گروه تجسمی هنرآنلاین: «بانگ و شرارههای جهان من» نام پروژهای از شهرام انتخابی است که با کیوریتوری آسیه سلیمیان در گالری آریا به نمایش درآمده است. در این نمایشگاه آثار ویدئویی از مونا رهنمای هلالی، فاطمه عطاران ایرج و مهتاب در معرض دید علاقهمندان قرار گرفته است. انتخابی هنرمند ساکن برلین است که در زمینه طراحی، نقاشی، عکاسی و اینستالیشن فعالیت میکند و بیشتر با ویدئوپرفورمنسهایش شناخته میشود.
او در سالهای اخیر در سفرهایی که به ایران داشته تلاش کرده است رسانه ویدئو را به هنرمندان جوان ایرانی معرفی کند و از سوی دیگر زمینه را برای نمایش آثار این هنرمندان در کشورهای خارجی فراهم کرده است. گفتوگوی شهرام انتخابی با هنرآنلاین را درباره نمایشگاه «بانگ و شرارههای جهان من» و نحوه شکلگیری این پروژه بخوانید.
درباره کارگاهةای از ایده تا نمایش کمی توضیح دهید. این دورهها با چه دیدگاهی و بر اساس چه نیازهایی شکل گرفته و چه مسائلی در آنها مطرح میشود؟
بعد از برگزاری چند دوره کلاسهای تاریخ ویدئو احساس کردم هنرجویان از نظر تئوری به جایی رسیدهاند که اطلاعات خود را با یک عملکرد و خروجی همراه کنند تا ببینند در این پروسه به تحقق درآوردن ایدهها تا چه حد میتوانند موفق باشند و در این مرحله چه مشکلاتی وجود دارد. این مسأله باعث شد ورکشاپهای از ایده تا نمایشگاه شکل بگیرد که اساس آن تجربیات شخصی خودم بود. وقتی من یک ویدیو آماده دارم برای به نمایش گذاشتن، چیدمان و نصب آن بسیاری مسائل هست که در طول سالها راه حلهایی برای آنها پیدا کردهام و میخواستم این تجربیات را به هنرجویان منتقل کنم.
ایدههای شکل گرفته در کارگاه چگونه به اجرا میرسند و در این مسیر چه پشتیبانی از هنرمندان جوان وجود دارد؟
نکته بسیار مهمی که من به آن توجه میکنم این است که در ابتدای کارگاه روی مدیوم و خروجی نهایی تمرکز نمیکنیم. هنرمند در درجه اول باید ایده خود را روی کاغذ بیاورد و بگوید چه دلیلی برای آن دارد و ضرورت و اهمیت آن را ذکر کند. خوشبختانه اغلب ایدههایی که تا به حال با آنها روبرو شدهام در مدیوم ویدیو جا گرفتهاند اما در صورت نیاز از مدیومهای دیگر هم استفاده میکنیم.
به نظر شما هنرمند جوان ایرانی تا چه حد با مدیوم ویدئو آشناست و چقدر امکان استفاده از آن را دارد؟
فکر میکنم در ایران هنوز اطلاعات درباره ویدئوآرت بسیار کم است و اطلاعاتی که اینجا در دسترس هست به اندازه کافی جامع و کامل نیست. تنها یک بخش از ویدئوآرت به ویژه بخش سلبریتی آن معرفی شده که البته درباره آنها هم بحث و بررسی علمی نشده است و اطلاعات کاملی از آنها در دسترس هنرمندان نیست. از طرف دیگر فکر میکنم امروزه همه یک گوشی موبایل یا دوربین عکاسی دارند که با آن عکس و فیلم میگیرند، پس یک آشنایی ابتدایی با این مدیوم وجود دارد که باید آن را هدایت و پشتیبانی کنیم تا هنرجو به منظور خود برسد. من از دل تاریخ ویدئو و کارهایی که تا به حال هنرمندان مختلف انجام دادهاند نمونههایی در دسترس هنرجویان قرار میدهم تا شناخت آنها از این مدیوم بیشتر شود.
با توجه به اینکه چند سالی است در ایران فعالیتهایی در حوزه ویدئو دارید، چه پیشرفتهایی در این زمینه دیدهاید؟
خوشبختانه در چند سال اخیر حرکت مثبت و تحولی در ارائه و نمایش ویدئو و گرایش به این مدیوم میبینم و دیگر بحث اینکه ویدئو هنر هست یا نه را پشت سر گذاشتهایم. از طرف دیگر فکر میکنم به این وسیله مخاطبان بیشتری را وارد صحنه هنر خواهیم کرد. این موضوع را در ارتباط با کلاسهای خود متوجه شدهام و میبینم دوستانی که در کلاسها شرکت میکنند برای توضیح و در میان گذاشتن کارشان با خانواده و اطرافیان خیلی راحتتر هستند و بازخورد بهتر و مثبتتری دریافت میکنند. پذیرش و گفت و گو درباره این آثار بیشتر شده است و هنرمند میتواند خودش را توضیح دهد. از طرف دیگر میبینم که گالریها هم پذیرای ویدئو هستند و نمایشگاههایی برای آن برگزار میکنند.
بر اساس آنچه در دورههای آموزشی مشاهده کردهاید، هنرمندان جوان ایرانی در ویدئوهای خود بیشتر چه موضوعاتی را مورد توجه قرار میدهند؟
ما در کلاسها سعی میکنیم همه مسائل را رصد کنیم و به موضوعاتی که روشنفکران و هنرمندان در عرصههای جهانی هنر با آن درگیر هستند بپردازیم، مسائلی که ما هم در ایران با آنها روبرو هستیم. موضوعاتی در رابطه با محیط زیست و اتفاقات فرهنگی، اقتصادی، هنری و... در آثار هنرمندان منعکس میشود. علاوه بر این با توجه به اینکه حدود ۹۵ درصد دوستان هنرمندی که با من کار میکنند خانمها هستند، مسائل زنان نیز خیلی برایشان مهم است و روی آن زیاد کار میکنیم. این مسأله را به شکلهای مختلف و از دیدگاههای متفاوت و خارج از کلیشههای متداول مطرح میکنیم.
