گروه تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه «گذر» به دعوت شهرام انتخابی و فکتوری تی تی تهران – برلین شکل گرفته است و هر کدام از هنرمندان پرفورمنسی را اجرا کردند تا به مسائل روز بپردازند و دغدغههای اساسی خود را در این راستا بیان کنند.
ایران مانند بسیاری از کشورهای در حال توسعه جهان در محاصره سیاستهای معمول، تکراری و از پیش تعیین شده فضای نمایش آثار هنری که بخش قابل توجهی از آن با اعمال و در نظر گرفتن سیاستهای اقتصادی حاکم بر این فضا تعیین میشود، قرار دارد. با نگاهی گستردهتر به این مسئله شاهد پیامدهای جریان اعیان سازیای هستیم که با سرعتی غیرقابل کنترل فضاهای اطراف شهر را دستخوش تغییرات محیط زیستی، تحولات و آسیبهای فرهنگی برگشتناپذیری میکند.
با بررسی این نقطه نظر در مقوله جهانیسازی هنر و ورود آن به مناطق جدید و گسترش بیوقفه مرزهای آن، شاهد جا به جایی انسانها در نتیجه این جریان، به دلایلی چون مشکلات اقتصادی و فرهنگی هستیم که در نتیجه جهانیسازی در ابعاد گسترده صورت میگیرد. مهاجرت در این زمان، پیوسته تعاریف گستردهتری را به خود اختصاص میدهد و تنها محدود به انتقال فیزیکی انسانها از نقطهای به نقطه دیگر نیست. بلکه این مهاجرت یا به زبانی دقیقتر این حرکت مهاجرت گونه، در جابهجایی ابزارهای بیان و مدیوم هنرمندان با ورود به دنیای دیجیتال بیش از پیش قابل مشاهده است.
در خلال این فراگیری دیجیتال که با سرعتی سرسامآور حتی در دورافتادهترین دهکدهها در حال پیشروی است؛ عدهای توانایی همگامی با آن را پیدا میکنند و عدهای در این میان گم میشوند. در راستای جهانی شدن و برنامهریزی از جایی که مرکز و شروع جنبشهای سازماندهی شده است، و با گم شدن در آزادیهای ظاهری ابزارهای مدرن و القای آزادی و خلاقیتی قابل هدایت و تا حدودی پیشبینی و جهتدهی شده، خلاقیت طبیعی دستخوش تغییر میشود و به نوعی آسیب میبیند.
در ادامه این روند آسیبزا و دستکاری فرهنگی، انسان معاصر دچار رخوت ذهنی در قالب ظاهری فعال میشود و خلاقیت و فعالیتهای هنری و اجتماعی محدود به یک سلسله چارچوبها شده و خردهفرهنگها رو به نابودی میروند و انسانی شیشهای با افکار و خلاقیت قابل پیشبینی متولد میشود. چرا که این چارچوبها هستند که مسیر افکار را مشخص میکنند.
در این میان، ورود المانی غیرمنتظره مانند ویروسی که همه را با اجباری بیسابقه به سمت انزوا و ارتباطات بسته رهنمون میکند، مانند کاتالیزوری در پروسه جهانی شدن و استفاده بیشتر از ابزارهای مدرن ارتباطات عمل میکند و در این بین نابرابریهایی نمایان میشود که یادآور جنبههای تخریبگر اعیان سازی و سرمایهداری نیز هست. آثار هنری بیش از پیش در فضای مجازی به نمایش و فروش درمیآید. در این نقطه از تاریخ هم زمان هم گسترش آزادی به چشم میخورد و هم محدودیت ناشی از برخی جنبههای این روند. حال عدهای از هنرمندان با گذر کردن از مرزهای شهری به مثابه حرکتی انتقادی و نمایش این رویداد در فضای مجازی فعالیت خود را به شیوهای نوین بیان کردهاند.
شهرام انتخابی در پرفورمنس های معماری پارازیت خود که ریشه در ایده «غیر رسمی» به معنای هر آنچه موقت، نیمه تمام، ضعیف، ناقص، ناتمام و یا بیشکل است دارد، به تجزیه و تحلیل جنبههای ارتباطات اجتماعی آن میپردازد. آثار و ایدههایی که توسط گوردون ماتا-کلارک، ریتا مک کوئی، دلوز ، گوتیرز و دیگران مطرحشدهاند، مورد توجه انتخابی قرار گرفته است.
