سرویس سینمایی هنرآنلاین: مفهوم ژانر از ادبیات به سینما راه یافت. ژانر برگرفته از کلمه فرانسوی به معنای "نوع "، "دسته" و مشتق از واژه لاتین Genus است. این مفهوم نقش مهمی در طبقهبندی و ارزشگذاری ادبیات ایفا کرده بود و در بررسیهای ادبی، به اشکال مختلف به کار میرفت تا به تمایزهای میان انواع متن اشاره کند: نوع نمایشی (حماسی/ تغزلی / دراماتیک)، نوع رابطه با واقعیت (داستانی/غیرداستانی)، نوع پیرنگ (کمدی/ تراژدی) و...
با ریشهدار شدن سینما و تنوع موضوعها و سبکها کمکم نیاز به دستهبندی فیلمها، موجب شد تا اصطلاح ژانر در سینما نیز مورد استفاده قرار گیرد. ژانر مجموعهای از قواعد برای ساختار روایی و تصویری شکل میدهد که هم برای فیلمساز و هم برای بیننده آشنا هستند. درواقع این خود فیلمها هستند که بهطور ضمنی مفاهیم ژانری را موجودیت میبخشند. در طی این سالها ژانرهای گوناگونی در سینمای ایران و جهان شکل گرفت از درام، ملودرام، موزیکال، سیاسی، عاشقانه، علمی- تخیلی، ابرقهرمانی، فانتزی گرفته تا ماجراجویی، حماسی، جنگی، وسترن، نوآر، بیوگرافی، کمدی، جنایی، معمایی، ترسناک، کمدی سیاه، اکشن، خانوادگی، اجتماعی، سوررئال، انیمیشن و ...
در طی این سالها آثار گوناگونی در ژانرهای مختلف سینمایی ساخته و به روی پرده سینماها رفتند و در سینمای ایران نیز در گونههای مختلف طی سالهای گذشته آثاری تولید شدند که نمونههای موفقی هستند؛ اما آنچه در این گزارش قابل گفتوگو و بررسی است نبود ژانرهای مختلف در یک دهه اخیر در سینمای ایران است. متأسفانه این روزها سینمای ایران بیشتر به دو گونه اجتماعی و کمدی تقسیم شده و کمتر کارگردان و تهیهکنندهای است که به سراغ ساخت اثری متفاوت در ژانری جدید باشد این در حالی است که در سینمای دنیا ما هر روز شاهد آثاری متنوع در گونههای مختلف سینمایی هستیم. در این زمینه نظر چند سینماگر را گردآوری کردهایم که در ادامه میخوانید.
شناخت درستی از ژانر وجود ندارد
علیاکبر ثقفی تهیهکننده سینما دراینباره میگوید: نبود شناخت درست از این موضوع در درجه اول اهمیت قرار دارد. فیلمنامهنویسان مؤلف بسیار کم تعداد هستند و امروز به دلیل شرایط موجود خیلی کار نمیکنند. به نظرم سینمای ایران زمانی همه ژانرها را داشت، ولی امروز آدمهایی که فقط پول را میبینند، فیلمنامههای سخیف را میسازند و صرفاً به دنبال خنداندن سطحی و جذب مخاطب هستند و دیگر کمتر روی ادبیات تمرکز دارند و به جرات میتوانم بگویم حتی ادبیات و رمان هم نمیخوانند و نسبت به ادبیات فولکلور شهر خودشان هم آشنایی ندارند.
او ادامه داد: امروز اکثراً آثار از روی دست هم کپی میشوند و وقتی یک فیلم فروش میکند تا چند سال همه همان سبک را تقلید میکنند. مثل آثار اصغر فرهادی که پس از ساخت فیلمهایش و اقبالی که به آنها شد تا مدتها همه همان سبک کار را ادامه دادند. یا الان که فیلمهای کمدی فروش میکند همه همان را کپی میکنند و حتی بازیگران نیز همان چهرههای تکراری هستند. متأسفانه کسی روی آثار فیلمساز ادیب و فرهیخته در بخش خصوصی سرمایهگذاری نمیکند و خودشان هم پولی ندارند که بخواهند آثارشان را تولید کنند، ضمن این که ارگانها نیز بهسختی از این افراد حمایت میکنند.
