سرویس تجسمی هنرآنلاین: کاوه تیموری هنرمند خوشنویس، مدرس و پژوهشگر خوشنویسی در گفتوگو با هنرآنلاین درباره ارتباط میان ایران و ترکیه در زمینه خوشنویسی گفت: ایران و ترکیه دو کشور مهم در خوشنویسی جهان اسلام هستند و در نیمقرن گذشته بیشترین ارتباطات خوشنویسی در حوزه فرهنگ، میان این دو کشور برقرار بوده است. نمونه شاخص آن مسابقات خوشنویسی "ارسیکا" است که خوشنویسان مبرز ایرانی از جمله استاد جلیل رسولی پای ثابت داوری در این رخداد مهم خوشنویسان جهان اسلام هستند. نکته جالبتر اینکه اکثریت برگزیدگان این رویداد نیز از خوشنویسان ایرانی بودهاند. بنابراین حضور کشور ترکیه در صحنه خوشنویسی همیشه برای ما یک فرصت بوده تا هنر خوشنویسی اصیل و غیرجعلی ایران را معرفی کنیم و درحقیقت امکانی برای تبلور بهتر خوشنویسی معاصر ایران داشته باشیم.
سردبیر مجله رشد آموزش هنر افزود: حتی توجه ترکیه به هنر خوشنویسی باعث شده است که در سالهای اخیر تعدادی از خوشنویسان تراز اول ایرانی هم به ترکیه مهاجرت کرده و در آنجا خط نستعلیق، نسخ، ثلث و... را رونق دهند. اینکه هماکنون کشور ترکیه برای ثبت پرونده خوشنویسی در مجامع بینالمللی پیشگام شده، چیز عجیبی نیست، درحالیکه در ایران هیچ اقدامی درباره این موضوع نشده است. مشخص است که ترکیه از سالها پیش برای چنین کاری آماده شده و مدارک و استدلالهای محکمی برای پرونده خود تهیه کرده است. جالب اینجاست که ترکیه از داشتن انجمن خوشنویسان نیز محروم است! اما در ایران چه سازمانی تابهحال چنین کاری را انجام داده است؟ در سازمان های ذیربط فرهنگی و در مراکز خوشنویسی هیچوقت کار پژوهشی مستحکم و عمیقی درباره خوشنویسی و تبیین آن به عنوان یک پدیده جهانی انجام نشده است.
تیموری ادامه داد: ما در ایران یک مدرسه سنتی داریم که هفتادسال قدمت دارد و با سنت شاگرد- استادی، کار خود را پیش برده است، اما هیچوقت خودش را برای حضور در مجامع بینالمللی آماده نکرده است. بسیار مفید خواهد بود که در این مرکز سنتی با هدف توانمندی بیشتر، تقویت بخش پژوهش مورد توجه قرار گیرد و متولیان دورهای آن چنین نیازی را با توجه به نیاز جهانی احساس کنند. همچنین باید از ظرفیت فکری و هنری شماری از استادان تراز اول خوشنویسی کشور که از آن برائت میجویند، استفاده شود.
این خوشنویس ادامه داد: شرایط فعلی نشان میدهد به خاطر عدم حضور نقشآفرینهای تازه، خوشنویسی ایران در بخش پژوهش و آموزش به شدت دچار خلأ است و از بلای فرقهای بودن و باندی شدن رنج میبرد. بنابراین در یک روند سنتی که روزآمد نشده و محققین در آن پرورش پیدا نکردهاند، انتظاری بیش از این نیست و به همین دلیل ما ناگهان متوجه میشویم که ترکیه پرونده خوشنویسی را به مجامع ذیربط جهانی ارائه داده و ما از قافله عقب ماندهایم و به عبارتی ما دچار عارضه قفانگری شدهایم!
سردبیر و کارشناس برنامه "نگارستان خط" در رادیو فرهنگ افزود: به دلیل این خلاء که در بخش پژوهش و گردآوری اسناد و مدارک محکم برای جوامع بینالمللی وجود دارد، ایران برای تهیه چنین پروندهای، تدارک مدارک تدوین شده و کافی را ندیده است. در سازمانهای جهانی برای ثبت یک موضوع، چکلیستهایی وجود دارد که کشورهای متقاضی باید تمام موارد آن را تهیه و برای اثبات هرکدام از آنها دلایل و مستندات محکم را ارائه کنند. متاسفانه در میان شماری از اهل خط، بلافاصله پس از بروز حادثه، حرفهای تبلیغاتی بسیاری چون موجی گذرا و بیثمر مطرح میشود، اما کمتر کسی در این میان وجود دارد که حتی یک پرونده چندصفحهای برای ارائه به سازمانهای خارجی آماده داشته باشد.
نویسنده ۹ عنوان کتاب در قلمرو خوشنویسی، افزود: در شرایط فعلی از مسئولان مربوط تقاضا دارم کارگروه تخصصی با هدف تمرکز بر موضوع تشکیل شود. باید به سرعت در این کارگروه چند پژوهشگر زُبده که دست پُری در دانش خوشنویسی داشته باشند دعوت شوند تا کار تدوین پرونده را با معیارهای جهانی به پیش ببرند. این کار میتواند از فرهنگ دیرپای هنر خوشنویسی و اعتبار آن در عرصه جهانی دفاع کند.
تیموری ادامه داد: پژوهش خوشنویسی به این مفهوم است که عدهای خوشنویس کارآزموده و توانا که تجربه خوشنویسی را در حدّ استادی داشته باشند و درعینحال به روشهای تحقیق هنری امروزین نیز مسلط باشند، با ذرهبینی دقیق روند همه فعالیتهای خوشنویسی در ایران، منطقه و سطح جهان را دنبال کرده و نسبت خوشنویسی ایرانی را با آنها بر اساس فعالیتها و نمونهها، تعیین و مستند کنند. باید یادآور شوم که بودجه پژوهش خط اگر فقط در مراکز سنتی هزینه شود، "اندرین جوی همان آب روانست که هست" و شاهد تحولی نخواهیم بود.
این پژوهشگر ادامه داد: به هرحال تا زمان شکلگیری مرکز یا پژوهشکده مطالعات خوشنویسی ایرانی، کمترین انتظار از وزارت میراث فرهنگی و همچنین فرهنگستان هنر، تشکیل "کار گروه تخصصی خوشنویسی" به شکل دایمی است. باید توجه داشته باشیم خوشنویسی همیشه در زندگی روزمره و در متن حیات فرهنگی ما وجود داشته و نمونههای چشمنواز آن در کتیبهها، خیابانها و مساجد، موزهها و فرهنگسراها دیده میشود. با این پشتوانه، تدوین چنین پروندهای میتواند شرایط استاندارد را برای ارائه به سازمانهای جهانی داشته باشد و برای دفاع از این شالوده کهن و استوانه فرهنگی دیرپای به کار آید.