای تدوین این کار پنج ماه زمان صرف کردیم و به اندازه پنج فیلم تدوین کردیم، چرا که این فیلم در فرم، فیلمی نیست که در سینمای ایران نمونه آن را داشته باشیم، در جهان نیز در ژانر اکشن تنها دو نمونه به این شکل تدوین شده بود، اما نمونه کاملی شبیه به این فیلم نبود. از آنجایی که نمونه کاملی نداشتیم بنابراین باید به آزمون و خطا میرسیدیم، مدام کات میزدیم، با فاصله روتوش میکردیم و درنهایت چند بار کار را در کلیت میدیدیم و این کار زمانبری این بود. در بخش صدا و موسیقی نیز به همین شکل پیش رفتیم چون از جهان ذهنی کاراکتر صحبت میشود، در مقوله صدا نیز تابع رئالیته نبودیم و هر کاری که میتوانستیم برای این فیلم بکنیم سخت و لذتبخش بود. حسین قورچیان در بخش صداگذاری و حمیدرضا یراقچیان در بخش موسیقی نیز بسیار برای این فیلم زحمت کشیدند و کار سخت و نفسگیری بود.
یکی از نکات قابل توجه در فیلم شما استفاده از موتیفهایی است که دیده میشود، چطور به این موتیفها رسیدید به خصوص بخش رقص کاراکتر فیلم که یک جای تنفس برای مخاطب میگذارد تا با یک تغییر ذائقه به ادامه فیلم بنشیند.
موتیفهایی که گذاشتیم شامل رقص، طناب دار و نگاه خیره است، اما از آن جایی که رقص هیجان دارد بیشتر به چشم میآید. از طرف دیگر قبل از رسیدن به صحنه رقص ما به این فکر میکردیم که یک دوربین مداربسته در خصوصیترین لحظه زندگی آن فرد در حال سرک کشیدن است. معمولاً آدمها در خلوت خود یکسری از کارها را انجام میدهند که رقصیدن از آن جمله است و وقتی رسیدیم به این حس، فکر کردیم که نفس اجرای آن بسیار خوب است.
فیلم شما به شیوه سیاه و سفید فیلمبرداری شد یا بعداً در بخش اصلاح رنگ این کار را انجام دادید؟
یک فیلمبردار یکی از ابزارهای به رخ کشیدن هنرش رنگ و نور است، به خصوص رنگ؛ سیاه و سفید بودن فیلم از ابتدا در ذهن من وجود داشت، وقتی با مجید گرجیان فیلمبردار فیلم این موضوع را مطرح کردم او نیز استقبال کرد. اما ترجیح دادیم به عوامل و تهیه کننده کار چیزی نگوییم تا درمرحله نهایی ببینیم نسخه رنگی اثرگذاری بیشتری دارد یا نسخه سیاه و سفید، من و مجید تنها کسانی بودیم که از این موضوع خبر داشتیم. بنابراین او نورپردازی را به شکلی انجام داد که هم سیاه و سفید و هم رنگی هر دو جواب دهد. ما تا زمان اصلاح رنگ تستی نگرفتیم و بعد تصمیم گرفتیم سیاه و سفید آن را هم ببینیم در زمان اصلاح رنگ وقتی کار سیاه و سفید را دیدیم هر سه نفر یعنی هم من، هم مجید گرجیان وهم سامان مجد وفایی گفتیم این فیلم حتماً باید سیاه و سفید باشد. متخصصین فیلمبرداری میدانند که فیلمبرداری به شیوه سیاه و سفید کار سختی است و کنتراستهای بسیار زیادی دارد. ما از فیلتر استفاده نکردیم و همه کنتراستها در ذهنمان وجود داشت. این کار بسیار سختی است چون ابزار مهمی از فیلمبردار گرفته میشود، این کار سختی است اما این سختی را مجید گرجیان پذیرفت و به زیبایی از پس آن برآمد.