این تهیهکننده اظهار کرد: سینمای کودک نیز همین وضعیت را دارد؛ متأسفانه جایی به آنها بها داده نمیشود و سالنی به آنها اختصاص نمیدهند، سینمای ارزشی انقلاب و دفاع مقدس نیز همین مشکل را دارد. امروز اکثراً به دنبال پول هستند و برایشان مهم نیست که چه اتفاقی را پیش میبرند. زیرساختها باید درست شوند. مسئولین و سیاستگذاران هنر و فرهنگ باید بخواهند و پیگیر باشند تا افرادی مثل مرادی کرمانی بنویسند. در این چند سال اخیر متأسفانه فیلمنامهای که تکاندهنده باشد در سینما نداشتیم و اغلب نیز به دنبال ساخت آثاری سخیف بودهاند، افرادی که هجو میسازند دشمن سینمای ادبی و هنری شدهاند.
او دلیل این امر را اینطور برشمرد و گفت: علت اصلی این اتفاق نبود مدیریت درست است. وقتی مدیریت دغدغهمند نداریم این اتفاق هم در سینما رخ میدهد و متأسفانه مدیران ما همیشه در گفتگوهایشان مخاطب سینما را با فروش فیلمها میسنجند و در برنامههای نقد سینمایی اینگونه آثار را رد میکنند و تناقض را در همین ارزیابیها میشود، مشاهده کرد.
ثقفی عنوان کرد: ژانر سینمایی وجود دارد اما کسی به سراغ ساخت آن نمیرود، 90 درصد اهالی سینما امروز دغدغه گیشه دارند و تنها 10 درصد هنری – فرهنگی میسازند؛ که آنها نیز باید سالها به دنبال اکران باشند. برای تأمین بودجه نهادهایی چون شهرداری، وزارت فرهنگ و ارشاد، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، بنیاد فارابی، حوزه هنری که در دهه 60-70 از آثار حمایت میکردند و دغدغه داشتند نیز باید پشت آنها باشند. زمانی این نهادها خودشان فیلمهای خوبی تولید میکردند اما امروز آنها هم به دنبال فروش هستند. وقتی ارگانی میخواهد همراه سینمای هدایتی و حمایتی باشد، نباید نگاه کاسبکارانه روی آثار داشته باشد. باید روی فیلمسازی سرمایهگذاری شود، سینما یک هنر صنعت است و باید بازگشت سرمایه نیز داشته باشد اما اگر تنوع ژانر در آن دیده شود درست است. من مخالف ساخت آثار کمدی نیستم، اما این چیزی که امروز بر پرده دیده میشود یا هجو است یا برخی از آنها دارای صحنههای اروتیک هستند که بسیار سطحی است. ما فیلم سیاسی، پلیسی، اکشن، ورزشی نداریم در حالی که در طی سال برای آنها جشنواره برگزار میکنیم. این در حالی است که کشور ما پر از سوژههای فرهنگی است که میتوان فیلمهای شریفی بر اساس آنها ساخت تا مخاطب هم با آنها ارتباط برقرار کند. باید فیلمساز را برای ساخت اثر ترغیب کرد، امروز حداقل ساخت یک فیلم 3 میلیارد تومان هزینه دارد که بعید میدانم کف هزینه از این کمتر باشد و اگر بخش خصوصی بخواهد این بودجه را روی یک فیلم بگذارد که فروش هم نداشته باشد ورشکست میشود. دولت باید در این زمینه حمایت کند تا ژانرهای دیگر نیز دیده و تقویت شوند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
حمایتی از جریانهای جدید وجود ندارد
در همین زمینه مسعود حاتمی کارگردان جوانی که سال گذشته فیلم "موریانه" را ساخت و در جشنوارههای خارجی خوش درخشید معتقد است: من فکر میکنم جریان صنعتی و بدنه سینمای ایران، تمایل زیادی به درآمدزایی دارد. این طبیعتش است چون سرمایهگذار علاقهمند به بازگشت سرمایه است و جریان غالب سینمای ایران شده است. متأسفانه حمایتی از جریانهای جدید وجود ندارد، من در تجربه شخصی خودم از هیچ نهادی حمایت ندیدم و بنیاد فارابی نیز حمایتی نکرد چون معتقدند در فروش، این فیلمها موفقیتی ندارند. این در حالی است که همه فیلمها در تاریخ سینما برای فروش ساخته نشدهاند تا رکورد گیشه داشته باشند؛ اما برای دولت متأسفانه این مسئله اهمیت یافته که فیلم چقدر میفروشد.
