به گزارش هنرآنلاین،«اقدامات شدید» فیلمی درباره گای لوتان، دکتر بریتانیایی است که پس از ناپدید شدن جسدی در اورژانس بیمارستان، شروع به سؤال پرسیدن میکند و…
مصطفی جلالی فخر در ابتدای این جلسه گفت: همه موارد این فیلم از جمله روایت، شخصیتها و موضوعی که به اخلاق پزشکی مربوط میشود، در سطح متوسطی است. در واقع موقعیتهای متعدد و متفاوتی در حرفه پزشکی وجود دارد که بسیار چالشبرانگیزتر از موقعیت این فیلم است. این اثر علاوه بر اینکه خیلی سریع همهچیز ماجرایش را لو میدهد، حتی نمیتواند چالش اخلاقی، فلسفی یا اجتماعی ایجاد نمیکند. در واقع از ابتدا مشخص است که کار در حال انجام، نادرست است.
او در ادامه بیان کرد: آنچه که ما در اینجا میبینیم، عریانترین و خشنترین نمونه آن در دوره نازی اتفاق افتاده است. خود بحث نازیسم در اخلاق پزشکی نیز از همانجا ریشه میگیرد. نازیها هم با استدلال به ظاهر درست برای خودشان، جنایتهای عجیب و غریبی انجام دادند که آدمسوزی در کورهها تنها بخشی از آن است.
این پزشک افزود: آنها در بخش دیگری از جنایتهای خود، آدمهای معلول را از جامعه جمع میکردند؛ عدهای از آنها به بهانه تکامل و اینکه ژن برتر بالا بیاید، میکشتند و عده دیگری را نیز به آزمایشگاه برده و آزمایشهای تکاندهندهای روی آنها انجام میدادند که اغلب موجب مرگشان میشد. استدلال آنها این بود که این آدمهای معلول به درد جامعه نمیخورند، ولی در اینجا لااقل گرهای از مشکلات باز میکنند.
جلالیفخر در ادامه صحبتهایش گفت: آن چیزی که در هر مکتب اخلاقی در جهان مورد توافق جمعی است، رضایتِ شخصی است که وارد آزمایش میشود. در واقع این اصلیترین و بدیهیترین شرط درستی برای بقیه راه است. اینکه ما کسی را بدون رضایت وارد پروسهای کنیم، حتی اگر نفع عامه داشته باشد، کاملا مطرود است. در نتیجه باید بگویم آنچه که در این فیلم رخ میدهد، مصداق بارز جنایت علیه بشریت است؛ حتی اگر به نتایج مدنظر پزشک برسیم.
او در ادامه عنوان کرد: در فیلم میبینیم باوجود اینکه پزشک در انتها سعی میکند به صورت قانعکنندهای درباره کار خود حرف بزند، ما در بخشهایی شرارت را در شخصیت او میبینیم. مانند فیلم «سکوت برهها» و «فرانکشتاین» و نمونههای دیگری که در آنها پزشکهای شرور و جنایتپیشهای هستند و با بیمار خود اینگونه رفتار میکنند.
این منتقد در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: اینکه فیلم در تلاش است که موقعیتهایی ایجاد کند تا تماشاگرها را درباره درستی کار او (پزشک) مردد کند؛ پیشاپیش محکوم به شکست است. همه مواردی که در این راه انجام میشود، تلاشهای بیفایدهای است که نه تنها جنبه پیشبرد روایی ندارد، بلکه کمکی هم به این چالش اخلاقی نمیکند. بدتر از همه اینکه این اتفاقات اصلا توجیه پزشکی هم ندارد. اشتباهات پزشکی و روایی که در فیلم میبینیم، فقط به این خاطر است که کارگردان فکر میکند، اگر این موقعیتها و کنتراستها را ایجاد کند، به نفع چالشهای تِماتیک فیلم است.
