سرویس سینمایی هنرآنلاین: نشست نقد و بررسی فیلم مستند تجربی "جنبل" عصر روز چهارشنبه پس از نمایش فیلم با حضور منوچهر دین پرست منتقد و مینا بزرگمهر و هادی کمالی مقدم کارگردانان فیلم و احسان صدیق آهنگساز فیلم در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست دین پرست گفت: شما برخلاف مستندات معمولی که دیده میشود و از دو کارشناس و تصاویر قدیمی بهره میگیرند خودتان در فیلم حضور داشتید وسعی کردید از این حضور بیشتر بهره بگیرید.
کمالی مقدم نیز در ادامه درباره روند شکل گیری قصه "جنبل" بیان کرد: ما حدود 7 سال زمان صرف این کار کردیم. جنس این فیلم و شیوه پرداخت آن به گونهای بود که گاهی از آن دور میشدیم وباز دوباره به آن برمیگشتیم و به کلاژی که ساخته بودیم نگاه میکردیم تا ببینیم چگونه شده است. در طی این 7 سال ما تلاش کردیم تکههای پازل را کنار هم به گونهای بچینیم که یک هارمونی داشته باشد و زبانی باشد تا خیالی که ما از آن فضا، جزیره، مردم آن و آب و خاکی که دارد در سر داشتیم را به گونهای قابل تعریف کنیم.
بزرگمهر نیز درباره عنصر خیال و استفاده از آن عنوان کرد: ما بیشترین تلاشی که کردیم این بود که به جای ثبت باورها و بررسی و آرشیو آن بخشی از خود ماجرا شویم و سعی کنیم از درون آن را تجربه کنیم. در زندگی هرروزه مردم منطقه این عنصر خیال دیده می شود و رابطه و تاثیر متقابلی بین خیال و دنیای واقعی شکل میگیرد. در واقع این حرکت بین دو دنیا و این مرز و دوگانگی که در فیلم بوجود آوردیم، مسئله ما بود. مهمترین آن دریا وجزیره، خیال و واقعیت، عشق بین پریزاد و آدمیزاد و مرگ و زندگی است و فیلم تلاش کرده روی این مرز باشد و از مدیومهای مختلفی چون ویدئو آرت، ویدئو پرفورمنس، قصه گویی و مستند استفاده کرده و در یک فضای بینارشتهای حرکت کند.
کمالی مقدم در ادامه درباره شخصیت موسی و باوری که دارد و انتقال آن به مخاطب بیان کرد: موسی قصهای را بیان میکند که روز به روز به واسطه سیمان و آهن در حال فراموشی است. پاچکهای زنان جنوب خود یک هنر است و آنها روزها و ماهها روی ساخت این پاچکها کار میکنند ولی متاسفانه امروز تبدیل به زباله شدهاند و در فیلم به آب انداخته میشوند و موسی با بازیافت آنها از دل زبالهها در واقع آن باور و فرهنگ و هنر قدیمی را احیا میکند و از طریق ساخت تابلو و کلاژ آن، با خاکهای رنگی جزیره دریچهای به این جهان خیالی میسازد. خیالی که در تمام انسانها وجود داشته و با این فشردگی و انجمادی که امروز به دلیل زندگی شهری وجود دارد این خیال نیز کم کم از بین میرود و برای همین ما نمادش را دریا گرفتیم که پاکی و روانیش را به وجود آدمها میآورد. موسی خودش از هنرمندان آن منطقه است و ما هم با خیال او یکی شدیم و از دل این موقعیت "جنبل" بدنیا آمد.
دین پرست با بیان این که فیلم هیجان کاذب ندارد و یک دست است، بیان کرد: فیلم ما را وادار نمیکند که دچار اضطراب شویم و ما را همراه خود میکند.
بزرگمهر در ادامه توضیح داد: فیلم دو لهجه همزمان دارد. در واقع همزمان مخاطب را وارد دنیای خیال میکند و از آن فاصله میگیرد. با ریتمی که در کار ساخته شد، قصد داشتیم فاصله گذاری کنیم و از آن باور فاصله بگیریم و در آن غرق نشویم. این از نگاه دو چشمی تعریف میشود که درونی است و از نگاه یک باور بومی بازسازی شده نیست. دو چشم که حضور مجردی دارند و سعی میکنند تصویری را که پشت پلک خیال جمعی مردم یک منطقه است تعریف کنند.
وی افزود: ما بسیار پژوهش کردیم و در ابتدا نیز با رویکرد مستندنگاری پیش رفتیم. کتاب "اهل هوای" غلامحسین ساعدی را خواندیم و فیلمهایی که دراین زمینه ساخته شده است را دیدیم. ضمن این که این باور در کشورهای دیگر نیز وجود دارد و باوری است که از سمت افریقا آمده و به هرکجا سفر کردند آن را انتقال دادهاند. این تحقیقات وجود داشت و ما خودمان را وارد این فضا کردیم. به نوعی باید گفت ما این شیوه کاری و بداهه پردازی و بازی با المانهای فضا و باورها را تبدیل به ابزار و مواد خودمان کردیم و با توجه به تحقیقات میدانی که داشتیم وارد این فضا شدیم و این داستان از درون این ترکیب بیرون آمد. "جنبل" برداشتی از باورها و قصههای مردم جنوب است.