برای ساخت ویدئو در ایران از نظر فنی و امکانات، محدودیتی در مقایسه با کشورهای خارجی وجود دارد؟
خوشبختانه در ایران تفاوت زیادی با کشورهای غربی که در آنها کار کردهام نمیبینم. بر عکس این جا موقعیت خوبی وجود دارد که در دو زمینه متفاوت آدمهای خلاق و هنرمندان خوبی داریم، چه در صحنه عکاسی و چه در صحنه سینما، تئاتر، موسیقی و.... برای تولید یک اثر ویدیویی که تمام این عناصر را در بر میگیرد یک منبع غنی در اختیار داریم که با تکیه بر تاریخ کهنی که داریم و توجه به اتفاقات جدیدی که میافتد، میتوانند یک پشتیبان عظیم برای تولید اثر هنری باشند و این شانس بزرگی برای کسانی است که در ایران زندگی و کار میکنند. از طرف دیگر فکر میکنم از نظر مسائل فنی خیلی از کمبودها رفع شده است و اگر پشتیبانی مالی وجود داشته باشد میتوان بهترین وسایل را در اختیار داشت.
اصولاً این مدیوم چقدر وابسته به امکانات فنی است؟ آیا کمبود تجهیزات باعث محدودیت هنرمند میشود یا با ابزار ساده هم میتوان ویدئو ساخت؟
در واقع پدیدار شدن مدیوم ویدئو در عرصه هنر به خاطر سادگی و در دسترس بودن آن بود. در اوایل رواج ویدئو تعداد زیادی از خانمهای هنرمند از این مدیوم استفاده میکردند، به دلیل اینکه از نظر تکنیکی وابسته به همکاران مرد خود نباشند و همین مسأله جنبه فمینیستی به ویدئو داده بود. الان با توجه به اینکه تمام دوستان تلفن همراه با دوربینهای خوب دارند میتوانند از آن استفاده کنند و لزوماً نیاز به ابزارهای خاص و پیچیده نیست.
کمی درباره نمایشگاه «بانگ و شرارههای جهان من» و آثار هنرمندان آن توضیح دهید.
این نمایشگاه مانند چند نمایشگاه قبلی که خروجی ورکشاپها را به نمایش گذاشتیم بر اساس ویدیوهایی است که در طول ورکشاپ ساخته شدند. در این دوره ۱۹ ویدئو تولید شده بود که در یک جلسه داوری با حضور کاترین بکر، آسیه سلیمیان و من، چند اثر برای نمایش انتخاب شد. خانم بکر کیوریتور و نویسنده ساکن برلین است که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ به عنوان مدیرعامل و رئیس انجمن ویدئویی در Neuer Berliner Kunstverein کار کرده و از فوریه ۲۰۲۰ به عنوان مدیر هنری KINDL (مرکز هنرهای معاصر، برلین) مشغول به کار است.
مونا رهنمای هلالی در اثر خود به دنبال راه گریزی از هجوم تبلیغاتی و سرسامآور اقتصادی است که منجر به فشار بر انسان میشود. او در جست وجوی جایی است که این هجوم صوتی، تصویری و تفکری را کمتر متحمل شود. او یک جعبه پر از تبلیغات را روی سر گذاشته و مسیری از شهر تا خارج از شهر را طی میکند تا رواج و گسترش پدیده تبلیغات را برای ما آشکار کند و ما را به فکر بیندازد.
کار مهتاب بر اساس یک فشار اجتماعی است که باعث طرد شدن، خشونت، درک نشدن و بیگانگی در اجتماع میشود. او زبانی را استفاده میکند که بیشتر از احساسات درونی میآید و نمیتواند آنها را با کلام منتقل کند. به جای آن احساسات خود را به وسیله خطوطی که روی دیوار یا روی کار خود میکشد پدیدار میکند و در این حین از صدای تماس مداد با کاغذ برای نشان دادن آن گفتاری که او را اذیت میکند، استفاده کرده است تا این درگیری هویتی را نشان دهد.
کار فاطمه عطاران ایرج بسیار متفاوت با کار سایر هنرجویان بود. این کار شامل یک ویدئوی مستند است از لحظهای که فاطمه به عنوان یک معلم طراحی گرافیک در یک شهر کوچک تصمیم گرفت به همراه دختران جوانی که از شهرهای اطراف به کلاس او میآمدند برای تولیدات محلی تبلیغات انجام دهد تا کمکی برای روستاییان و تولیدکنندگان محصولات محلی باشد. تقویت این محصولات و کسب و کارهای کوچکی که در ارتباط با مردم منطقه است، عملی در برابر آمدن فروشگاههای زنجیرهای بزرگ است که هویت محلی این شهرها را عوض میکند.
آیا برنامهای برای نمایش خارجی این آثار دارید؟
خوشبختانه در سالهای اخیر توانستیم تعداد زیادی از ویدیوهای تولیدی هنرمندان جوان را به صورت مجموعه جمعآوری کنیم و در کشورهای مختلف نمایش دهیم. آثار این نمایشگاه نیز چند روز بعد از افتتاح نمایشگاه تهران، در نیویورک و پس از آن در برلین به نمایش درمیآید.