جلالیفخر در ادامه بیان کرد: در بخشهایی از فیلم خود فیلمساز هم نمیداند که باید روی شخصیتها متمرکز باشد یا روی فردیتها و موقعیتها. هیچکدام تلاشهای موهوم انجام شده نیز، اهمیت و جذابیت روایی کافی ندارند. بنابراین در مجموع «اقدامات شدید» فیلمی است که صرفا موقعیتی را مطرح میکند که خیلی هم به وجدان ارتباط ندارد. زیرا مشخص است که یک آدم نباید این کار را انجام دهد. هیچکدام از توجیهاتی که پزشک درون فیلم مطرح میکند نیز، از لحاظ اخلاقی توجیهپذیر نیست.
کثیریان در ادامه با تاکید بر اینکه انتخاب فیلمها در برنامه سینماتک، بهانهای برای طرح موضوعات مشابه در جامعه نیز به شمار میآید، گفت: برای اینکه بحث را بهتر جلو ببریم، میخواهم بپرسم مفاد سوگندی که پزشکان آن را یاد میکنند، چیست؟!
جلالی فخر در پاسخ عنوان کرد: مهمترین مفاد آن سوگند این بوده که پزشک موظف است با تمام وجود به درمان بیمار کمک کند و از هر موقعیتی که به سلامت او آسیب میزند، پرهیز کند. بقیه موارد آن جزییات است.
کثیریان در ادامه گفت: در این بحث میتوانیم از مواردی که گاهی خودمان با آنها مواجهیم یاد کنیم. منظورم بحرانهای اجتماعی و موقعیتهایی است که به خصوص در این سالها با آنها سر و کار داشتیم. در این موارد در نسبتی، وجدان فردی، سوگند پزشکی و بحرانهای اجتماعی به یکدیگر پیوند میخورند.
جلالی فخر در ادامه توضیح داد: متاسفانه بشریت از ابتدا تا اکنون دچار قدرت توجیه برای اهداف خود است. توجیهپذیری بدترین و خطرناکترین توانایی انسان است. همه ما در موقعیتهایی خودمان را توجیه کردیم تا کار اشتباه را انجام دهیم. اینکه هدف وسیله را توجیه میکند، در همه حوزهها ممکن است اما بدترین و خطرناکترین آن در حوزه سیاست است.
او افزود: در سیاست به شکل هولناکی به سمت توجیه تمام روشها برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان میروند. به ویژه اینکه اهدافشان لباس تقدسی هم به تن کرده باشد. مثلا اتفاقاتی که در دوران داعش رخ داد، نمونهای از این مسئله است. وگرنه چگونه یک انسان میتواند و این قدرت را دارد که جنایتهایی آنچنان را به راحتی انجام دهد؟ مسئله به همین توجیهپذیری مربوط میشود. چون هدف مربوط آن لباس قدسی را تن کرده است. در اینجا نیز میتوانیم با چنین وضعیتی مواجه باشیم.
این پزشک صحبتهای خود را اینطور ادامه داد: سالها پیش یکی از همکارانم، خاطره تکاندهندهای را برایم تعریف کرد. او میگفت: در بیمارستانی کار میکردم و شاهد این بودم که تصادفا در بعضی شبها چند بیمار آیسییو از دنیا میروند. این اتفاق اصلا قابل توجیه نبود، به همین دلیل جستجوی خود را آغاز کردم. در ادامه متوجه شدم که در شبهایی که این اتفاق رخ میدهد، پرستاری در آیسییو حضور دارد. همکار من علت را از پرستار جویا میشود ولی پرستار به هیچ وجه انکار نکرده و توضیح میدهد که دستگاههای بیماران پیر بیفرجام را قطع میکند تا هم خودشان و بستگان آنها راحت شوند و هم تخت برای نجات بیماران دیگر نیز باز شود.
جلالیفخر در ادامه بیان کرد: آن پرستار در ادامه هم با افتخار گفته که برای مادربزرگ خود نیز این کار را انجام داده است. نکته جالب این است که آن پرستار شاعر هم بوده، انسان مهربان و مثبتی بوده و در زندگی روزمره خود به افراد نیازمند کمک میکرده است. در نهایت پزشک، خیلی بهتزده این موضوع را به مدیریت گزارش میدهد اما در انتها به جای پرستار، خودش را اخراج میکنند. دقیقا این اتفاقات مغایر با سوگند پزشکی است.
