سرویس سینمایی هنرآنلاین: خرداد دو سال پیش بود که به مناسبت تولد آقای بازیگر مطلبی نوشتم (اینجا)؛ برای عزتالله انتظامی که اکنون چند روزی است در میانمان نیست و رخت به دنیای باقی بسته است. او که همیشه بوده و خواهد بود.
آقای بازیگر در 30 خردادماه سال 1303 درتهران و در محله سنگلج متولد شد. ابتدا وارد هنرستان صنعتی تهران شد و در رشته برق تحصیل کرد ولی در ادامه به دلیل علاقهای که به هنر داشت به آلمان سفر کرد و در مدرسه شبانه سینما و تئاتر شروع به تحصیل کرد و آموزش دید و پس از آن به ایران بازگشت.
شاید کسی فکر نمیکرد انتظامی بتواند در نقش مش حسن در فیلم "گاو " مهرجویی بدرخشد. او با بازی در این فیلم ثابت کرد یکی از ستارههای درخشان سینمای ایران خواهد شد و این اتفاق هم رخ داد. او تبدیل به ستاره شد، ستارهای که تا پایان عمرش پرفروغ ماند.
او در طی این سالها در آثار بسیاری حضور یافت و در هر کدام به بهترین شکل ممکن به ایفای نقش پرداخت. هنوز طعم بازیهای درخشان او را در نقشهای مشد حسن در "گاو "، فتح الله در "آقای هالو"، ولی خان در "صادق کرده "، سامری در "دایره مینا "، حاجی در "حاجی واشینگتن "، ناصرالدینشاه در "کمال الملک " و در "ناصرالدینشاه آکتور سینما "، عباس آقا سوپرگوشت در "اجاره نشینها "، حاج خالو در "شیرک "، موسیو روسیخان در "گراند سینما "، دبیری در "هامون "، کرمعلی در "بانو "، امیرجلالالدین در "خانه خلوت "، نیتالله در "روز فرشته "، رسول رحمانی در "روسری آبی " و آقای سپیدبخت در "خانهای روی آب " از یاد نبردهایم. نقشهایی که هر کدام تاریخچهای از سینمای این مرزو بوم را به خود اختصاص دادهاند و نسلها به عنوان برترین آثار سینمای ایران از آنها یاد خواهد شد.
عزت الله خان از دل مردم بود و برای مردم فعالیت کرد. او در این سالها علاوه بر حضور پررنگ در سینما، تئاتر و تلویزیون در مراسم مردمی نیز حضور داشت. او یک چهره مردمی بود و برای مردم بسیار تلاش کرد. یادمان نرفته است که انتظامی در زمان زلزله بم چطور به خیابانهای تهران آمد و شروع به جمع کردن کمکهای مردمی کرد. او در این سالها تلاش کرد برای مردم کشورش چهره مفیدی باشد و این اتفاق را نیز رقم زد. او بدون آن که کسی مطلع باشد اقدام به فعالیتهای عام المنفعه و خیریه کرد و تا زمان مرگش کمتر کسی بود که از این فعالیتهای او مطلع باشد.
انتظامی در سالهای اخیر به دلیل کهولت سن و وضعیت جسمانی، کمتر در مجامع و محافل حضور داشت و آخرین اثر سینمایی او "راه آبی ابریشم " بود. در همین حین غزاله سلطانی مستند "من عزتم، بچه سنگلج" را ساخت که همزمان با رونمایی فیلم از کتاب آن نیز رونمایی شد و در آن گوشهای از زندگی این هنرمند به تصویر درآمد.
حالا چند روزی است که انتظامی در میان ما نیست، اما پرسش این است این که در مقابل کارهایی که انتظامی برای سینما و جامعه خود انجام داد، سینما و جامعه برای او چه کردند؟ بعد از انتشار خبر فوت این هنرمند اخباری نیز مبنی بر تشکیل یک کمیته در رسانهها منتشر شد که وظیفه انجام مراسم تشریفات تدفین این هنرمند بزرگ را برعهده گرفت، اما در روز تشییع پیکر با وجود تمام این هماهنگیها، نه در مراسم از نظم خبری بود و نه مراسم آنطور که شایسته این هنرمند بود برگزار شد.
به گفته بسیاری از حاضران، اجازه ورود بسیاری از هنرمندان و عکاسان به مراسم داده نشد. این در حالی است که انتظامی یکی از برجستهترین هنرمندان مردمی این مرز و بوم است که باید برای او مراسمی بهتر از این برگزار میشد. در سالهای اخیر هنرمندان شناخته شده زیادی را از دست دادهایم و به نظر میرسد که کمیتههایی که شکل میگیرند باید بتوانند اداره امور را به درستی در دست بگیرند.
علاوه بر این، حتی جماعتی که به محض شنیدن خبر فوت یک هنرمند سراسر عزا و ماتم میشوند و در فضای مجازی هر چه در این سالها در کنار هنرمندان جمع آوری کردهاند در معرض دید عموم قرار میدهند در روز برگزاری مراسم حضور نداشتند تا حداقل با خانواده بزرگ سینما و تئاتر و همچنین خانواده استاد انتظامی همدردی کنند.
مشکل برگزاری این جور مراسم تنها به این ختم نمیشود و بسیار بزرگتر از نوشتن در چند خط است. متاسفانه ما در این سالها هنوز کسب تجربه نکردهایم و همچنان در یک مسیر گام برمیداریم که جز آشفتگی، بی نظمی و ناهماهنگی چیز دیگری همراه ندارد.