گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: در یک یا دوسال اخیر شاهد کوچ کردن هنرمندان و برنامهسازان تلویزیون به شبکه نمایش خانگی را شاهد بودیم که البته برخی از آنها هم دوباره به تلویزیون بازگشتند. اما خبر رفتن سروش صحت و عمو پورنگ به پلتفرم های نمایش خانگی که نشان از ناامیدی این افراد از بازگشت و توافق با مدیران تلویزیون دارد، دوباره این نگرانی را ایجاد کرد، که تلویزیون سرمایههایش و اعتبارش را از دست داده است.
در سالهای ابتدایی که شبکه نمایش خانگی به وجود آمد و پلتفرمها شکل گرفتند، هدف اصلی این بود که نیروی کمکی تلویزیون باشد تا بتواند میل مردم به تماشای شبکه ماهوارهای را کمتر کند. فضای نمایش خانگی بازتر از تلویزیون بود و ضوابط سفت و سخت تلویزیون را نداشت؛ به همین دلیل هم هنرمندان مایل به کار کردن در آن فضا بودند و هم مخاطبان به آن میل و رغبت به تماشای آن نشان دادند.
با گذشت زمان پلتفرمها به رقیب اصلی تلویزیون تبدیل شدند. البته که این نکته به ضعف مدیران صداوسیما برمیگردد که نتوانستند از نیروهایی که خودشان تربیت کرده و تبدیل به برند شدند، محافظت کنند.
برندسازی از شخصیتها و برنامهها چیزی است که در جهان مرسوم است؛ مثلا برنامههایی چون «اپرا وینفری» از سال 1985 تا 2011 یعنی به مدت 25 سال از شبکه OWN و «الن دی جنرس» از سال 2003 تا 2022 از شبکه NBC پخش شدند.
در تلویزیون ایران به ویژه در سالهای اخیر، ضعفهای مدیریتی و نگاههای غرضورزانه و ایدئولوژیک باعث شده است که دست صداوسیما خالی بماند و عملا میدان را برای نمایش خانگی خالی کند و سرمایههایی را که خودش پرورانده را از دست دهد.
برنامههایی چون «کتابباز» و «دورهمی» و شخصیتهایی چون «سروش صحت»، «مهران مدیری»، «عمو پورنگ»، «ایرج طهماسب»، «احسان علیخانی» و... برندهای تلویزیون ایران بودند که با آزمون و خطاها و طی سالها برای تلویزیون به ثمر نشستند. حال اما دو دستی تقدیم به فضایی شده است که برنامهها و شخصیتهای آزموده شده را که امتحانشان را پس دادند، با آغوش باز میپذیرد.
درحال حاضر سروش صحت برنامه فرهیختگانی «کتاب باز» را با تغییر نام به یکی از پلتفرم های نمایش خانگی برده است و بعد از آن هم خبر پخش سریال «لالایی» با بازی «عمو پورنگ» منتشر شد. شاید الان وقتش باشد که به این فکر کنیم، تلویزیون که در حوزه کودک و نوجوان ادعا داشت و کسی مثل عمو پورنگ بیش از دو دهه برای تولید و اجرای برنامههای کودک حضور داشت و یک برند بود را از دست داد، حال چه میکند؟ این آخرین بازمانده از چهرههای تلویزیونی بود و آن را از دست داد؛ همانند عمو قناد و فیتیلهایها.
برخی انگشت اتهام را سمت هنرمندان میگیرند و فریاد سر میدهند که این افراد به طمع پول بیشتر پلتفرمها به این سمت رفتهاند؛ حال آن که این اشخاص بارها در گفتوگوهای مختلف اذعان داشتند که تلویزیون خانه آنها است. چیزی که وجود دارد ناامیدی نسبت به رویکرد مدیران سیما است. مثلا سروش صحت بعد از پخش آخرین برنامه «کتاب باز» در سال 1400 تا همین چندوقت گذشته، صبر کرد تا بتواند به تلویزیون برگردد اما این اتفاق نیافتاد. او در گفتوگویی مطرح کرد که اصلا نمیداند چرا این برنامه متوقف شده و اصلا مدیران چیزی به ما نگفتهاند.
یا داریوش فرضیایی با نام هنری عموپورنگ، کسی است که سالها خاطرات کودکی، بچههای متولد دهه هفتاد تا اکنون را ساخته است و طبیعتا دلش میخواهد در همان فضایی که سالها کار کرده است، ادامه دهد.
این مورد در کنار موارد دیگر، نمونه بارز ستارهکُشی تلویزیون است؛ ستارههایی که میتوانند تلویزیون ایران را نورانی و درخشان کنند.
عملا بعد از این، دست تلویزیون خالی مانده است و به جز فوتبال و برنامههای ورزشی، دیگر برنامه قابل توجهی که مردم را پای آن بنشاند، ندارد. حتی همان فوتبال و برنامههای ورزشی را هم پلتفرمها پخش میکنند. سریالهایش هم که معلومالحالاند. واقعا تلویزیون چه چیزی در چنته دارد و بعد از این قرار است به چه چیز خود بنازد؟ هیچ. تلویزیون با ادامه این روند، دشمن خود و علیه خودش میشود و خودش تیشه به ریشه خود میزند و حتی بازگشت این هنرمندان هم نمیتواند کمکی به اعتباربخشی تلویزیون کند.
خبرنگار: هانیه علینژاد
بیشتر بخوانید»» دستاورد کجا، بودجه کجا؟