سرویس تجسمی هنرآنلاین: حمیدرضا قلیچخانی متولد 1347 در تهران است و خوشنویسی را از سال 1363 آغاز کرد و در سال 1368 دوره ممتاز را به پایان رساند. او خط ثلث را نیز از استاد موحد حسینی آموخت. قلیچخانی فارغالتحصیل ادبیات نمایشی، زبان و ادبیات فارسی و فارغالتحصیل دکتری از دانشگاه دهلی است.
انتشار کتابهای فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی، رسالاتی در خوشنویسی و هنرهای وابسته، تصحیح انتقادی دیوان فروغی بسطامی، تصحیح انتقادی دیوان نرگسی ابهری، تصحیح انتقادی دیوان حسن سجزی دهلوی، درآمدی بر خوشنویسی ایرانی، کتابآرایی و نسخهپردازی در شعر فارسی و... از جمله فعالیتهای پژوهشی اوست.
قلیچخانی ورکشاپها و سخنرانیهایی در دانشگاههای کمبریج، شیکاگو، هاروارد، کارولینای شمالی، جورج واشنگتن و پرتلند داشته است و همچنین کتاب "فرهنگ اصطلاحات خوشنویسی ایرانی" او به زبان انگلیسی و کتاب "درآمدی بر خوشنویسی ایرانی" به زبان روسی ترجمه و منتشر شده است.
حمیدرضا قلیچخانی در گفتوگو با هنرآنلاین با بیان اینکه حدود ۱۸ عنوان کتاب مربوط به خوشنویسی و هنرهای وابسته به آن و ۴۵ کتاب در حوزه ادبیات دارد، گفت: سال ۹۸ از جهت نشر و پژوهش سال پرباری نبود و در قیاس با سالهای پیش تقریباً کتاب قابلذکری در حوزه خوشنویسی منتشر نشد. از جمله دلایل اصلی آن هم گران شدن بیش از حد کاغذ و گرانی کتاب بود. در این سال چند کتاب قبلی من تجدید چاپ شدند و همچنین مقالات پژوهشی منتشر کردم. اما کتاب دیگری دارم که یک سال و نیم اخیر را مشغول آن بودم و قرار بود به نمایشگاه کتاب امسال برسد. این کتاب اتوبیوگرافی من از کودکی تا سال ۹۸ است که سعی کردم به جز اتفاقاتی که جنبه شخصی دارد، نکاتی درباره استادان، نمایشگاهها، کارهای پژوهشی و هر آنچه در ۳۵ سال گذشته شاهد آن بودم را در قالب یک شرححال بیاورم.
قلیچخانی ادامه داد: در حوزه کارهای عملی سال ۹۸ برایم بسیار مفید و پربار بود. از مدتی پیش در ضمن کارهایی که با حرف انجام میدادم، ترکیبی از حروف "ه" و "و" را به وجود آورده و کلمه "هو" را کار کردم و به طرحهایی رسیدم که تصمیم گرفتم آنها را بهطور جدی معرفی کنم. این آثار مهرماه ۹۸ در گالری فرمانفرما نمایش داده شد و در کنار این نمایشگاه نیز فیلم مستندی از مراحل کارم ساخته سولماز نراقی به نمایش درآمد و کتابی از محمدحسن حامدی که گزارشی از روند کاری من بود نیز منتشر شد. سعی شد این نمایشگاه یک ایده واحد داشته باشد و همه آثار با هدف اینکه دو کاراکتر به یک کاراکتر تبدیل شوند شکلگرفته است. درعینحال سعی کردم گرافیک کلمه "هو" را شبیه به معنای آن که یگانگی و وحدت هست بکنم.
او درباره جایگاه خوشنویسی در جامعه ایرانی گفت: خوشنویسی بعد از انقلاب اسلامی خیلی مورد توجه قرار گرفت و مقبولترین هنر در ۱۵ - ۲۰ سال بعد از انقلاب بود، چون هنرهای دیگری مانند مجسمهسازی، تئاتر، موسیقی و... اعتبارشان کم شده بود. اولین نمایشگاههایی که در زمینه خوشنویسی برگزار میشد با استقبال زیادی مواجه بود، در عین اینکه مخاطبان خیلی زیادی هم برای آموزش داشتیم. در حوزه بازار نیز با توجه به اینکه خوشنویسی یک هنر کاربردی بود باید سفارشهای افراد را پاسخ میدادیم. آن زمان پارچهنویسی و تابلونویسی رواج داشت و خوشنویسی میان مردم حضور داشت. اما در سالهای اخیر وضعیت فرق کرده و جلد کتاب، پوستر، پارچهنویسی و... دیگر هیچکدام توسط خوشنویسان انجام نمیشود. همین باعث شده تا اندازهای حضور خوشنویسی در میان مردم از بین برود.
