گروه تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه نقاشی و حجم فاتک موسوی با عنوان «سیاه-قرمز-سپید» در گالری شیرین برگزار شد. موسوی در گفتوگو با هنرآنلاین با بیان اینکه این آثار حاصل سه سال کار است و به شکل یک مجموعه واحد ارائه شده گفت: بخشی از کارهایم با محوریت میدان آزادی شکل گرفته و نمونههایی از برج آزادی را به شکل انتزاعی با استفاده از متریال سنگ و چوب ساختهام. همچنین در یک اثر چیدمانی، میدان آزادی را که یک عنصر واحد است تکثیر کردم و شصت میدان آزادی کوچک به وجود آوردم و آنها به صورت دایره روی زمین چیدمان شدند. منظور من نه کلمه و مفهوم آزادی بلکه مشخصاً میدان آزادی و برج آزادی بود که نماد شهر تهران است.
موسوی ادامه داد: در بخش دیگری از آثار این مجموعه به شکلهای مختلف به موضوع «خطوط قرمز» پرداختهام. در بخشی از نمایشگاه کلمه «خط» را با استفاده از قلمهای مختلف نوشته و بعد آن را به صورت حجمی و به رنگ قرمز درآوردم. این کلمات به شکل افقی کنار هم روی دیوار نصب شدهاند و خودشان تشکیل یک خط قرمز را میدهند. همچنین دو نقاشی پرتره در این مجموعه وجود داشت که روی چشم آنها خط قرمز را کلاژ کردم.
این هنرمند افزود: همیشه در نمایشگاههایم میخواهم فضا را تسخیر کنم. در این نمایشگاه نیز از ۴ تن نمک برای پوشاندن کف زمین استفاده کردم تا یک برهوت سفید به وجود آورم که فضای فرازمینی ایجاد میکند. در مجموع دید من در این نمایشگاه یک دید پستمینیمال بوده که هنر معاصر امروز بیشتر به سمت آن گرایش دارد و متریالگرایی، تکرار و... از جمله مواردی است که همگی برای بیان یک ایده به کار میرود.
او درباره نحوه ایجاد ارتباط میان دو مجموعه خط قرمز و میدان آزادی گفت: تا حدودی سعی کردم ارتباط را از طریق متریال به وجود آورم و ماده زبر مشکی که برجهای آزادی را پوشانده در نقاشیها هم استفاده شده است. همچنین یکی از خطوط قرمز را با سنگ و چوب کار کردم تا با متریال برجها هماهنگ باشد. اما از نظر مفهومی نیز چنین پیوندی وجود دارد زیرا ساختارشکنی نوعی عبور از خط قرمز است و شکستن ساختار برج آزادی نوعی عبور از خط قرمز بود.
موسوی افزود: نمایشگاه قبلی من سال ۸۸ برگزار شد و تعدادی از آن کارها را به این نمایشگاه آوردم. در آن نمایشگاه نقدی به مدرنیسم ایرانی داشتم و با تعدادی از هنرمندان صحبت کردم و توانستم اصل اثر آنها یا فایل یا کپی اثرشان را دریافت و بعد به شکلهای مختلف آنها را نابود کنم. به عنوان مثال آقای عباس کیارستمی یکی از آثار اصلی خود را به من داد و آن را سوزاندم. همچنین اثری از محمد احصایی را داخل دستگاه خردکن کاغذ قرار دادم و تبدیل به رشتههای کاغذ شد. کار من آن زمان کمتر دیده شد اما هفت سال بعد همین کار را بنکسی انجام داد و بسیار به آن توجه کردند. در آن نمایشگاه تنها کاری که آن را تخریب نکرده بودم اثری از پرویز تناولی بود.