به گزارش هنر آنلاین وودی آلن این آخر هفته برای اولین نمایش جهانی «کودتای شانس» به جشنواره فیلم ونیز بازگشت تا یک فیلم هیجانانگیز عاشقانه را که پنجاهمین فیلم کارنامهاش و احتمالاً آخرین فیلم بلندش باشد، معرفی کند. نمایش این فیلم فرانسوی زبان در یکی از جشنوارههای بزرگ اروپا، نشاندهنده ادامه روابط گرم این کارگردان و این قاره است.
وقتی با هم در هتل اکسلسیور برای مصاحبه مینشینیم، به من میگوید: ایدههای زیادی برای فیلمها دارم که وسوسه میشوم به سراغشان بروم؛ البته اگر تأمین مالی این کار آسان باشد. اما فراتر از آن، نمیدانم آیا همانقدر علاقه دارم که بیرون بروم و زمان زیادی را صرف جمعآوری پول کنم یا نه ...
در حالی که تامین مالی فیلم مستقل همیشه یک مشکل بوده، آلن پس از پوشش مطبوعاتی اتهام سوءاستفاده جنسی توسط دخترش دیلن فارو، از بازار آمریکا کنار گذاشته شد. وقتی این موضوع را مطرح می کنم، لحن و رفتار او به طرز محسوسی تغییر میکند. کسی که وقت بحث درباره فیلمش و عشقش به فیلمهای کلاسیک فرانسه، شوخ و پرحرف بود، وقتی صحبت به فارو رسید و تأثیری که ادعاهای او بر شهرتش در آمریکا داشت، متفکر شد و خیره به فضا و حالش ناگهان تیره شد.
*چرا برای این فیلم فرانسه را انتخاب کردید؟
وقتی داشتیم بزرگ میشدیم، همه فیلمهایی که در نیویورک از دیدنشان هیجانزده میشدیم یا از ایتالیا بودند یا فرانسه یا سوئد و همیشه آرزو میکردم کاش در فرانسه به دنیا آمدهبودم و میتوانستم یک فیلمساز فرانسوی باشم. من خیلی طرفدار تروفو و گدار بودم و این فرصت را هم پیدا کردم که با آنها آشنا شوم و حتی با گدار کار کنم. او فیلمی ساخت که از من خواست در آن حضور داشته باشم و من با وجود اینکه نمیخواستم هرگز به او نه نمیگفتم، زیرا او تأثیر زیادی بر سینما داشت و این همه چهره فرانسوی؛ شابرول، رنه و رنوار، دیوانهشان بودم. برای همین همیشه دوست داشتم فیلمسازی فرانسوی باشم و البته نمیتوانستم چون یک فیلمساز نیویورکی بودم و از آنجا که این پنجاهمین فیلم من است، فکر کردم به خودم هدیهای بدهم تا به خودم خوش بگذرد.
*ابتدا فیلمنامه را درباره آمریکاییهای مقیم پاریس نوشتید. نه؟
بله، اما بعد فکر کردم، بسیاری از بازیگران فرانسوی خواهند بود. چرا من فیلم را به زبان فرانسه نسازم؟ این فرصت را پیدا کردم که ماهها در پاریس زندگی کنم و بازیگران فیلم فوقالعاده بودند. میتوان بازیگری خوب و بازیگری بد را تشخیص داد. برای مثال، اگر یک فیلم ژاپنی ببینید، میتوانید بگویید چه کسی خوب است و چه کسی خوب نیست، و همین طور به هر زبان دیگری. بنابراین آنقدرها هم پیچیده نبود.
*این یک تصویر فانتزی از پاریس است، درست است؟
مثل همیشه که من این کار را میکنم … من این کار را در «نیمه شب در پاریس» انجام دادم. درباره نیویورک هم همین طور. کلاً من عاشق شهرها هستم و سالها نیویورک را عاشقانه دوست داشتم. اگر نیویورک اسپایک لی یا مارتین اسکورسیزی را ببینید، متوجه میشود نیویورک من با آنها بسیار متفاوت است و همین طور در پاریس. من پاریس را با عینکهای رنگی میبینم و وقتی در حال ساخت فیلمی درباره قتل هستید این مورد به شما کمک میکند. دلیل اینکه مردم از فیلمهای هیچکاک بسیار لذت میبرند این است که در سبک آنها یک احساس عاشقانه وجود دارد و وقتی کسی به قتل میرسد، بد و زشت نیست. در فیلمی مانند «سایه یک شک»، شما اصلاً چیزی نمیبینید و با این حال، کل تصویر از ابتدا تا انتها درگیر است. بنابراین نشان دادن شخصیتهای پاریسی و خود پاریس به شیوهای جذاب و تبدیل آن به داستان قتل، برای من جالب بود.
