به گزارش هنرآنلاین، این برنامه روز یکشنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۲ از ساعت ۱۷ در سالن استاد ناصری برگزار شد. پس از نمایش فیلم نیز نشست نقد و بررسی آن با حضور آزاده جعفری (منتقد سینما) برگزار شد. اجرای این برنامه برعهده سامان بیات بود.
آزاده جعفری صحبتهای خود در این برنامه را اینطور آغاز کرد: کارگردان این مستند؛ اگنس واردا، فیلمساز بسیار مهم و تاثیرگذاری در تاریخ سینما به شمار میآید. شخصا بسیار او را دوست دارم و از محبوبترین فیلمسازهایم است. واردا در سال ۲۰۱۹ فوت کرد اما تا ۹۰ سالگی در حال انجام کارهای هنری مختلفی بود و فیلم میساخت. او عمیقا جوان بود و نسبت به محیط و شرایط اجتماعی و سیاسی پیرامونش حساسیت نشان میداد. میتوان واردا را در کنار فیلمسازان بزرگی چون گدار و تروفو به عنوان یکی از فیلمسازان موج نو قلمداد کرد. هرچند او به اندازه آنها قدر ندید و خیلی دیرتر شناخته شد.
او افزود: واردا در ایران نیز سالهای بسیاری نادیده و آثارش آنچنان که باید دیده نشد. با این وجود به اعتقاد منتقدان بسیار، اولین فیلم او که در سال ۱۹۵۵ ساخته شده، به عنوان اولین فیلم موج نو فرانسه شناخته میشود که روی آثار بعد از خود نیز تاثیرگذار بوده است. باتوجه به نقدهایی که نسبت به آثار واردا در دو سه دهه اخیر نوشته شد و توجهی که به فیلمسازان خانم صورت گرفت، او خیلی بیشتر دیده شد و توانست تا پایان عمر فعال بماند. فیلمهای واردا در ده سال اخیر بسیار نمایش داده شدند و مقالات متعددی درباره آثار او نوشته شده است.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: معروفیت او در سالهای اخیر سبب شد تا لقب مادربزرگ موج نو را به او بدهند. این عنوان از یک سو احترامآمیز بود اما از سوی دیگر تقلیل دهنده هم به شمار میآمد. زیرا روی آن سویه زنانه و مادرانه واردا تاکید میکرد و جسارت و خلاقیت او را نادیده میگرفت. در حالی که فیلمهای او از نظر جسارت، بازیگوشی و خلاقیت کم از دیگر فیلمهای موج نو ندارند. ما باید واردا را خواهر موج نو سینمای ایران بدانیم. چون در کنار بقیه فیلمسازان آن دوره بود و با آنها فیلم میساخت و تعدادی از آثار خیلی خوب آن دوره را نیز ساخته است.
جعفری در ادامه صحبتهایش گفت: یکی از تفاوتهای واردا با دیگر فیلمسازان موج نو این بود که سینهفیل و عشق سینما نبود. واردا همانطور که در فیلم زندگینامهاش میگوید، تا قبل از اولین فیلمش، تنها ۱۰ فیلم دیده بود؛ او بیشتر شیفته ایدهها، تاریخ هنر، انسانها و عکاسی بود. زن بودن، تفاوت دیگر او بود؛ زیرا دیگر فیلمسازان موج نو مرد بودند و در آثارشان نگاهی مردانه داشتند. با این وجود واردا از همان ابتدا همرنگ جماعت نشده و هویت زنانه خود را نیز در آثارش به نمایش گذاشته است. دومین فیلم او که معروفترین اثر او نیز به شمار میآید، فیلمی کاملا فمنیستی است که ساختار شکنی جذابی انجام داده که هنوز قابل بحث است.
او ادامه داد: زمان مولفه دیگری است که در فیلمهای این فیلمساز شاهد آن هستیم. حتی در یکی از فیلمهایش میبینیم که زمان فیلم دو ساعت است و ما نیز دو ساعت از زندگی شخصیت را میبینیم. تاریخ نیز مولفه مهم دیگر فیلمهای اوست. به عنوان مثال فیلم «خوشهچینان و من» را در آستانه قرن ۲۱ میسازد که بحث زمان نیز در آن بسیار اهمیت دارد. تناقض و تضاد نیز ویژگی دیگر فیلمهای اوست. واردا علاقمند است که چیزهای متضاد را در کنار یکدیگر بگذارد. ما این ویژگی را در فیلم «خوشهچینان و من» نیز میبینیم.
این منتقد سینما در ادامه عنوان کرد: واردا از همان اولین فیلم خود شیوه متمایزی را پیش گرفته و به سبک خود سینمانویسی میگوید. منظورش این است که همه مراحل ساخت فیلم از ایدهپردازی و فیلمنامهنویسی تا بقیه موارد را با دوربین مینویسد. او همچنین ایده، تصاویر و مفاهیم مختلف را با یکدیگر ترکیب میکند و از همین رو حتی بعد از چند بار دیدن آثارش، به خاطر سپردن ترتیب صحنههای فیلم بسیار دشوار است. ما اصولا بعد از دیدن فیلمهای او حال خوشی داریم؛ زیرا آثارش تسلی بخش هستند ولی وقتی به آنها نگاه میکنیم، اکثرشان موضوعات تلخ و دردناکی دارند.