انتخابی با آگاهی از محبوبیت رو به رشد فضای مجازی و با تمرکز بر جنبه گذرا و موقتی بودن «ایده غیررسمی» انتقال معماری مجازی پارازیتی را ابزاری برای مطرح کردن موضوعهایی مانند مهاجرت و لزوم تنوع فرهنگی میکند. انتخابی در بسیاری از نقاط جهان به طور غیر رسمی و بدون گرفتن اجازه به معماریهای موجود (به عنوان مثال معماری موزه. کتابخانه و...) افزوده تا فضاهای مستقل و موقت ایجاد کند. با این حال، این معماریهای غیر رسمی همیشه در ملاء عام و زنده شکل میگیرند و همیشه برای ساخت آنان از نوار خطر استفاده میشود که معمولا برای استثنا سازی مناطق ایمنی و مناطق محدود به کار میآیند و درعینحال راوی جنبههای انحصار و در انحصار گرفتن فضای عمومی هستند.
و اما در محل رویداد که فضایی غیر رسمی و غیرمعمول در مکانی خارج از شهر است، در ابتدا ما شاهد چهار ساقه فرو رفته در خاک و در واقع چهار نشانه هستیم که گویی حریم نمایشگاه و ایده اشتراکی بودن پرفورمنس ها را در قالب معماریای غیر رسمی در مکانی که به ذات غیرمعمول است مشخص میکند و به این ترتیب رویدادی غیرمعمول پدید میآید.
در میان محیطی که حال فضای نمایشگاه را تعریف میکند و به مثابه برزخی زمانی-مکانی است که آثار همه هنرمندان این رویداد در راستای آن است؛ ستونی بلند که در خاک کاشته شده مشاهده میشود، در حالی که سطوح آن با چهار آینه پوشانده شده است که نمایانگر تصویر جهانی است که هنرمند در آن قرار دارد و در چهار سمت جغرافیایی آن چهار تنگ آب قرار گرفته است که فضایی معبدگونه و آیینی ایرانی را با استفاده از سنت آب ریختن پشت مسافر برای به سلامت بازگشتن، تداعی میکند.
چیدمان «عزیمت» اثر هانیه کاشانی است و هنرمند در آن به مسئله مهاجرت و به ویژه موج نوی مهاجرت که بیشتر قشر جوان جامعه را دربر میگیرد میپردازد. هانیه کاشانی در طی اجرای این اثر با بهرهگیری از المان اجرایی با خواندن نام و مقصد مهاجران و پوشاندن آینه با گل، در قالب پرفورمنسی آیینی مراسمی شخصی را اجرا میکند و اینگونه به دغدغه نسل خود میپردازد.
کاشانی درباره اثر خود گفته است: «مهاجرت مسئله ایست که در دهه اخیر بیش از پیش با موج جدیدی در میان قشر جوان به خصوص دانشجویان در ایران باب شده است. گرچه مشکلات اقتصادی حاکم بر کشور این عمل را از هر زمانی سختتر نموده است اما از جهتی هم بر انگیزه افراد برای مهاجرت افزوده است و این کار با انگیزه دستیابی به آرمانهای فردی و سرعت بخشیدن به پیشرفتهای کاری و تحصیلی و همگامی با سرعت جهانی صورت میگیرد. با بررسی انسان به مثابه یک موجود اجتماعی، هرچه افراد بیشتری تصمیم به مهاجرت میگیرند افراد جدیدی به این امر تشویق میشوند و این شرایط حاکم بر زندگی است که انسان را به سمت انتخابی جدید رهنمون میکند.»
اثر عزیمت در مرکز معماری نمایشگاه قرار دارد و فضای نمایشگاه را به چهار قسمت تقسیم میکند، در حالی که آثار دیگر هنرمندان نیز در هم نواختی با فضای برزخ گونه حاکم در پیرامون این ساختار، در یک زمان به اجرا درمیآیند و مخاطب میتواند به صورت دائم در جریان تکامل همزمان همه پرفورمنس ها قرار بگیرد و پیوستگی آثار را در عین فردیت آنها نظاره کند.
