گروه سینما هنرآنلاین: «آهو» فیلمی به نویسندگی و کارگردانی هوشنگ گلمکانی و تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی محصول ۱۳۹۹ است که از ۳ آبان به روی پرده سینماها رفت. به بهانهی اکران این فیلم با او نشستی صمیمی داشتیم.
در گفتوگوهای دیگری گفتهاید فیلم «آهو» پرداخت بدهی شما به خودتان است، که فضای تلخ کرونا و امکان وقوع لحظهای مرگ باعث شد آن را تسویه کنید. اگر که فضای کرونا نبود باز هم به ساخت فیلم فکر میکردید؟
گلمکانی: من پیش از آن قصد فیلم ساختن نداشتم. البته یک چیزهایی در زندگی توضیحناپذیر است و ممکن است خود آدم هم دلیلش را نداند. ولی اینجا به طور مشخص دلیلش کرونا و فضای حاکم بر آن دوره بود. کرونا و تنهایی و انزوایی که به همه تحمیل کرده بود، فرصتی ایجاد کرد برای فکر کردن و خلوت. حس نزدیک بودن مرگ به دلیل کرونا انگیزة ساخت فیلم بود. البته تمام علاقهمندان به سینما، مثل من که درس سینما خواندهام و تمام این سالها دغدغهام سینما بوده، همه فیلمهای نساختهای در ذهن دارند. البته نه به معنای چیزی که مخملباف زمانی گفت «هر منتقد، یک فیلمساز ورشکسته است.» من هم فیلمهای نساختهای در ذهن دارم. منتها چون ایدههای من فیلمهایی کاملا شخصی هستند، فکر میکردم مناسبات سینمای حرفهای به چنین رویکردی راه نمیدهد. طبعا اگر من موقعیت فعلیام را نمیداشتم اصلا کسی امکان فیلم ساختن در اختیارم نمیگذاشت. بابت همین سابقه و اعتبار بود که من توانستم «آهو» را بسازم. چند بار گفتهام که «آهو» هشتاد درصد آن چیزی است که میخواستم بسازم و بیست درصد دیگرش حاصل فقدان تجربه است. اگر «آهو» فیلم سوم یا چهارمم بود اتفاق اتفاق دیگری میافتاد. در مجموع به عنوان فیلمی که مصداق فیلم شخصی است از بازتابش بهخصوص نزد کسانی که نمیشناسم، راضیام.
آیا در این لحظه بدهی دیگری برای تسویه در قالب فیلم ندارید؟
گلمکانی: نه! من آدم پرتوقعی نیستم و اندازههای خودم را میدانم. بلندپروازی و ادعاهای بیپشتوانه هم ندارم. سالها علاقه داشتم یک همچین فیلمی بسازم که اتفاق افتاد.
چه شد که نوشتن فیلمنامه را به سپیده آرمان سپردید؟ و آیا سپیده آرمان اول فیلمنامهنویس «آهو» بوده بعد بازیگر نقش پروانه شده؟
گلمکانی: من نسپردم! اسم سپیده آرمان به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه جنبة حمایت داشته؛ اما او قرار بود بازیگر فیلم باشد. من خیلی علاقهمند بودم که از کتاب «پروانهها در برف میرقصند» فیلم ساخته شود و آن را به دیگران پیشنهاد میدادم و خانم آرمان که همکار ما و علاقهمند به بازیگری بود به نظرم برای نقش پروانه مناسب بود هرچند بازی از ایشان ندیده بودم. وقتی تصمیم گرفتم خودم فیلم را بسازم قاعدتا او را بازیگر نقش پروانه میدیدم. مشارکت در روند فیلمنامهنویسی هم برای این بود که در جریان جزییات فیلمنامه و داستان باشد تا بتواند به کارش در بازی کمک کند. البته در ساختاری که برای فیلم در نظرم بود توقع بازی کلاسیک و ملودراماتیک نداشتم. فقط یک شمایل و حضور میخواستم. زمان کرونا بود و این بخش از مشارکت در فیلمنامه با گفتوگوهای تلفنی پیش رفت. اسمش به عنوان یکی از نویسندگان فیلمنامه آمد و نیمی از دستمزد هم به او پرداخت شد. اما جزییات فیلمنامه از خودم است.