قلیچخانی ادامه داد: تکنولوژی که در سالهای اخیر به وجود آمده است به رقابت با هنرهایی مثل نقاشی، خوشنویسی و... پرداخته و در عین اینکه خدماتی داشته، لطمههایی نیز به آنها زده است. لطمه از اینجهت است که امروزه به ندرت کسی سفارش نوشتن کتاب میدهد، زیرا در این سالها چاپ پیروز میدان شده و مخاطب هم میخواهد نسخه چاپی ارزانقیمت را تهیه کند. اما در بخش دیگر این تکنولوژی خدمتهایی هم به خوشنویسی کرده است. شاید قبلا آثار خوشنویسان مطرح فقط برای عده کمی قابل مشاهده بود اما الان این کارها بارها چاپ شده و در معرض دید عموم قرار گرفتهاند.
او با اشاره به اینکه بحث کتابت و کاربرد خوشنویسی کاملا آسیب دیده و از زندگی مردم حذف شده است، افزود: طبعاً خوشنویسی که میخواهد در آن بخش فعالیت کند به مشکل خورده و بازار کاری ندارد. خوشنویسی که مدرک ممتاز دارد نمیتواند درآمدی از هنر داشته باشد مگر اینکه تدریس کند و چند شاگرد داشته باشد، اما مانند ۳۰ سال پیش نمیتواند زندگی خود را از این راه بگذراند. در نهایت تکنولوژی باعث شده هنرمندان غربال شوند و کسانی که خلاقتر هستند و آثاری با مخاطب بینالمللی دارند در صحنه باقی بمانند.
قلیچخانی درباره نقش حراجهای هنری در این میان گفت: بازار جهانی و حراجهای داخلی مانند حراج باران باعث شدند خوشنویسی موقعیت خاصی پیدا کند. اگرچه هنرمندان انگشتشماری موفق میشوند وارد این بازارها شوند، اما وقتی که حراجها باعث بالا رفتن قیمت آثار همین تعداد انگشتشمار از هنرمندان میشوند این مسئله به صورت کلی ارزشمند است؛ چون قیمت آثار دیگران هم به نسبت بالا میرود و دیگر اثر خوشنویسی زیر ۱۰ میلیون تومان نمیبینیم. حراجها به بالا رفتن قیمت و معرفی بینالمللی خوشنویسی خدمت کردهاند، اما از طرفی برای هنرمندانی که شاخص نیستند و سطح کارشان هم ممکن است در آن حد نباشد که به حراجها راه پیدا کنند، فضای منفی ایجاد شده چون حتی نتوانستند معیشت سادهای داشته باشند.
قلیچخانی افزود: آثاری که هنرمندان راه یافته به حراجها به وجود میآورند کاملاً نمایشگاهی و موزهای است. آنها آثاری نیست که مردم بتوانند بخرند و در خانه داشته باشند یا هدیه دهند چون سطح قیمت این آثار به حدی رسیده است که بهای آنها معادل حقوق چند ماه یک فرد است. این آثار کلکسیونی است و مخاطبان آنها مجموعهداران هستند، بنابراین باز هم این آثار در میان مردم حضور ندارند و این مسئله به راهکارهای دیگری نیاز دارد.
این خوشنویس ادامه داد: نکتهای که هم در حراجیهای داخلی و هم خارجی به چشم میآید این است که آثار هنرمندان معاصر گرانتر از اساتید گذشته است و این پدیده عجیبی است. در سطح جهانی اثر رامبراند ارزانتر از نقاشی معاصر نیست، اما در مورد آثار ما این اتفاق افتاده است و گاهی دیدهایم که کار میرزا غلامرضا ارزانتر از یک هنرمند نقاشیخط معاصر است. این موضوع سبب میشود آثار قدما جایگاهی که باید از نظر مالی و معنوی داشته باشند را به دست نیاورند.