سرویس سینمایی هنرآنلاین: جدا از سریالهای تلویزیونی که همواره با مخاطبان بسیاری مواجه هستند، جنگها، تاک شوها و مسابقات نیز از دیگر برنامههایی هستند که عمدتا از میزان قابل توجهی از مخاطب برخوردار هستند.
در طی سالهای گذشته بسیاری از این برنامهها با اجرای خوب مجریان تلویزیونی همراه شدند و مخاطبان خود را نیز داشتند که از جمله آنها میتوان به برنامههایی چون "مثلث شیشهای" با اجرای رضا رشیدپور یا "مسابقه بزرگ" با اجرای سید کاظم احمدزاده و جواد یحیوی اشاره کرد. همچنین در همان سالها مجریان بسیاری بودند که علاوه بر تسلط بر اجرا میتوانستند مخاطبان خود را نیز از پای برنامه نشستن راضی نگه دارند و علاوه بر آن در راستای همراهی مخاطب نیز اقدام کنند. اما در طی چند سال اخیر و پس از این که بسیاری از مجریان تلویزیون با مشکل ممیزی و ممنوع الکاری مواجه شدند، بیشتر برنامهسازان به جای استفاده از مجریان تازه نفس اقدام به جذب بازیگران شناخته شده در برنامههای خود کردند.
هرچند این اقدام به جذب مخاطب کمک میکند و باعث دیده شدن برنامه تلویزیونی میشود اما نباید فراموش کرد که مقوله اجرا با بازیگری کاملا متفاوت است و کسی که در سینما و تلویزیون بازیگر شناخته شدهای است الزاما نمیتواند مجری خوبی باشد.
کم نیستند برنامههایی که در این مدت اخیر از بازیگران استفاده کردند نمونه بارز آن برنامه "خندوانه" با حضور رامبد جوان، "دورهمی" مهران مدیری"، "پنج ستاره" اشکان خطیبی، "کودک شو" پژمان بازغی، "شبی با عبدی" اکبر عبدی و ... بسیاری برنامههای دیگر است که اتفاقا به تعداد آنها روز به روز افزوده میشود. به طور مثال از این پس "برنده باش" با اجرای محمدرضا گلزار، "تب تاب" محسن کیایی، "هفت در سه" دانیال عبادی و سری جدید "پنج ستاره" که با حضور حمید گودرزی تولید میشود از جمله این برنامهها هستند.
اینکه به صرف محبوب بودن از بازیگران شناخته شده برای دیده شدن برنامه بهره بگیریم اتفاق درستی نیست که در حال وقوع در تلویزیون است، به این دلیل که یک مجری باید توانایی اجرای خوب و با قدرت را داشته باشد و بتواند علاوه بر حاضر جواب بودن و حضور ذهن بالا یک اجرای مناسب داشته باشد در حالی که بعضا بسیاری از این بازیگران قدرت اجرای خوب در یک برنامه را ندارند و نمیتوانند تسلط لازم را در این راستا داشته باشند و درست به همین دلیل در جایی که باید نقطه قوت باشند تبدیل به نقطه ضعف برنامه نیز میشوند.
متاسفانه از زمانی که پای اسپانسرها به تلویزیون باز شد بسیاری از قالبهای تولید برنامه نیز از بین رفت و اسپانسرها به دلیل تامین منابع مالی این اختیار را پیدا کردند که حتی در انتخاب عوامل نیز دستی داشته باشند و اظهار نظر کرده و حتی گاهی پا را فراتر از این نهاده و اعمال نظر کنند. در همین راستا نیز میتوان گفت که ورود سلبریتیها به مقوله اجرا تا حدی به گردن اسپانسرها بوده است چرا که باید برنامه دیده شود و برای این دیده شدن متوسل به هر حربهای میشوند.
از سوی دیگر امروز بیشتر این برنامهها با مشارکت مخاطبان تولید میشوند و باید مخاطب را جذب کرد تا در مسابقات پیامکی آنها شرکت کنند، قطعا از آنجایی که مجریان تلویزیون بسیار کم شدهاند و مجریان جوان نیز از قدرت لازم برای جذب مخاطب برخوردار نیستند، تولیدکنندگان به سراغ استفاده از چهرهها میروند تا هم مخاطب خود را داشته باشند و هم این که بتوانند از منابع مالی در این راستا استفاده کنند.
تمامی این عوامل در تلویزیون منجر به این شده است که برنامههایی خنثی تولید شوند که مخاطب بعد از دیدن یک یا دو قسمت از دیدن ادامه آن منصرف شود و عطای دیدن را به لقایش ببخشد.
ای کاش مدیران و مسئولان تلویزیون علاوه بر این که دستی بر ممنوع از کار بودن چهرههای قدیمی دارند و به راحتی مهرههای خوب خود را کنار میگذارند دستی هم بر انتخابهای درست داشته باشند و حداقل به چهره اکتفا نکنند و تسلط سوژه بر موضوع را نیز بسنجند و اجازه دخالت بیش از اندازه را به اسپانسرها ندهند تا حداقل برنامهها از یک کیفیت حداقلی برخوردار شده و صرفا به جهت پر کردن آنتن تلویزیون و جیب سازندگان تولید نشوند.