احسان صدیق آهنگساز این فیلم نیز طی سخنانی اظهار کرد: من زمانی به گروه پیوستم که تصاویری از فیلم ضبط شده بود، پس از تماشای بخشهایی از فیلم به این نتیجه رسیدیم که موسیقی جنوب ریتم بارزی دارد و به جای استفاده صرفا بومی به این دلیل که فضای کار با استفاده از ساز جهله خودش فضای بومی را تداعی میکند، یک فضای ذهنی و مدرن امروزی را با موسیقی القا کنیم.
وی ادامه داد: موسیقی به فضای فیلم کمک میکند اما چیزی به آن اضافه نمیکند. فیلم به اندازه کافی خوب هست و نیاز به این ندارد که چیزی به آن اضافه شود. من به عنوان خالق یک اثر با نگاه خودم جلو رفتم و به دلیل احترامی که به موسیقی جنوب قائل هستم، در آن دست نمیبرم چرا که کسی که آنجا بزرگ شده میتواند آن موسیقی را به گونهای بنوازد که به دل بنشیند. من حسی را که از فیلم دریافت کردم در موسیقی اجرا کردم.
بزرگمهر در ادامه با اشاره به این که فیلم تجربی است و از مدیومهای مختلف درآن استفاده شده است، گفت: ما از ویدئوآرت و پرفورمنس در "جنبل" استفاده کردیم و به همین جهت بیش از آنکه مستند باشد یک فیلم میان رشتهای است و واژه مستند باعث میشود تا مخاطب با یک پیش قضاوت وارد فضای قصه شود. درحالی که فیلم قرار نیست اطلاعات به مخاطب بدهد، بلکه فضایی برای تجربه کردن مخاطب فراهم میکند.
وی ادامه داد: انتخاب استفاده نکردن از موسیقیهای محلی در این فیلم به این دلیل است که زبان موسی و جهلهای که دارد، خود به اندازه کافی ریتم دارد. ضمن اینکه ما قومیت نگاری نمیکنیم و آن مکان تنها بهانهای است برای روایت قصه؛ خود حضور ما، قصه ع،ش،ق و چشمها هیچ کدام مباحث بومی نیستند وبیشتر اقلیم ایران زمین را بیان میکنند تا جنوب را؛ و موسیقی نیز از این فضا دور شده و فضای ذهنی را بیان میکند. انتخاب استفاده از سازهای الکترونیک مثل یک فرکانس است که در آن این خیالها اتفاق میافتد. این موضوع نیز با پیشنهاد خود احسان شکل گرفت.
کمالی مقدم نیز اشاره کرد: ما در ابتدا میخواستیم یک فضای موسیقایی بسازیم که با چشم بسته نیز بتوان آن را دید. چون ما ساز بومی داشتیم و موسی جهله کهن را با ریتمهای جنوبی مینوازد؛ بنابراین نمیخواستیم فضا را به سمت بومی شدن ببریم. یادمان باشد که ورود ما به فیلم با دو چشم است که کاملا امروزی و مدرن هستند و از این دریچهای که برایشان وجود دارد دنیایی را خیال میکنند که در یک جزیره اتفاق میافتد. مابهازای موسیقی این دو شخصیت که چشمها هستند یک موسیقی مینی مال امروزی لازم داشت تا این دو جهان را به هم پیوند دهد.
وی در ادامه درباره معنای "جنبل" نیز گفت: "جنبل" در لغت ادوات جادو معنی شده و به تنهایی و بدون لغت جادو، استقلال معنایی ندارد. این فیلم هم وارد مرزهایی میشود که خیال را برای مخاطب به باور تبدیل میکند، انگار که یک جادو اتفاق افتادهاست. جادو رنگ و طیف سیاهی دارد، اما جنبل یک شیطنتی دارد که با فضای این فیلم سازگارتر است. درمراسمی مانند زار، از ادواتی مانند خیزران یا سازهای موسیقی خاص آن منطقه، گشته، عود و کندر استفاده میشود که این فضای جادویی را شکل میدهند، به همین خاطر عنوان فیلم را "جنبل" گذاشتیم.
بزرگمهر در خاتمه این نشست با گرامی داشت یاد ژیلا مهرجویی بیان کرد: پنج سال پیش در همین سالن با مادرم خداحافظی کردیم و این هم مکانی باعث شد تا برای من مرز بین مرگ و زندگی امروز بیشتر مطرح شود.
کمالی مقدم نیز گفت: این خوابی بود که ژیلا مهرجویی برای ما دید و ما را به جزیره هرمز پرت کرد.