چطور به این گروه بازیگری رسیدید؟
از روزی که ایده دوربین به ذهنم رسید با رضا بهبودی صحبت کردم و او نیز پذیرفت. ضمن این که من با او در فیلم اولم نیز همکاری داشتم و روحیات همدیگر را میشناختیم. من به زیر و بم بازی او اشراف داشتم و رضا نیز به جهان ذهنی من آشنا بود. بر همین اساس همدیگر را درک میکردیم، اما به دلیل اینکه دریافت پروانه ساخت ما کمی طول کشید بهبودی سر کار دیگری حضور یافت و ما در برههای به گزینههای دیگری هم فکر کردیم و حتی صحبتهایی نیز انجام شد، اما به دلیل عقب افتادن دریافت پروانه ساخت تاریخ کلید خوردن فیلم نیز تغییر کرد و درنهایت رضا بهبودی با توجه به اینکه سر نمایش آقای پیروزفر بود و هر شب باید به روی صحنه میرفت اما پذیرفت و ما سعی کردیم فشرده کار کنیم و برنامه خودمان را با او به نحوی هماهنگ کنیم که دچار مشکل نشود. درباره سودابه بیضایی نیز ما همواره در سینمای ایران با یک معضل مواجه هستیم و آن هم این است که استعدادهای جوان و جدید کشف میشوند، تا مرحلهای بالا نیز میآیند، اما خیلی زود تبدیل به کلیشه میشوند. درنتیجه بهترین بازی آنها همان بازی است که در آثار ابتدایشان دیده شده است. در حالی که در سینمای جهان خلاف اینجا حرکت میکنند. استعدادهای جوان سال به سال بهتر میشوند. سودابه بیضایی از فیلمهای تجاری و حضور در سریال کار خود را آغاز کرد، اما شنیدم چند سالی است که تغییر مسیر داده، مستند کار میکند و فیلمنامه مینویسد. این برای من جذاب بود که بازیگری که هم به دنبال موقعیت است به موقعیتهای مشابه پاسخ منفی میدهد و دست به کارهای جدید میزند، بنابراین او را برای این نقش انتخاب کردم و با صحبتهایی که داشتیم، درنهایت پذیرفت در این فیلم حضور داشته باشد.
آقای لطفی، شما امسال در بخش نگاه نو جشنواره سی و هشتم حضور دارید. این بخش را چطور ارزیابی میکنید و فکر میکنید تا چه اندازه روی دیده شدن اثر شما تأثیرگذار باشد؟
بخش نگاه نو یکی از بخشهای جذاب جشنواره فیلم فجر است، اما به نظرم باید مشکل پروانه ساخت ویدئویی و سینمایی را حل کرد که این به جشنواره هم مربوط نیست و باید در ارشاد حل شود. امروز دیگر هیچ فیلمی به شیوه ویدئو و نگاتیو فیلمبرداری نمیشود و همه دیجیتال هستند. درواقع کیفیت اثر نمایانگر آن است و هنوز مدیران سینمایی ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به این نتیجه نرسیدهاند. قصد من از بیان این موضوع اعتراض نیست چراکه وقتی فرم جشنواره را پر میکنید یعنی تمام شرایط آن را پذیرفتهاید. اما من فیلم "روایت ناپدید شدن مریم" را نمیتوانم پنهان کنم و بگویم "تعارض" نخستین ساخته سینمایی من است. این فیلم همانند فرزند من است و من باید آن را در کارنامه خود حفظ کنم. از سوی دیگر شاید من یک فیلم اولی باشم اما عوامل من در پشت و جلوی دوربین هیچیک فیلم اولی نیستند و سؤال من این است که چرا نباید عوامل فیلم در بخش رقابتی حضور داشته باشند. ما حتی در بخش هنر و تجربه نیز نیستیم. به نظرم باید این موضوع حل شود و این آییننامه رفع اشکال شود.
از خود جشنواره همواره بهعنوان یک ویترین قوی یاد میشود که جدول اکران سال بعد را شکل میدهد تا چه اندازه با این اتفاق موافق هستید؟
جشنواره فیلم فجر بسیار اثرگذار است، اما یک نکته در این میان اشتباه است. زمانی هر فیلمی برای اکران باید حتماً در جشنواره حضور میداشت. رفتهرفته این اتفاق کمرنگ شد، اما متأسفانه شاکله جشنواره همچنان بر آن اساس باقی ماند. یعنی شرط حضور در جشنواره برای اکران فیلمها پس از چند سال برداشته شد، اما متأسفانه روح آن حذف نشد، بنابراین فیلم حاضر در جشنواره راه سادهتری برای اکران دارد و فیلمی که در جشنواره نباشد محکوم به فنا میشود که این شیوه اشتباهی است و باید راهی برای آن پیدا کرد تا فیلمهایی که در جشنواره نیستند نیز راه اکرانشان هموار شود. یا باید جشنوارههای دیگری بهموازات این جشنواره وجود داشته باشد و یا این روح از میان برداشته شود چراکه در کلیت اتفاق خوبی نیست.