گروه سینما و تئاتر هنرآنلاین، چهرههای آشنای دنیای سروش صحت اینبار در فضایی کاملا ابزورد قرار گرفتهاند که میتوانند نگاه فیلمساز را به تصویر بکشند. شاید تماشای سریال جدید سروش صحت نیازمند یک پیشنیاز برای آنهایی است که دنیای نوشتاری و فیلمسازی او را کمتر میشناسند. پر بیراه نیست اگر بگوییم فیلمساز شوخطبع و خوشمشرب اصفهانی ما پیش از هر زمان دیگری به خودش و جهانبینی مدنظرش نزدیک شده است و این را میتوان از اجزای شخصیتهای درون قصه متوجه شد.
کاراکتر عمو جلال با بازی قدرتالله ایزدی یک فرد بیآزار و خانوادهدوست است که سعی میکند در دنیای پر از سو تفاهم فرزندان خودش و برادر مرحومش تعادل ایجاد کند. او در این میان البته به رتق و فتق امور پدرش و مغازه کوچک سمساری که دارد هم میپردازد و همین موضوع باعث شده است شخصیتش حکم سوپاپ اطمینان را برای پیشبرد داستان داشته باشد. علی مصفا، شاهین، فرزند بزرگ عمو جلال در ادامه همان شخصیتی است که در فیلم جهان با من برقص بازی کرد و از لحاظ پیشبرد داستان بیشترین سهم را در قسمتهای آینده دارد. او به دنیایی پر از رمز و راز ورود پیدا میکند تا بتواند از دل جهانهای موازی به درک بهتری از جهان برسد. شاید حدیث نفس این کاراکتر شبیه آن چیزی باشد که فیلمساز در آثارش به دنبال آن بود.
کاراکتر نیما با بازی مجید یوسفی نسخه تکامل یافته قهرمانهای سریالهای قدیمی سروش صحت است. اگر حبیب در مجموعه لیسانسهها سادگی و صراحت لهجه را برای بیان احساساتش انتخاب کرد و در جهان با من برقص مرگ آگاهی مهمترین عنصر پیش برنده داستان بود در «مگه تموم عمر چند تا بهاره» شاهد هستیم که کشف و شهود زندگی در دنیای پر هیاهوی امروز کاری است سخت و گاهی غیر ممکن. مجید یوسفی اگرچه در فیلم سینمایی لباس شخصی بازی متفاوتی را ارائه داد ولی با حضور در این سریال ثابت کرد تواناییهای او یک استعداد متفاوت را به عرصه فیلم و سریال معرفی کرده است. همچنین شخصیت آزی با بازی گیلدا ویشکی نیز یک دختر مستقل است که دنیای رنگی خودش را دارد. کاراکتری که نه تنها مستقل است که نقش حامی را برای برادرش بازی میکند.
شخصیت پسرعمو شهرام با بازی کاظم سیاحی دقیقا بر مبنای همین ویژگی در فیلم حضور دارد. او در دنیای پر از شعر و موسیقی غوطهور است و حتی وقتی به عنوان راننده تاکسیهای اینترنتی کار میکند نوع مواجههاش با آدمهای شهر از زاویه دید خودش هست. تمهید استفاده از چهرههای مشهور که داخل ماشین او مینشینند و اشاره به برخی کاراکترهای سریالهای خاطره انگیز تلویزیون نیز از آن دست خوشمزگیهای فیلمساز است که ارجاعات خوبی را شکل میدهد. حتی در نمای قسمت اول در منطقه دربند وقتی مسئولان فدراسیون فوتبال که در سریال لیسانسهها حضور داشتند؛ عبور میکنند؛ ناخودآگاه مخاطب باید حواسش را جمع کند که همراه با فیلمساز به سفرهای تو در توی بسیاری قرار است برود و این شکستن دیوار چهارم دقیقا همان ویژگیای است که در سریال سروش صحت شاهدش هستیم.
عنصر مهم دیگری که این سریال را برجسته میکند موسیقی است. موسیقی و موتیف تکرار شوند آن بعد از هر سکانس و توجه کارگردان به این موضوع یکی از جذابیتهای سریال مگه تموم عمر چند تا بهاره است. پیوند حس و حال شخصیتها با موسیقیهای هر صحنه و استفاده از گروه بمرانی برای نواختن نواهای خاطره انگیز بیشتر به روحیات کارگردان نزدیک است و از این منظر شاید بتوان گفت شخصیسازی سریال برای مخاطب عام روندی است که مثل راه رفتن روی لبه تیغ حساس و سخت است و سروش صحت به تا اندازه ای توانسته است مخاطب را با شوخیها و ظرافتهای دنیای رنگ و وارنگ شخصیتهایش همراه کند.
مگه تموم عمر چند تا بهاره بیاغراق یک تجربه جدید در نمایش خانگی است. اینکه میتوان با حضور چهرههای جدید اثری ساخت که کمدی را فارغ از مسائل فرامتنی وارد جریان زندگی کرد. همه ما با شوخیها و رفتارهای گاه مشنگ و دور از تعقل شخصیتهایش آشنا هستیم. همه ما گاه در ذهن خودمان تمام این رفتارها را مرور کردیم و همین نشان دهنده اشراف فیلمساز به دنیای زندگی ایرانیها است. مردمانی که سخت میخندند و به جزئیات دقت میکنند.