در راستای شرایط حاکم بر زندگی کنونی و مشکلاتی که همواره در حال دگرگونی حالات ما هستند؛ مسائلی وجود دارد که کمتر قابل تعریف هستند و کمتر در ساختاری منظم میگنجند. در این میان مسائلی که بیشتر گریبان زنان جامعه را میگیرند کمتر دیده و شنیده میشوند. جنایاتی که در دستهبندی هیچ جرمی قرار نمیگیرد و درعینحال آسیبهایی عمیق به حقیقیترین لایه روح انسان وارد میکند و هر روز تکرار میشوند. این المان تکرار و عدم جلوگیری از وقوع، باعث عادی شدن و جذب شدن آنها در بافت جامعه میشود.
تارا ابطحی دیگر هنرمند این رویداد اثری با محوریت نگاهها و رفتارهای آزارگر که بی هیچ مراقبتی از سوی عدهای از افراد جامعه بر عمق جان انسانها فرود میآید ارائه میدهد. رفتارهایی که روح آدمی را در چشم به هم زدنی خفه میکند و ثانیههایی که خود در زمان گم میشوند اما اثراتی بلندمدت و همیشگی در روان انسانها و به ویژه زنان جامعه بر جا میگذارد.
تارا ابطحی درباره پرفورمنس «نگاه» میگوید: « من با نگاههای شما کشته میشوم! نگاههای آزارگر، قضاوتگر، خریدارانه و... هر کدام یک شکنجه، یک تجاوزند و این نگاهها برای من امتداد مییابند و تبدیل به نمادی برای هر نوع تجاوز به هر شکل دیگری میشوند. در تمام طول زندگیام زیر نظر این نگاههای متجاوزانه بودهام و هرکدامشان خنجری بودند که روحم را تکهتکه کردند. حالا من اینجا هستم تا در یک برهوت، قبرستانی بسازم و تکههای روحم را با زاری و درد به خاک بسپارم. و این تکههای روحم که هنوز آرام نشدهاند، میخواهند انتقام بگیرند. از خاک سر برمیآورند و هر کدام تبدیل به نگاهی میشوند و فریاد میزنند که این بار نوبت من است! پر از قدرت و کینه میشوند و در همه جا پخش میشوند و میگویند این بار این شما هستید که باید زیرفشار همان نگاهها باشید. انتقامشان را که گرفتند همه را جمع میکنم و میسوزانمشان تا به فراموشی بسپارمشان و از رنجها و آسیبهایشان گذر کنم و از میان خاکسترشان من جدیدی سربرآورد. من میخواستم نشان دهم که تحت نظر این نگاهها، زندگی کردن، نفس کشیدن چقدر سخت است.»
تصویر چشمهایی که در گوشهای از فضای رویداد در حال کاشته شدن توسط هنرمند هستند رفتهرفته سرتاسر فضای نمایشگاه را در بر میگیرند، به طوری که کل فضا به قبرستانی نمادین تبدیل میشود و این کار در نهایت با درگیر شدن سایر هنرمندان با اثر انجام میشود.
در بخش دیگری از نمایشگاه هنرمندی سراسیمه در حال تغییر شکل ظاهری خود است و صداهایی مفهوم و نامفهوم که پاسخ مردم عادی به سوال «زن خوب چه کسی است» به گوش میخورد. در اینجا فرناز ناصر بخت در پرفورمنس «زن خوب» میخواهد آن طور باشد که جامعه کنونی میخواهد و اگر جامعه امروزی سرشار از تناقضها و تفاوت نظر است او نیز باید همین راه را در پیش بگیرد.
ناصر بخت درباره این اثر میگوید: « گوش ما زنها از بچگی پر است از اینکه دختر خوب از این کارها نمیکند، اگر می خواهی زن خوبی باشی باید....، مگر میشود یک زن خوب....، حتی به یاد نمیآوریم که اولین بار کی و کجا این حرفها را شنیدهایم اما با آنها بزرگ شدیم، یا به آنها عمل کردیم و یا همواره با آنها در حال مبارزه و کلنجار بودهایم. هر چه از این قالبها دورتر باشی با فشار بیشتری در این چارچوب هل داده میشوی. تا جایی که گاهی به تصمیماتت شک میکنی و گاهی احساس تنهایی را به دوش میکشی. محصول اینهمه نصیحت، محاکمه، درخواست و طلب، همهمه و هیاهویی میشود بی خاموشی که شاید تا همیشه با خود حمل میکنیم و امید گذر از آنها به آرزو تبدیل میشود.»