کثیریان در ادامه گفت: این اعتماد تاریخی که ما به پزشک داریم، با مثال شما رسما زیر سوال میرود. در حالی که سوگندی که از آن حرف میزنیم، وجدان بیداری به پزشک میبخشد که ما بر اساس آن میگوییم، او سلامت ما را با هیچ چیز عوض نمیکند اما در بحرانهای اجتماعی که اتفاقا با بدن و سلامتی انسانها سر و کار دارد، گاهی میبینیم پزشکهایی هستند که خلاف این موضوع عمل میکنند. چون دربرابر فشار قدرت سیاسی، زورشان نمیرسد و ترجیح میدهند موقعیت خود را حفظ کنند. این گزاره، درست است؟
جلالی فخر در پاسخ عنوان کرد: در بسیاری از موارد همراهان بیمار خواهش میکنند که مریض را سیپیآر نکنند. عدهای گوش میکنند و عدهای گوش نمیکنند. مثلا من به دلایل مذهبی گوش نمیکنم. اما کار همراهان بیمار در راستای سیپیآر نکردن بیمار همان اتانازی غیر داوطلبانه است. در اتانازی داوطلبانه نیز خود فرد قصد دارد به زندگیاش پایان دهد؛ حال یا خود این کار را میکند یا از پزشکش میخواهد که این کار را برایش انجام دهد. این چالش بزرگی است که عدهای از مکاتب آن را میپذیرند ولی این موضوع در اسلام پذیرفته نیست.
کثیریان در ادامه گفت: آیا این موضوع درباره پزشکی قانونی هم صادق است؟ به طور کل آیا تلقی از مستقل بودن پزشکی قانونی و اینکه باید همیشه واقعیت ماجرا را اعلام کند، درست است؟
جلالی فخر در پاسخ توضیح داد: همه این موارد را در سطح تلقی میتوان بیان کرد. شخصا نه در پزشکی قانونی کار کردهام و نه از پشتپردهها اطلاع دارم. اما بحث این است که طبیعتا همیشه قدرت به اندازه میزان قدرتش تاثیرگذار است. اما چیزی که الان علیه پزشکان در مملکت ما جاری است، این بوده که شما در سه مرکز حوزه انتظامی نظام پزشکی، قوه قضاییه و پزشکی قانونی میتوانید از پزشکان شکایت کنید. چون اغلب پزشکان ما بیمه مسئولیت پزشکی دارند، یک قرار و ابلاغ نانوشته وجود دارد که برای هر شکایتی از پزشک، حداقل ۵ درصد او را محکوم کنند تا مردم ناراضی بیرون نروند.
این منتقد سینما در بخش پایانی صحبتهایش گفت: چندماهی است ۵۰ ساله شدهام و هنوز دچار بحران ۵۰ سالگیام. اما اکنون به این نقطه رسیدهام که دنیا به طور کل هیچ است. مگر قرار است ما در نهایت به کجا برسیم؟ هیچ چیزی در دنیا اساسا ارزش این را ندارد که شما بخواهید به خاطر آن از اخلاقیات و مبانی ارزشهای خود عبور کنید. چون بعد از عبور از آنها با خود به چالش میخورید. شما بزرگترین آدم دنیا هم که باشید، بعد از به دست آوردن هر چیزی، خیلی سریع همهچیز برایتان عادی میشود و در نهایت میمیرید. آخر زندگی، مرگ است.
او در پایان بیان کرد: خداوند در صریحترین اعتراف خود گفته است که ما انسان را در رنج آفریدیم. شاید رنجهای من برای آقای شما خندهدار باشد و بالعکس. اما شخصا هر وقت فکر کردم به چیزی برسم وضع عالی میشود، تاثیر آن به سال نرسیده برایم عادی شد و تقاضاهای جدید جای خواست قبلی را گرفت. نوع بشر به همین صورت است. اگر اینطور به زندگی نگاه کنیم، خیلی راحتتر میتوانیم در بزنگاههای اخلاقی، انسانی تصمیمگیری کنیم.
در ادامه جلسه به پرسش و پاسخ حاضران واگذار شد.