به گزارش هنرآنلاین،روح الله شمسی زاده، کیوریتور این رویداد در این نشست با اشاره به اینکه در برپایی این نمایشگاه سه رکن اصلی را مد نظر داشته است، گفت: رکن گالری کِیمَن، به عنوان نهاد برگزاری رویداد، رکن هنرمندان به عنوان شرکت کنندگان در نمایشگاه و رکن حامی که جواهری ملکان اند، سه گانه کلاسیکی را شکل داده اند. این امر متعلق به دنیای امروز نیست. در عمق تاریخ، چه در جغرافیای تاریخی و هنری ایران و چه در جغرافیای تاریخی و هنری دنیا می توان آن را دید. زمانی که خانواده مدیچی در فلورانس ایتالیا با حمایت از هنرمندانی چون لئوناردو داوینچی و میکل آنژلو، نهضت رنسانس را شکل می دهند و سبب می شوند، شاهکارهای هنری در تاریخ شکل بگیرد.
وی با اشاره به اینکه این داستان نیز در هنر ایران وجود دارد، به نقاشخانه های سلطنتی اشاره و بیان می کند: با نقاشخانه های سلطنتی چون نقاشخانه سلطنتی شاه عباس صفوی در اصفهان، نقاشخانه سلطنتی کریم خان زند در شیراز و نقاشخانه سلطنتی فتحعلی شاه قاجار در تهران روبه رو هستیم. در این بین فردی با نام نقاش باشی دربار که مورد حمایت نهاد حامی دربار است، نقش حلقه واسط میان هنرمندان و دربار را بازی می کند. و من نیز در این نمایشگاه همان نقاش باشی همچون عبدالله خان هستم. عبدالله خان، نقاش باشی دربار فتحعلی شاه و معمارباشی، مجسمه ساز، نقاش و جواهر ساز بوده است. او بعد از فتحعلی شاه قاجار، فرمانی توسط محمد شاه قاجار می گیرد که بخشی از اصناف آن دوره چون جواهرسازان، معماران، نقاشان، شماعان (شمع سازان) و غیره را ذیل حمایت خود قرار دهد.
این مجسمه ساز ادامه داد: این واسطه، سبب ایجاد رابطه و موازنه ای میان نهاد حامی و اجرا کننده و هنرمند می شود. ریشه این جریان را می توان در اسطوره های سومر و بین النهرین هم دید. متوجه شدم که مواردی که امروز در مورد حمایت، حامی و جریانی که می تواند در مسیر فراید رشد یک هنرمند قرار بگیرد، متعلق به امروز نیست. در حافظه ذهنی و هنری انسان ها وجود دارد. در داستان این اسطوره ها به سه مورد حمایت از متریال، حمایت از اثر و در نهایت حمایت از فعل هنری یا همان صنعت گر می رسیم. این سه گانه حمایتی در دوره های مختلف تاریخی دیده می شود که سه گانه ای کلاسیک است که همیشه در بستر فرهنگ و هنر و جامعه ایران و دنیا وجود داشته است.
شمسی زاده در ادامه با اشاره به نظریه نهادی جورج دیکی، فیلسوف معاصر توضیح داد: بر اساس این نظریه، در دنیای امروز، زمانی کار یک هنرمند معنادار می شود که در جایگاه اصلی خود قرار بگیرد و آن رابطه مستقیم هنرمند و اثر با یک نهاد است. در دنیای امروز این نهاد، گالری ها هستند. جایی که به واسطه آن هنرمند در موقعیتی قرار می گیرد که در آرت سین هایی چون حراجی ها، دوسالانه ها، سمپوزیوم ها، بیینال ها، رویدادهای جهانی، آرت سین های ملی و بین المللی دیده می شود.
وی افزود: حال، نهاد و حامی در کنار هنرمند قرار می گیرند تا هنرمند بتواند اثرش را ارایه کند. هنرمند به طور کل در دو ساحت کلی کار می کند، یکی عمل پیشه ورانه او است که می تواند جواهرساز، حجار، نقاش، آهنگر یا غیره باشد، یعنی مهارت دست ورزانه نسبت به یک متریال دارد. این حوزه پیشه وری هنرمند معمولا "صُنع" نامیده می شود، یعنی صنعت، صانع، صنایع دستی و صنعت گر که در گذشته به عنوان هنرمندان مطرح بودند و شکل کلاسیک این ساحت بوده، یعنی یک نقاش با آهنگر یا حجار ارزشی یکسان داشته است. از زمان شکل گیری هنر مدرن، که مسئله هنرهای زیبا مطرح شد، هنرمند معنایش تغییر کرد، او کسی بود که نقاشی می کرد یا مجسمه می ساخت و میان صنعت گر و هنرمد فاصله افتاد. اینجا ساحت دوم مطرح شد، اینکه اثر هنری ساحت قدسی پیدا کرد، دارای شان خاصی شد. دیگر اثر هنری یک شی کاربردی نبود.
شمسی زاده اضافه کرد: در این نمایشگاه خواستم روی این فاصله قرار بگیرم، یعنی هنرمند تجسمی علاوه بر خلق اثر هنری، یک کار در حوزه دیزاین هم ارایه بدهد. جالب اینکه بسیاری از هنرمندان تجسمی این تجربه را داشتند، یعنی یک نقاشی یا مجسمه ای ساخته اند و در کنار آن یک صندلی یا زیورآلاتی نیز طراحی کرده اند، اما در نگاه هنرمند هر دو این خلق ها ارزشمند است و هیچ فاصله ای میان آن دو نمی بیند.
