گروه رادیو و تلویزیون خبرگزاری هنر ایران: بازگشت شکوهمند مالک مالکی برای کسانی که از مخاطبان پر و پا قرص سریال بودند، نقطه عطف سکانس پایانی فصل دوم و آغاز فصل جدید «زخم کاری» بود. سریال «زخم کاری» از آن دنباله‌دارهایی است که فصل دو و سه آن با انتقادات فراوانی مواجه شد و آغاز فصل سوم با قدرتی که انتظار می‌رفت، کلید نخورد.

در طی پخش چهار قسمت از فصل سوم سریال «زخم کاری» به نظر می‌رسد برخی بازیگران در این فصل با یک ناکامی مواجه شدند و نتوانستند موفقیت فصل‌های قبل را تکرار کنند.

در این نسخه خبری از بازی مالک مالکی (جواد عزتی) که قدرت او در فصل اول سریال زبانزد بود نیست و در این فصل دست به مسافرکشی زده است، آن هم به گونه‌ای که با توجه به ثروتی که در اختیار دارد، این اقدام هیچ ارتباطی با نحوه امرار معاش او ندارد و تنها در پلان‌هایی مسافرکشی کردن این شخصیت را شاهد هستیم.

به نظر می رسد محمدحسین مهدویان، کارگردان این سریال بر اساس علاقه جواد عزتی چنین نقشی را برای او در نظر گرفته است و هیچ سنخیتی با شخصیت مالک مالکی ندارد.

در برخی از سکانس‌ها خنده‌های مالک خنده‌های جواد عزتی در سریال‌های کمدی را برای مخاطب تداعی می‌کند و جواد عزتی در این فصل گاه از مالک مالکی فصل اول فاصله گرفته است و استفاده او از عنصر تکرار در برخی از دیالوگ‌ها نیز ذهن مخاطب را خسته می‌کند؛ اما به عنوان نقطه عطف ماجرا می‌توان از کمتر سیگار کشیدن مالک در فصل سوم یاد کرد.

رعنا آزادی‌ور در نقش سمیرا از همان فصل ابتدایی مرموز، جاه‌طلب و حیله‌گر ظاهر شد و در آخر در گردابی که خود ایجاد کرده بود، غرق شد و خانواده و فرزندانش را از دست داد. او در فصل اول و دوم حضور پررنگ و موثری داشت و در این فصل که با تلاش او برای خودکشی آغاز شد، گویا به سایه رفته و خبری از بازی هیجان‌انگیز او نیست و به تکرار فریادها و پرخاشگری‌ها بسنده کرده است. این در حالی است که این بازیگر پیش از این نشان داده بود توان پذیرش چنین نقش‌های بزرگی را دارد و اگر به خوبی از ظرفیت‌های او استفاده شود، نقش‌آفرینی ماندگاری خواهد داشت. اغلب پلان‌ها و سکانس‌های رعنا آزادی‌ور در هر سه فصل «زخم کاری» زیر باران سیل‌آسا گرفته شده که این تکرار نیز قابل توجه است.

کامبیز دیرباز دیگر بازیگر این سریال اما در نقش یک شخصیت پیچیده و قدرتمندی چون طلوعی جا نیفتاده است و بازی او برای مخاطب قابل باور نیست. این بار بازیگری که سکانس‌هایی جذاب و به یادماندنی را از او در نقش مجید سوزوکیِ سینمایی «اخراجی‌ها» شاهد بودیم، در فصل دوم نتوانسته متناسب با نقش خود ظاهر شود و تلاشی برای اندازه شدن قواره این نقش به تن او نیز دیده نشد و سمیرا به مراتب پیچیده و قدرتمندتر از او به نظر می‌رسد که همین امر انتقاد و اعتراض مخاطبان این سریال را برانگیخته است.

 سیدجواد هاشمی در نقش دستمالچی هم به دلیل شخصیت‌پردازی ضعیف، نقشی تکراری و کلیشه‌ای دارد؛ اساسا این شخصیت در زخم کاری، بلاتکلیف است و نتوانسته نقش موثرتری در روند داستان داشته باشد. هرچند که نقش او در فصل اول هیچ هویتی نداشت و در فصل دوم هویت پیدا کرد، اما در سومین فصل از «زخم کاری» رو به کلیشه رفت و در سناریو این شخصیت آن‌چنان پیچیده نیست که بتواند بازی بهتری ارائه دهد و از چارچوب تعیین شده عبور نکرده است.

