سرویس سینمایی هنرآنلاین: فیلم "تنگه ابوقریب" میخواهد سرگذشت یک مکان را تعریف کند و قصه پراشک و آه و خون و آتش و عشق و مرگ و زندگی آن را بازگوید و نشان دهد همین یک تکه خاک کوچک با چه بهای سنگینی حفظ شده است. از این جهت فیلم فقط درباره تنگه ابوقریب نیست. درباره تکتک روستاها و شهرها و مرزهایی است که روزی مورد تجاوز قرار گرفت. انگار قرار است کل تاریخ خونبار و تراژیک جنگ در یک نام خلاصه شود و "تنگه ابوقریب" ما به ازایی برای بازنمایی کل کشور بهحساب بیاید و وسعت بگیرد به پهنای عظیم "ایران".
فیلم تلاش میکند مخاطب را به میان مهلکه هولناک و رعبآور جنگ ببرد و به مواجههای بیواسطه و عریان با خشونت و سبعیت جاری در میدان کارزار وادارد و نشان دهد که برای هر گوشهای از این سرزمین که به دست دشمن نیفتاده، چه جانهای بسیاری از دست رفته است. بنابراین فیلم هر نوع نشانهای برای شناسایی مکانی و درک موقعیت جغرافیایی را از مخاطب دریغ میکند و او را در محاصره یک فضای آخرالزمانی مخوف و خفقان بار قرار میدهد که در آن هیچ ابتدا و انتهایی وجود ندارد و گویی میتواند این جهنم شوم و هراسناک آنقدر گسترش بیابد که همهجا را فرا بگیرد، همه شهرها و خیابانها و خانههایمان را.
فیلم از جایی ضربه میخورد که نمیتواند به استراتژی جاهطلبانه خود در حذف پیرنگ داستانیاش و تمرکز بر ترسیم یک موقعیت جنگی پایبند بماند و گهگاه گریزی به زندگی شخصیتها میزند و در این سرک کشیدنهای کوتاه و گذرا مجالی برای واکاوی احساسات و امیال و روابط انسانی به شکلی تکاندهنده و منقلب کننده ندارد و کاراکترها در حد همان تیپهای آشنا و تکراری در سینمای جنگ متوقف میمانند و در حالی که فقط بهواسطه بازیگرانشان قابل شناسایی هستند، به چیزی فراتر از یک نام و تنی تکهتکه شده ارتقا نمییابند.
بهرام توکلی انگار یادش میرود که فیلمش درباره حسن و خلیل و عزیز و دکتر و علی و تنگه ابوقریب و گردان عمار نیست که مهم باشد هر کدام از کجا آمدهاند و چه قصهای دارند. بلکه داستان شکستناپذیری سرزمین مادری است و هر کدام از آن تنهای تکهتکه شده و پراکنده، تن واحد میهن هستند. اگر او از جسارتش دست نمیکشید و کاراکترهایش را به تمامی به اشباح محوی تبدیل میکرد که گویی از هرگونه فردیتی تهی شدهاند و در یک قالب جمعی معنا یافتهاند، میتوانست به شمایلنگاری یک ملت دست بیابد و در آن دشت بینهایت پر از جنازهها و اجساد بینام و غرق خون و خاک که همه به یک شکل درآمدهاند، مفهوم باشکوه "وطن" را تداعی کند. آنگاه میتوانستیم فیلمش را نهفقط به نام "تنگه ابوقریب" که به نام ایران بخوانیم.