وی ادامه داد: بنابراین برای برپایی نمایشگاه سراغ چند دسته از هنرمندانی رفتیم که علاوه بر خلق اثر، فعالیت های دیگری هم داشته اند، هنرمندانی که جواهرات طراحی می کردند. هنرمندانی که علاوه بر نقاشی و مجسمه، آثار کاربردی ارایه می دادند. هنرمندانی که علاوه بر کاربرد، به مسئله دیزاین هم می اندیشیدند. پس بحث کاربرد و رسانه (متریال) مطرح شد. پس سراغ سفارش هم رفتیم. جایی که هنرمند علاوه بر خلق، کاربرد و رسانه به سفارش و سفارش دهنده نیز فکر می کند. اینجا هنرمند وارد حوزه دیزاین می شود. هنر صرف دیگر مسئله نیست، مسئله مخاطب، سفارش و کاربرد به میان می آید که در برپایی این نمایشگاه این موارد مد نظر قرار گرفت.
شمسی زاده با اشاره به کاربرد واژه «جای گشت» توضیح داد: جای گشت اینجا معنا پیدا می کند. یعنی من هنرمند، رسانه خودم را تغییر می دهم، یعنی من مجسمه ساز یا نقاش، جواهر می سازم، معماری می کنم. جای گشت بینارسانه ای در کارم ایجاد می کنم. این جای گشت، بخشی از داستان فرایند خلق و مواجه با خلق را برای هنرمند شکل می دهد. رابطه میان حرکت هنرمند به سمت دیزاین و خلق که به طور همزمان می تواند برای هنرمند شکل بگیرد.
وی افزود: این نمایشگاه حاصل موارد ذکر شده است. مدل هنرمند، نهاد و حامی که زمانی در جامعه تاریخی ایران، همه کار خودشان را به درستی انجام می دادند اما امروزه نقش ها دچار چالش و آشفتگی شده است. اما اگر جایی این رابطه سه گانه بتواند در هماهنگی و استاندارد، قرار بگیرد، روند رو به رشد و زنده می شود که در این نمایشگاه سعی شده این سه گانه به درستی در کنار یکدیگر قرار بگیرد. در اینجا من به این بیت«شکافید این جواهر را و بیرون جست اندیشه» از مولانا رسیدم، برایم همچون الهام و یک گزاره بود. گزاره ای که متعلق به 700 سال قبل بوده اما ما همچنان در حال تکرار این شعور و فهم هستیم. انگار در هر زمان باید به فکر بازخوانی این رابطه باشیم. شکلی از مواجه که بتوانیم به تعادل میان این دو بخش هنر و دیزاین برسیم، تا این دو دچار همزیستی بشوند.
در ادامه این نشست، رامین مشایخی، با اشاره به برند حامی نمایشگاه گفت: آنچه در روند این جریان برایمان مهم بوده، اصالت حامی این رویداد بوده که علاوه بر عنوان صنعتگر و تاجر، برایشان، جایگاه هنر بسیار پر رنگ بوده است. پیشنهاد همنشینی ملکان با یک مجموعه هنری از اینجا آغاز شد.
وی افزود: خیلی زمان ها، همنشینی ما با ارزش ها، لرزما ما را صاحب آن ارزش نمی کند. در دنیای امروز که به شدت نیازمند اصالت هستیم، و در مواجه با برندها در این بخش دچار فقر می باشیم، توجه به یک برند با سابقه و همنشینی آن در کنار هنر، تا چه اندازه می تواند جذاب باشد. در نتیجه همراهی این سه وجه هنرمند، نهاد و حامی می تواند آغازی باشد در یک مسیر جدید در صنعت ما که بر مبنای شایستگی نیز باشد. حمایت از بخش هنر و هنرمند در این مسیر می تواند اثرات شگفت انگیزی در مسیر ایجاد کند که همه می توانند از منافع آن بهره مند شوند.
همچنین در این نشست فرشید ملکان، حامی این رویداد هنری از دغدغه های خود در خصوص ورود به دنیای هنر گفت و افزود: هر فردی در زندگی شخصی اش دوست دارد در بهشت و مدینه فاضله ای زندگی کند، جایی که از هر شکلی ایده آل باشد. زمانی که آدم های خوب دورهم جمع اند، آنجا بهشتی شکل می گیرد. آرمان شهر زمانی بوجود می آید که خوشحال باشیم و حس خوبی داشته باشیم، از فاکتورهای آن این است که بتوانیم خودمان را ابراز و بیان کنیم.
وی ادامه داد: در روند برپایی این رویداد در مورد هنر چیزهای عمومی یاد گرفتم، اینکه هنر ابراز یک پیام، احساس و یک موضوع زیبا به واسطه یک مهارت چون نقاشی یا مجسمه سازی است. و مهم ترین بخش این روند برای من کلمه ابراز و بیان کردن است. و باید این بیان درست اتفاق بیفتد. حاصل این اتفاق جامعه ای سالم یا حداقل به میزانی سالم خواهد بود. بنابراین اگر دوست داریم در یک آرمان شهر زندگی کنیم برای ما وظیفه ای ایجاد می کند، آنکه هر کسی به اندازه خودش بخواهد از این فضا (هنر) حمایت بکند. از بعد دیگر اینکه جواهرسازی می تواند صرفا یک صنعت نباشد و در این روند می تواند اتفاق های هنرمندانه نیز رقم بخورد. بنابراین ما به این حوزه ورود کردیم.
همچنین در ادامه عادل علاسوند، مدیر گالری کِیمَن توضیح داد: گالری ما در حوزه آرت و دیزاین فعالیت خود را آغاز کرده و در هر دو حوزه رویدادهایی را در سال برپا خواهیم کرد. این نمایشگاه به گونه ای هدف ما از شکل گیری و هدف گالری کیمن را به وضوح نشان می دهد.
انتهای پیام