در سوی دیگری از نمایشگاه هنرمند جوان شیوا سیدی در پرفورمنس «گذر» به مسئله انسان مصرفگرا میپردازد. انسانی که به مردابی سیریناپذیر و غیرقابلکنترل تبدیل شده است. ابزارهایی که در ابتدا تنها جهت کمک به آسودگی انسان در جنبههای مختلف زندگی ابداع شده بودند، در نظام سرمایهداری کنونی به تدریج خود به هدفی برای زیستن تبدیل میشوند و به دست آوردنشان، ارزش تلقی میشود. پوچی حقیقی ناشی از تکرار بیمعنای ارزشهای ساختگی، انسان را در برمیگیرد و او در میان نامها و برندها گم میشود و خود را در هزارتویی بیپایان حبس میکند تا جایی که به رها شدن از این چرخه بیپایان و گذر از آن روی آورد.
هنرمند دغدغه خود را اینگونه بیان میکند: «انسان امروز در پی به دست آوردنهای بیانتهایی است که گاه به هدف زندگیش تبدیل میشود. گریزی که تمامی ندارد و با هدف به دست آوردن، خالی شدن جدیدی را گاه با چسباندن ارزشهای ساختگی ذهنِ خود و گاه با همسو شدن در مُدهای ساختگی معاصر تجربه میکند. او در چهارچوبهای خود ساخته گرفتار شده و برای رهایی، رنج بزرگی را تجربه کرده و میگذرد.»
در هیاهویی که توسط هنرمندان بر فضای برزخ گونه نمایشگاه حاکم شده و صداهای مختلف با هم آمیخته شدهاند؛ صدای کندن خاک با تیغه، بردن نام مهاجران گویی که نام زندانیان تبعید شده را با قاطعیت میبرند، و صدای ضبط شده مردم که همه و همه فضایی آشفته را تولید میکنند. در این میان شاهد انفجارهای کوچک پی در پی متریال های مختلف هستیم. حسام نیکفال در پرفورمنس خود سعی در پوشاندن و تغییر هویت خود به صورت مداوم و با پاشیدن رنگها و مواد مختلف بر روی خود دارد. تکرار این فرایند و به تصویر کشیدن تلاش بیهوده انسان برای یافتن هویت خود توسط حسام نیک فال در طول نمایشگاه بارنگها و مواد معلق مختلفی که این بار هوای مجموعه را تحت تاثیر قرار میدهد برای مخاطب قابل مشاهده است.
نیک فال درباره این اثر میگوید: «انسان، امروز در تسخیر موضوعاتی است که آگاهانه و ناآگاهانه او را در بند کشیده است. دنیای پیرامون، دنیای درون، فضای مجازی و از همه مهمتر هویت و تعلق او به خود و جهان پیرامونش، و اینکه در نهایت تعادل انسان با خود در چه نقطهای از زندگی او اتفاق میافتد.»
در نهایت، در حالی که هنرمندان به پایان کار خود نزدیک میشوند، فضا و چیدمانهای اولیه کاملا دگرگون شدهاند؛ المان بینظمی و آشفتگی در محیط افزایش یافته و اجراها با رخوت، نا امیدی و تیرگیای که در ذات آثار نهفته است؛ پایان میگیرند. هنرمندان همگی به گسترش چیدمان «نگاه» میپردازند که هرچه چگال تر و حقیقیتر قبرستان چشمها را گسترش دهند و بعد از لحظاتی همگی با هم به جمع کردن چیدمانها، پاره کردن نوارهای شهرام انتخابی و سوزاندن متریال ها میپردازند تا در انتهای این نمایش، نویدی از رهایی و گذر از هرآنچه در بندمان کشیده است بدهند و خاطرهای به وجود آورند که در حافظه دیجیتال گزارشگر یادآور قدرت اتحاد و مسئولیتپذیری هنرمند شود.
نمایشگاه مجازی «گذر» تا ۵ شهریور ۱۴۰۰ در لینک https://vimeo.com/567439731 قابل مشاهده است.