سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم "قصر شیرین" ساخته رضا میرکریمی پیرامون پدری شکل میگیرد که چند سال پیش خانوادهاش را ترک کرده است و حالا مجبور میشود سفر کوتاهی را در غیاب مادر با بچههایش پشت سر بگذارد و طی این مجاورت اجباری تحت تأثیر معصومیت و پاکی و مهربانی دو کودک قرار بگیرد و متحول شود. همه آنچه در فیلم به دست میآوریم، همین قصه بیمایه، تکبعدی و کمعمقی است که در طول فیلم نیز کوچک میماند و لایههای پیچیدهتری نمییابد. فیلم فاقد موقعیتهای چالشبرانگیز و کشمکشهای درگیرکننده ای است که ارتباط پدر و بچهها را ناگزیر و اجتنابناپذیر نشان دهد و بهواسطه قرار دادن آنها در یک وضعیت مشترک وادار به ابراز احساسات نسبت به هم کند تا به درک و شناخت تازهای از هم برسند. از نظر میرکریمی شیرینزبانی دختربچه و سکوت تلخ پسرک کافی است که دل پدر عبوس و بیحوصله را به رحم آورد و نیازی نمیبیند که به دنیای درونی آنها نزدیک شود و به همین دلیل با وجود بازی خوب حامد بهداد، انگیزهها و دلایل او برای انتخابها و کنشهایش معلوم نمیشود و مخاطب نمیتواند درک کند که چرا درنهایت او چنین تصمیمی را درباره همسرش میگیرد. پس از پایان فیلم از خود میپرسیم اگر حضور دلچسب و خوشایند دو کودک نبود، آیا فیلم با چنین داستان معمولی و کمجانی باز هم میتوانست ما را تا انتها نگه دارد؟
"بنفشه آفریقایی" ساخته مونا زندی حقیقی، با ایده متفاوت و نامتعارفی آغاز میشود که کنجکاوی همه را برای دیدن فیلم برمیانگیزد و مخاطب مشتاق است تا ببیند وقتی زنی، شوهر سابقش را از خانه سالمندان به منزل شوهر کنونیاش میآورد، چه اتفاقی میان آن سه نفر میافتد و چطور رقابتها و کشمکشهای مردانه بستری برای مرور و واکاوی گذشته مشترکشان فراهم میآورد و انتظار داریم با عاشقانهای متفاوت روبرو باشیم که شخصیتها در همنشینی پرتنششان فرصت بیابند تا از انتخاب و عمل خود دفاع کنند ولی فیلمساز نمیگذارد مثلث پیچیدهای از روابط عاشقانه سه آدم که هر کدام خود را محق میدانند، شکل بگیرد و آنچه برای او اصل بهحساب میآید، رابطه دونفره فاطمه معتمدآریا و سعید آقاخانی است که هرچند میتواند لحظات دلنشین و صمیمی و روانی را میانشان خلق کند اما با نادیده گرفتن و کنار گذاشتن رضا بابک بهعنوان ضلع سوم این مثلث، اصل ایده نامتعارف فیلم زیر سؤال میرود. فیلمساز آنقدر شیفته رابطه زوج معتمدآریا و آقاخانی در میانسالی شده است که اصلاً برایش اهمیتی ندارد که به دلایل و انگیزههای زن برای ترک همسر قبلیاش بپردازد و او را پس از سالها در معرض داوری خود قرار دهد که آیا کار درستی کرده است یا نه! به همین دلیل داستانی که جسورانه و عجیب آغاز میشود، محافظهکارانه و معمولی به پایان میرسد و روند داستان چنان عادی و خنثی و بیاهمیت شکل میگیرد که در انتها هیچ نشانی از آن موضوع تکاندهنده و نامعمول نمیبینیم.