او افزود: آنچه در سیاست جشنواره فیلم فجر هم دیده میشود همین است؛ یعنی انتخاب و تبلیغ فیلمهای بدنه و صنعتی پولساز در لیست قرار میگیرند و فیلمهایی از این دست که تجربه خاصی را در خود دارند از سوی نهادهای دولتی و فستیوالها حمایت نمیشوند و این باعث میشود تا سرمایهگذار علاقهمندی نشان ندهد. از سوی دیگر دولت هم حمایت نمیکند و ژانر جدیدی دیده نمیشود.
حاتمی گفت: در این شرایط فیلم بلند ساختن به شکل مستقل کار بسیار سختی است. من "موریانه" را کاملاً شخصی کار کردم و با حمایت دوستانم ساختم. این اتفاقات باعث میشود سینمای متفاوت هم اقبال خود را از دست بدهد، چرا که علاقهمندان هم توانایی آن را ندارند و بهناچار به سمت جریانی میروند که همه ازجمله دولت، نهادهای حامی سینما، سرمایهگذار خصوصی، مخاطب و ... به دنبال تنوع ژانر نباشند و در همان ژانرهای شناختهشده به فعالیت خود ادامه دهند.
حمایت صرفاً در بحث مالی نیست
اما بیتا منصوری دیگر تهیهکننده سینما که اتفاقاً هم فیلم کودک کار کرده و هم فیلم اجتماعی در این زمینه و درباره نبود ژانر و چرایی تمایل نداشتن فیلمسازان به این تنوع میگوید: تمایل نداشتن سرمایهگذاران به این ژانرها و حتی شرایط اجتماعی باعث این اتفاق شده است. مخاطب امروز با توجه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه ترجیح میدهد اگر میخواهد سینما را در سبد خانوار خود قرار دهد به سمت آثار کمدی برود و هزینه و وقتی که میگذارد او را برای مدتی هرچند کوتاه از دغدغههای زندگی دور کند و لبخند بر لبانش بیاورد. مشکل دغدغه معیشت در دهه 60- 70 شاید خیلی وجود نداشت و طبقه متوسط علاقهمند به هر ژانری بود میرفت و فیلمهای مورد علاقهاش را میدید و همین عامل نیز موجب شد تا در آن زمان دوران طلایی سینما پشت سر گذاشته شود و آثار متنوعی در سینما تولید شوند.
او ادامه داد: بخش عمده جدا از برگشت سرمایه، بحث مخاطب است که باید راضی از سالن سینما بیرون بیاید و بعد برای فیلمی که دیده است تبلیغ کند. زمانی که مخاطب راضی نباشد عملاً نمیرود از فیلم تبلیغی کند و همین عامل موجب میشود تا آثار مخاطبی نداشته باشند. فیلمهای اجتماعی که شروع خوبی دارند و این موفقیت ادامه مییابد جدا از بازیگران شاخص برای جذب مخاطب تکرار نمیشوند.
تهیهکننده "پاستاریونی" گفت: سینمای کودک هم تکلیفش روشن است و با حمایت نابجا از یک ژانر، سینمای کودک جشنوارهپسند شده است و عدم تمایل به اکران و عدم تمایل سینماداران که امروز متأسفانه شورای صنفی را نیز هدایت میکنند رو به نابودی رفته است. ما سال گذشته فیلم "پاستاریونی" را بر پرده سینماها داشتیم و در همان زمان با مشکلات بسیاری برای اکران مواجه بودیم که با طرح شکایت ثابت کردم کاری که شورای اکران انجام داده است غیرقانونی است، اما همین طرح شکایت و پیگیریها موجب شد تا ما پنج هفته از زمان اکران را از دست بدهیم و امسال همان شورا سه فیلم کودک را همزمان اکران کرده است.
