سرویس سینمایی هنرآنلاین: در ابتدای فیلم "آشغالهای دوستداشتنی" که میبینیم شخصیتها همچون تیپهای آشنا و کلیشهای در حال اظهار نظر سیاسی در حد و اندازه بحثهای داخل تاکسیها هستند و منازعات مهم سیاسی در قالب دعواهای خانوادگی چند قاب عکس خلاصه شده است و ترسیم دورههای بحرانی تاریخ معاصر ایران بهصورت کوبیدن در خانه و گفتن یک جمله گزارشی صورت میگیرد، فکر میکنیم قرار است با اثری هجوآلود و کنایی در باب نقد و استهزاء فضای سیاسی حاکم بر جامعه باشیم که چنان همه چیز لوث و مبتذل شده است که هر کسی با هر حرف بچهگانهای که میزند، خود را فعال مدنی میداند و احساس میکند دست به کنش سیاسی مهم و انقلابی زده است.
اما بعد میبینیم محسن امیریوسفی شوخی خودش را واقعاً جدی گرفته است و از ما نیز میخواهد که از دل چنین نگاه و رویکرد سادهانگارانه و تقلیلگرایانهای در باب جریانات سیاسی، حرف او درباره آشتی ملی و همزیستی مسالمتآمیز میان طیفهای متنوع فکری را بپذیریم و با زودباوری و خوشخیالی قبول کنیم که تفکرات و عقاید سیاسی که بهطور ماهیتی در تضاد و تقابل با یکدیگرند، میتوانند به خاطر مام میهن در یک نقطه به اشتراک برسند و همه چیز مثل سریالهای خانوادگی ختم به خیر شود. هرچند درنهایت خود فیلم نیز نمیتواند به مانیفستش پایبند بماند و آن را با حذف یکی از قاب عکسها زیر پا میگذارد و نشان میدهد چطور جهانش را بر پیشنهاد ایدهای ناممکن بنا کرده است که درنهایت فرومیریزد و مضمون اصلی فیلم زیر سؤال میرود.
در جایی از فیلم امیر (صابر ابر) تکلیف همه اعضای خانواده را تعیین میکند و میگوید: "تاریخ خیلی ساده است" و بعد معلوم میشود که درک و فهم فیلمساز از جدالهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران فرق چندانی با شخصیتش ندارد که ظاهراً او را نقد میکند و همانطور که کاراکترهای فیلم در قاب عکسشان در زمان خود متوقف شدهاند و هیچ شناختی از گذر زمان و اوضاع و احوال کنونی ندارند، امیریوسفی نیز قادر به تحلیل برهههای حساس تاریخی نیست و نمیتواند از طریق گفتگوی میان قاب عکسها که خیلی زود به ایدهای کشدار و کسالتبار تبدیل میشود، امکان مکالمه و گفتمان دیالکتیک و چالشبرانگیزی را میان دورههای مختلف فراهم آورد.
فیلم "آشغالهای دوستداشتنی" نه خلاقیت و طنازی امیریوسفی در فیلمهای "خواب تلخ" و "آتشکار" را دارد و نه از نگاه و رویکرد جسورانه و انتقادی آنها برخوردار است و مخاطب بعد از دیدن چنین فیلمی با تفکر واپسگرا و محافظهکاری در باب آشتی ملی از خود میپرسد دلیل توقیفش چه بوده است و آنهایی که مانع پخش فیلم شدند، در آن چه چیز برانگیزاننده و آشوبگرانه تأثیرگذاری دیدهاند و احساس خطر کردند که حالا ما جز همان بحثهای پیشپاافتاده سیاسی در دورهمیهای خانوادگی چیز دیگری نمیبینیم و با سرخوردگی از سالن سینما بیرون میآییم و معلوم میشود توقیف فیلم هم حتی نمیتواند از آن اثر مهم و تأثیرگذاری بسازد.