*کلیشه هایی هم درباره خیانت فرانسویها به یکدیگر وجود دارد.
این جهانی است!
*گفته بودید از طرفداران جنبش «می تو» هستید. هنوز همین طور است؟
فکر میکنم هر جنبشی که در آن منفعت واقعی وجود داشته باشد و کار مثبتی انجام دهد، چیز خوبی است. وقتی احمقانه میشود، احمقانه است. من مواردی را خواندم که برای زنان بسیار مفید بود و این خوب است. وقتی موردی در یک روزنامه میخوانم که احمقانه است، پس احمقانه است.
*احمقانه چیست؟
اینکه واقعاً موضوع بیانصافی در حق حقوق زنان نیست و تلاش میشود تا به یک مسئله بسیار افراطی بدل شود؛ در حالی که در واقع بیشتر مردم آن را موقعیتی توهینآمیز نمیدانند.
*شما گفتهاید هیچ شکایتی از فیلم هایی که ساختهاید نداشتید.
هرگز ندارم. سالها پیش گفتم که باید پوستر جنبش «می تو» میشدم و همه از این بابت هیجانزده شدند. اما حقیقت این است که حقیقت دارد. من ۵۰ فیلم ساختهام و همیشه نقشهای خیلی خوبی برای زنان داشتهام، همیشه زنهایی در گروه حضور داشتهاند، همیشه همان مبلغی را که به مردان میدهیم به آنها میدهیم، با صدها بازیگر زن کار کردم و هیچوقت از هیچیک از آنها شکایتی نداشتم. نقطه. حتی یک نفر هرگز نگفته است که با او کار کردم، او بدجنس بود یا او اذیت میکرد. چنین مشکلی نداشتیم. سردبیران من زن بودند. من هیچ مشکلی با آن ندارم چون کسانی را استخدام میکنم که فکر میکنم برای کار خوب هستند.
*وقتی دخترتان دیلن فارو در سال ۲۰۲۱ در فیلم مستند «آلن علیه فارو» شرکت کرد و به جزییات ادعاهایش مبنی بر آزار جنسی پرداخت، چه واکنشی نشان دادید؟ پاسخ شما به اتهامات او چیست؟
واکنش من همیشه همین بوده است. این وضعیت توسط ۲ محکمه محکم بررسی شده است، ۲ نهاد اصلی، نه مردم، بلکه ۲ نهاد اصلی تحقیق. و هر ۲ پس از بررسیهای مفصل طولانی مدت، به این نتیجه رسیدند که این اتهامات هیچ فایدهای ندارد. دقیقاً همان چیزی است که در کتابم هم نوشتم. هیچ چیزی برای آن وجود نداشت. این واقعیت که این حرف همهاش ادامه دارد مرا به این فکر میاندازد که شاید مردم این ایده را دوست دارند. شاید چنین چیزی برای مردم جذاب باشد. اما چرا؟ چرا؟ من نمیدانم به جز بررسی این موضوع، چه کاری میشود انجام داد. آنها بسیار دقیق بررسی کردند. در یک مورد نزدیک یک سال و دیگری چند ماه طول کشید و آنها با همه کسانی که درگیر بودند صحبت کردند و هر ۲ هم دقیقاً به یک نتیجه رسیدند.