الناز ملک، سیمای قصه «زخم کاری» در فصل دوم یکی از زنان قدرتمند و برتر سریال بود که قصد داشت در قامت یک قهرمان تجلی پیدا کند، او اما با از دست دادن همسرش و نابود شدن پسر و دخترخوانده‌اش دیگر توانی برای ادامه زندگی پیدا نکرد و این امر از او زنی عصبانی و پر از خشم ساخت که برای انتقام‌جویی آمده است.

سیما در فصل دوم به گونه‌ای معرفی شد که گویی قرار است جایگزینی برای سمیرا شود، در فصل سوم اما سمیرا همچنان قدرت و اختیار مالک را در دست دارد و زنی قدرتمند است که برای مالک و اطرافیانش تصمیماتی می‌گیرد و آن‌ها نیز اجرا می‌کنند، در حالی که سیما در این میان براساس نظرات مالک پیش می‌رود، از شدت ناراحتی موهایش را می‌تراشد، تنهایی را انتخاب می‌کند و تا سمیرا شدن فاصله بسیاری دارد.

همه این موارد نشان می‌دهد شخصیت‌پردازی سیما در فصل سوم ضعیف‌تر شده و با فصل دوم بسیار متفاوت است.

بازی کلیشه‌ای مهراوه شریفی‌نیا نیز در میان چنین بازیگران توانمندی خودنمایی می‌کند و نقش پانته‌آ که قرار بود دیگر زنِ قدرتمندِ سریال را به تصویر بکشد، آنگونه که باید در نیامده است و می‌توان گفت این جنس بازی و نقش متناسب با زخم کاری نیست.

منوچهر علیپور در سریال «زخم کاری» در هر سه فصل ایفای نقش کرد و نقش داییِ ناصر را بر عهده داشت. او در فصل‌های پیشین بسیار پررنگ‌تر ظاهر شده بود و در این نسخه اما هیچ اکت و دیالوگی ندارد و در لانگ شات‌ها نیز گوشه تصویر قرار گرفته است. در حالی که می‌توانست با شخصیت‌پردازی مناسب از ظرفیت‌های او نیز استفاده بیشتری شود.

الهه حصاری در نقش کیمیا و در فصل سوم اما به خوبی ظاهر شده است و زیرکی این کاراکتر و استفاده از کلمه‌ها بیننده را برای رویدادی دلخراش آماده می‌کند. او بر عکس فصل دوم در این فصل به خوبی از عهده نقشی که دارد برآمده و با دیالوگ‌های به هنگام روی تازه‌ای از بازیگری‌اش را ارائه داده است.

همه این موارد سبب شده تا مخاطب به این نتیجه برسد مهدویان دقتی بر بازی بازیگران نداشته و در بازی گرفتن از بازیگرانش خوب عمل نکرده است؛ چراکه در هر اپیزود بازی متفاوتی از بازیگران به چشم می‌خورد. گاه نقش را به خوبی ایفا می‌کنند و گاه از کاراکتری که عهده دار شدند، فاصله می‌گیرند که کیفیت خروجی سریال «زخم کاری 3» را منجر شده است.

با نگاهی به چهار قسمت ابتدایی این فصل از سریال می‌توان گفت یادآور فصل دوم بوده و از هیجانی که انتظار می‌رفت مخاطب را درگیر کند، دور است. در این سریال به شدت از عنصر تکرار بهره گرفته شده و قتل و حذف بازیگران دیگر ذهن مخاطب را درگیر نمی‌کند.

نکته مثبت این فصل در این است که توانسته محوریت قصه که همچون شاه‌لیر بر مبنای اعتماد و خیانت است را به خوبی عنوان کند؛ با این حال اما نه در عمل و تصویر که در تکرار واژه «اعتماد» نیز زیاده‌روی را شاهد هستیم.

دیدارهای کاراکترهای اصلی سریال که فقط در خودرو رخ می‌دهد نیز برای مخاطب به امری خسته کننده تبدیل شده و دیالوگ‌ها همچنان روند کلیشه‌ای بودن خود را حفظ کرده و تا کنون بازخوردهای چندان خوبی دریافت نکرده است.

در فصل‌های پیشین این سریال انتقام‌جویانه، همه کشته شدند تا فصل جدید با سناریویی تازه آغاز شود، اما خون و خونریزی‌هایی که در این سریال «زخم کاری» برجای گذاشت، همچنان ادامه دارد و تجربه نشان داده دنباله‌سازی این سریال در نمایش‌خانگی خیلی توفیقی نداشته است.

 

خبرنگار: غزال ساری‌اصلان