منصوری توضیح داد: سال گذشته اعلام شد هر سرگروه سینمایی باید حداقل در طی سال یک فیلم کودک اکران کند، از آنجا که تابستان فصل خوبی برای اکران فیلمهاست هیچیک از سرگروهها حاضر نشدند در این فصل فیلم کودک اکران کنند در حالی که کودکان در خانه بودند و مدارس تعطیل بود و میشد از این فرصت استفاده کرد. این نبود تمایل سینماداران موجب شد تا سرگروهها در زمان اکران دو فیلم کمدی موافقت کنند تا سه فیلم کودک همزمان به روی پرده بروند. سه فیلمی که به جرات میتوانم بگویم هرکدام از آنها در زمان مناسب میتوانستند از فروش خوبی برخوردار باشند، اما با این وضعیت هر سه فیلم نابود شدند. در چنین شرایطی آیا میتوان انتظار داشت که سرمایهگذار و تهیهکننده مستقل وارد این حرفه شود؟ دوستان متأسفانه کار خود را خوب انجام ندادند، حمایت صرفاً در بخش تزریق پول نیست باید تفاهمنامههایی مینوشتند تا شرایط خاصی برای اکران سینمای کودک در نظر گرفته شود تا هم تهیهکننده مجبور نباشد برای اکران دوندگی کند و هم این که فیلم در زمانی که مخاطب دارد اکران شود.
او گفت: متأسفانه تمامی سئانسهایی که برای سینمای کودک در نظر گرفته شده است از صبح تا عصر است در حالی که این زمانی است که کودکان در مدارس به سر میبرند و بعد از آن هیچ سینمایی سئانسی را برای کودک در نظر نگرفته است و عملاً امکان استفاده وجود ندارد.
ریسکپذیر نیستیم
حسین نمازی کارگردان جوان سینمای ایران که فیلم "آپاندیس" را سال گذشته بر پرده سینماها داشت نیز درباره چرایی استفاده نکردن از ژانرهای گوناگون در سینما گفت: به نظرم ریسک پرداختن به اینجور فیلمها وجود ندارد. نمونه بارز آن اصغر فرهادی است که نخستین بار این ریسک را کرد و فیلم اجتماعی رئال ساخت که در همان زمان تهیهکنندگان بسیاری با ساخت آن مخالفت کردند، اما بعد تبدیل به یک جریان در سینمای اجتماعی شد. در ژانرهای مختلف ریسکپذیری کم است و طبیعی است چون همه به دنبال بازگشت سرمایه هستند.
او ادامه داد: این صرفاً به سینمای اجتماعی و کمدی خلاصه نمیشود با نگاهی به سینمای کودک نیز متوجه میشویم که این سینما نیز در اکران ضرر میکند و حمایتی از آن نمیشود تا فیلمسازان به اینگونه از سینما نیز روی خوش نشان دهند. سینمادار حاضر به ریسک اکران نیست و حمایتهای خوبی هم صورت نمیگیرد. بهطور مثال در همین سینمای کودک با آن که بنیاد فارابی مسئول حمایت است، اما صرفاً در زمان تولید این کار را انجام میدهد و در زمان اکران حضور ندارد و صرف ساخت همه چیز برایشان تمام میشود. با توجه به این فضا من کارگردان چرا باید ریسک کنم؟ اگر این ریسک باشد و از فیلمساز تا تهیهکننده، سرمایهگذار و سینمادار پذیرای آن باشند، جامعه آمادگی پذیرش ژانرهای جدید در سینما را قطعاً دارد.
به گزارش هنرآنلاین، با توجه به صحبت این فیلمسازان و گفتوگو با سایر فیلمسازان سینمای ایران که اغلب معتقد هستند که قدرت ریسک در سینمای ایران پایین است و همه ترجیح میدهند به سراغ ساخت آثاری بروند که پیشتر در گیشه امتحان خود را پس دادهاند، نبود تنوع ژانری در سینمای ایران را میتوان به ارکانی چون تمایل نداشتن فیلمسازان، نبود سرمایهگذاری مناسب، نبود اکران خوب در زمانی مناسب و همچنین بیمیلی مخاطب و توجه به ژانرهای جدید در سینمای ایران دانست.
به نظر میرسد باید علاوه بر پرورش فیلمسازان جوان و جسور، مخاطبان را نیز پرورش داد تا به دیدن آثاری متفاوت در سینمای ایران عادت کنند.