جعفری در بخش دیگری از صحبتهایش با پرداختن به فیلم «خوشهچینان و من» گفت: این فیلم یک اثر مستند است اما بیشتر در رسته فیلم جستارها دستهبندی میشود. فیلم جستار یا فیلم مقاله تعریف دقیقی ندارد و گستره وسیعی را شامل میشود. یکی از برچسبهایی که در سالهای اخیر به واردا زدهاند، استاد فیلم جستار است. واردا در این فیلم مفهوم خوشهچینی را با استفاده از دیکشنری برای ما توضیح میدهد. به این صورت ما فکر میکنیم این فیلمی درباره خوشهچینی بوده که قرار است در این راستا، این مفهوم بسط داده شود اما کمی که میگذرد، متوجه میشویم فیلم مسیرهای مختلفی را باز کرده و مفاهیمی گوناگونی را در هم میآمیزد.
او افزود: واردا علاقه دارد که در آثارش به آدمها نگاه کند و این اتفاق در نماهای مختلف آثارش قابل مشاهده است. او در این فیلم بلافاصله بعد از دیکشنری به سراغ نقاشی میرود. سپس اولین سوژه او وارد تصویر شده و درباره خوشهچینی توضیح میدهد و در ادامه به بهانه نقاشی به شهرهای دیگر سفر میکند. در ادامه خودش به همراه دوربین در تعبیری مانند خوشهچین تصویر میشود. او حتی پیری و سالمندی خود را نیز وارد فیلم میکند. ما مفاهیم مختلفی را در فیلم میبینیم و در انتها متوجه ارتباط بسیاری از این مفاهیم با یکدیگر میشویم.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: واردا همیشه به گذر زمان، تلخی زندگی و حتی بیهودگی آن اشاره میکند اما در عین حال با آغوش باز آن را میپذیرد و سعی میکند زیباییهای زندگی را هم ببیند. او در این فیلم از دست خودش و دیگر دستها به عنوان نقشمایهای مهم استفاده میکند. زیرا خوشهچینی با دستها انجام میشود. دست او نماد پیری است و در عین حال دوربین را نیز گرفته و صحنهها را ثبت میکند و علاوه بر این نیز میخواهد با آن زمان را نگه دارد. در واقع همه فیلمهای واردا در مورد خود او هستند. در این اثر نیز شاهد همین مسئله هستیم. او در فیلم «خوشهچینان و من» با پیری خودش مواجه میشود.
جعفری در ادامه صحبتهایش گفت: فیلمهای واردا خیلی تلخ هستند. به عنوان مثال میتوان به فیلمی از او اشاره کرد که درباره همسرش ساخته است. یک سال بعد از این فیلم همسر او فوت میکند. ما در آن فیلم میبینیم که دوربین واردا تا چه اندازه با محبت و عطوفت از او فیلمبرداری میکند. بنابراین میبینید که با توجه به همه ایدهها، واردا در فیلم خوشهچینها یک کلاژ از اتفاقات، تصاویر و موضوعات مختلف میسازد و به نگاههای کلانتری میرسد.
او ادامه داد: واردا در ۸۰ دقیقه آدمهای خیلی متنوعی را جلوی دوربین میگذارد و مسائل مختلفی را به صورت سوال مطرح میکند. مثلا در بیان مفهومی درباره خوشهچینی، این سوال را میپرسد که این حرفه تا کجا فقط خوشهچینی است و کجا تبدیل به هنر میشود؟ او فقط پرسش میکند و قرار نیست مفهومی را به ما بقبولاند. واردا در صحنههایی از فیلم که موضوعی را بررسی میکند، با همه طرفها صحبت کرده و اهمیت یکسانی به همه میدهد. به نوعی با این کار قضاوت را به مخاطب واگذار میکند.
این منتقد سینما در ادامه بیان کرد: در فیلم خوشهچینان شاهد این هستیم که فیلمساز خودش را نیز در معرض دیدن میگذارد. البته اکثر فیلمهای او در مورد خودش، موقعیت و زندگیاش به شمار میآید. واردا هیچوقت به ایدهآلگرایی و کمال علاقه نداشت و حتی فیلم اول خود را علیه زیبایی ایدهآل ساخته است. دیدن گذر زمان در آدمها و دیدن نقصهای آنها از مهمترین دغدغههای این فیلمساز است. به همین ترتیب سعی میکند این موضوع را در فیلم ثبت کند.
جعفری در ادامه گفت: فیلم «خوشهچینان و من» تا اندازهای مورد استقبال مخاطبان قرار میگیرد که واردا دو سال بعد به سراغ شخصیتهای آن میرود و فیلم خوشهچینان دو سال بعد را میسازد تا ببیند این آدمها حال کجا هستند و چه کاری انجام میدهند. شاید یکی از مهمترین خصوصیتهای فیلمهای واردا ثبت آدمها با همه خصلتهای خوب و بدشان باشد.
سامان بیات نیز در بخش دیگری از این نشست گفت: واردا در سفری که سالها پیش به ایران داشته، از دو فیلم ایرانی تعریف کرده است. او فیلم «خانه سیاه است» فروغ فرخزاد را خیلی دوست دارد و میگوید که از دیدن آن شگفت زده شده است. فیلم «یا ضامن آهو» پرویز کیمیاوی نیز اثر دیگری بوده که مورد توجه واردا قرار گرفته است. البته پرویز کیمیاوی و واردا ارتباط خیلی نزدیکی هم با یکدیگر داشتهاند. فکر میکنم نظر او درباره این فیلمها در گفتوگو با هژیر داریوش مطرح شده باشد.