*آیا پس از آن دیلن یا برادرش رونان فارو را دیده اید؟
نه. همیشه مایلم اما نه، نه …
*احساس میکنید «تحریم» شدهاید؟
من احساس میکنم اگر قرار است تحریم شوید، این فرهنگ باید تحریم شود. به نظر من همه چیز خیلی احمقانه است. به آن فکر نمیکنم. نمیدانم تحریم شدن به چه معناست. میدانم که در طول سالها همه چیز برای من یکسان بوده؛ من فیلمهایم را میسازم. چیزی که تغییر کرده نحوه نمایش فیلمهاست. من کار میکنم و این برای من یک روال است. فیلمنامه را مینویسم، پول جمع میکنم، فیلم میسازم، فیلمبرداری می کنم، ادیت میکنم و فیلم بیرون می آید. تفاوت از فرهنگ تحریم نیست. تفاوت در نحوه ارائه فیلم هاست. این همان تغییر بزرگ است.
*به ساخت فیلم دیگری در فرانسه فکر میکنید؟
فکر کردم این پنجاهمین فیلم من است و باید تصمیم بگیرم آیا میخواهم فیلمهای بیشتری بسازم یا نه. ۲ چیز هست که به آن فکر کردم. یکی اینکه، جمع کردن پول برای یک فیلم همیشه دردناک است و اینکه آیا میخواهم از آن عبور کنم؟ ساختن فیلم یک چیز است، اما جمع آوردن پول برای این کار خسته کننده است، جذاب نیست. حالا اگر کسی پیدا شود و بگوید «برای ساختن فیلمت به تو پول میدهم»، این عامل تأثیرگذاری برای ساخت یک فیلم دیگر خواهد بود. نکته دیگر این است که فیلمها به کجا رفتهاند. من ایده ساختن یک فیلم و پخش آن بعد از ۲ هفته روی شبکههای تلویزیونی یا آنلاین را دوست ندارم و هیچ کارگردانی را نمیشناسم که دوست داشته باشد.
از نظر فرهنگی بالا نیست. در گذشته فیلمهای فوقالعاده زیادی ساخته میشدند ولی حالا فیلمهای فوقالعاده زیادی نمیبینید. من هر وقت میخواستم سینما بروم، سه چهار فیلم بود که دلم میخواست ببینم. هر هفته فیلمی از تروفو و فلینی و اینگمار برگمان و کوروساوا اکران میشد. امروز تعداد بسیار کمی از فیلمهای اروپایی در آمریکا اکران میشوند. فکر میکنم از نظر فرهنگی در موقعیت فوقالعادهای نیستیم، قطعاً در سینما هم نیستیم.
*کاترین دونو گفته است همچنان دوست دارد با شما کار کند. به این فکر کردید او بازیگرتان در «کودتای شانس» باشد؟
من او را خوب نمیشناسم. تقریباً ۶۰ سال پیش با او وقتی ملاقات کردم که عکاس معروفی از او عکس میگرفت و سپس یک بار با او برای چند ثانیه در یک رستوران ملاقاتش کردم. اما او یکی از بازیگران بزرگ زن فرانسوی تاریخ است. برای او هیچ نقش مناسبی در فیلم نبود، اما اگر بود، برای من باعث افتخار بود که به او پیشنهاد کنم.
*فکر میکنید فیلم دیگری در نیویورک بسازید؟
برمبنای ایده اولیهای که دارم حدس من این است که اگر فیلم دیگری بسازم در نیویورک میسازم.
*اما از نظر بازیگری و تامین مالی آمریکا برای شما چالشیتر شده است؟
اما نه آن قدر که به یک عامل بازدارنده بدل شده باشد. به اندازه کافی چالشبرانگیز نیست چون من سالهاست همچنان به ساختن فیلم ادامه میدهم. منظورم این است که چیزی که بسیار چالش برانگیز بود کووید بود. این یک چالش بزرگ بود.
*آیا باور دارید که بتوانید فیلم دیگری با ستارههای بزرگ هالیوود مانند کیت بلانشت بسازید؟
برای ساختن فیلم دیگری با کیت بلانشت هیجان زده خواهم شد. فکر میکنم او با کار بر روی «یاسمین آبی» لحظات خوبی را سپری کرد و مشخصاً یکی از بازیگران زن بزرگ ماست. و من بله، اگر ایدهای داشته باشم که او برایش خوب باشد هیجانزده میشوم و مطمئناً به سراغ او میروم و او را برای بازی در آن دعوت میکنم. «یاسمین آبی» هم اگر از فیلم و نقشش خوشش بیاید فکر میکنم خوشحال میشود این کار را انجام دهد.