در بحث عوامل فروش فیلمها دو دیدگاه درباره انتخاب بازیگرها وجود دارد. عدهای میگویند بازیگرهای چهره در فروش فیلم تاثیر مثبت دارند و دیدگاه دیگر میگویند خود فیلم باید حرفی برای گفتن داشته باشد. نظر شما در این خصوص و تاثیرش در فروش «آهو» چیست؟
گلمکانی: در سینمای همه جای دنیا چهرهها در فروش فیلمها موثرند. اما موارد بسیاری در سینمای خودمان هم اتفاق افتاده که فیلمهایی با چهرههای مشهور فروش خوبی نداشتهاند. عناصر دیگر هم برای فروش لازم است. من قصد ساخت فیلم پرفروش نداشتم و اگر هم بخواهم شاید بلد نباشم. من قصد فیلمساز شدن هم ندارم تا فیلم اول سکوی پرتاب باشد برای آینده و جذب سرمایهگذار و رضایت تهیهکننده. من –درست یا غلط- برای نقش پروانه در «آهو» خانم آرمان را انتخاب کرده بودم. حتی اگر او هم انتخاب نمیشد، تمایلی برای استفاده از چهرههای آشنا در این نقش نداشتم و دنبال یک چهرة ناشناخته میگشتم. برای بقیه نقشها از بازیگرهایی استفاده کردم که شناختهشده و باتجربه هستند تا تجربهشان بتواند به من کمک کند، مخصوصا در فیلم اول. در این فیلم خیلی خیلی به ارزش تجربه در ساخت فیلم پی بردم. مشکاتی که الان در فیلم وجود دارد به دلیل نداشتن تجربه است.
موضوعی هم بود که قبل از ساخت «آهو» در انتقاد به فیلمهای دیگر مورد توجهتان باشد و بعد از تولید «آهو» در برخورد با آن منعطفتر شده باشید؟
گلمکانی: نگاه من به مقولة نقد، فرقی نکرده. منتقد به فیلم روی پرده کار دارد و مهم نیست پشت صحنه و هنگام تولید چه اتفاقی افتاده. مشکلات تولید ربطی به تماشاگر و منتقد ندارد. مشکلات تولید، از هر نوعی مربوط به «گزارش تولید» است نه «نقد فیلم».
«آهو» در سیونهمین جشنواره فیلم فجر پذیرفته نشد. هیچ وقت دلیلش به شما گفته شد؟
هوشنگ گلمکانی: آن سال (سال 99) اولین جشنواره بعد از کرونا و تنها سالی بود که هیئت انتخاب وجود نداشت. گفتند فیلمها را داوران میبینند و هر فیلمی که حداقل در یک رشته کاندیدای دریافت جایزه بشود، به جشنواره راه پیدا میکند. آن سال برای اولین بار فقط شانزده فیلم در جشنواره بود. یکی از سعادتهای بزرگ من پذیرفته نشدن «آهو» در جشنواره بود و بسیار ممنونم از داوران که فیلم را نپذیرفتند. ماجرا دوباره به نداشتن تجربه مربوط میشود. شبی که آخرین مهلت ارسال فیلم به دفتر جشنواره بود، رفتم به استودیوی صدا که موسیقی را روی فیلم بگذارند و آخرین کارها را انجام بدهند. تا آن شب هیچ وقت یک بار از ابتدا تا انتهای فیلم را روی پرده ندیده بودم. آن شب هم ندیدم! خلاصهاش این است که در فرصت کوتاه پس از پایان فیلمبرداری تا رساندن فیلم به جشنواره، من با خوش خیالی، زیادی متکی به ذوق و تجربة همکاران در تدوین و صداگذاری و موسیقی بودم اما در این دورههای زمانی پیش از جشنواره، همه چند فیلم در دست دارند و نمیتوانند روی یک فیلم تمرکز کنند. من هم چون روحیهای اهل مسامحه دارم، سهلانگاری کردم و بعد متوجه شدم که آن نسخة فیلم خیلی ایراد دارد. خوشبختانه داوران لطف کردند و فیلم را نپذیرفتند و خطر از بیخ گوشم گذشت!
چه اتفاقی افتاده بود؟
گلمکانی: همه چیز شتابزده انجام شده بود و موسیقی هم از جنس موسیقی مورد علاقه من نبود و به کار «آهو» نمیخورد. تناسبی با فیلم نداشت.
موسیقی را تغییر دادید؟
هوشنگ گلمکانی: همه چیز تغییر کرد. در نسخة فعلی کاملا عوض شد، صداگذاری بهکل از اول توسط کس دیگری (آقای علیرضا علویان) انجام شد و موسیقی را هم آقای فردین خلعتبری با لطف بسیار دوباره ساخت. آقای زریندست در زمان فیلمبرداری از قول دیوید لین میگفت «فیلم خوب باید یک سال فیلمبرداری داشته باشه و یک سال پست پروداکشن». در سینمای ما یک سال فیلمبرداری برای فیلمی با این بودجه که اصلا شوخی است و خواب و خیال. ولی میشود برای مراحل پس از فیلمبرداری وقت بیشتری گذاشت. اینها مسایلی است که من تجربهاش را نداشتم و خیلی خوب شد که فیلم به جشنواره نرفت و توانستم طی ماهها کار روی تدوین و صدا و موسیقی به نسخة فعلی برسم.