سرویس تجسمی هنرآنلاین: کاوه تیموری دانشآموخته جامعهشناسی فرهنگی و فارغالتحصیل خوشنویسی در سال 1364 است. او دارای بیش از 35 سال سابقه تعلم و تعلیم در کلاسهای خط و مراکز دانشگاهی است. تیموری علاوه بر خوشنویسی و تعلیم، در حوزه خطپژوهی نیز فعال است و بیش از 130 مقاله و نوشتار هنری و 9 عنوان کتاب در قلمرو خوشنویسی به انتشار رسانده است که از آن میان میتوان "قلماندازهای عاشقانه"، "راز خط"، "راز نقاشیخط در آثار جلیل رسولی"، "رازهای خط و نقاشیخط در آثار رضا مافی"، "هنر خوشنویسی در مدرسه"، " پیشگامان خوشنویسی معاصر ایران" و... را نام برد. علاوه بر نمایشگاههای جمعی و فردی در ایران، آثار خوشنویسی کاوه تیموری در کشورهای سودان، پاکستان، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، بوسنی و هرزه گوین، افغانستان و... به نمایش درآمده است.
کاوه تیموری در گفتوگو با هنرآنلاین درباره جایگاه خوشنویسی در جامعه امروز ایران گفت: هنر خوشنویسی به لحاظ ظرفیت انتقال مفاهیم، در گذشته نه چندان دور در متن زندگی اجتماعی ما ایرانیان دارای ارزشهای کاربردی ویژه بود. در حقیقت انتقال پیام از طریق کلمات انجام میشد که بر این کلمات لباسی از زیبایی پوشانده میشد تا مفهوم بهتر انتقال پیدا کند. همه ما میدانیم اگر مضمونی با خط خوش به مخاطب ارائه شود، تاثیر بصری خط خوش باعث میشود مطلب دارای گیرایی و جاذبه باشد. اما به مرور با انباشت عظیم اطلاعات، هنر خوشنویسی در تأخیر قرار گرفت و دیگر این فرصت وجود نداشت که همه مطالب تولید شده مکتوب شود. این امری اجتنابناپذیر بود که اتفاق افتاد و با سرعت افزاینده همچنان ادامه دارد.
سردبیر مجله رشد آموزش هنر، ادامه داد: خوشنویسی در کشور ما بهطور خاص و در جهان اسلام بهطور عام، علاوه بر اینکه وظیفه انتقال معنی را دارد، به خاطر انتقال حس زیباییشناختی نیز مورد توجه مردم است. حتی غربیها در زبان لاتین هم خوشنویسی دارند و علایق گذشته خود را حفظ کردهاند؛ اما کارکرد آن امروزه در جامعه بسیار محدود است. بنابراین اگر کارکرد خط که انتقال پیام هست، حذف شود باز هم به خاطر ارزشهای زیباییشناختی آن، در ذات ما ایرانیها حضور دارد؛ زیرا حس زیباییشناختی ما از نظامهای هنری خطوطی مثل نستعلیق، شکستهنستعلیق، نسخ و ثلث بهرهمند میشود.
او با بیان اینکه شاهد هستیم هر سال علاقهمندان خوشنویسی بیشتر میشوند، افزود: در جشنوارهها و فستیوالهای خوشنویسی همیشه افرادی حضور دارند که نام آنها را قبلا نشنیدهایم و این موضوع نشان میدهد که جامعه ما در ذات خود نسبت به خوشنویسی پویایی دارد. مردم از نمایش آثار خط تاثیر میگیرند و خانوادهها فرزندان خود را تشویق میکنند که این هنر را فرا گیرند و به این ترتیب به تعداد خوشنویسان اضافه میشود.
تیموری ادامه داد: به دلیل وسعت مطالب و افزایش دروس، خوشنویسی از فضای آموزش رسمی فاصله گرفته و وجه کاربردی بودن آن در جامعه حذف شده است. حتی تابلوهای تبلیغاتی هم در شهر خوشنویسی نمیشوند و اگر هم چنین نمونههایی وجود داشته باشد با استفاده از خطوط کامپیوتری هستند. اما در تعلیم و تربیت باید به مسئله دستورزی و کار کردن با دست، توسط دانشآموزان توجه کنیم. بهرغم این مشکل خوشبختانه از کلاسهای خوشنویسی استقبال میشود، اما سوال این است که آیا مراکز تعلیمی رسالت خود را درست انجام میدهند یا صرفاً به فکر دریافت شهریه و ارائه مدارک بدون کاربرد هستند؟
او با بیان اینکه در زمینه شیوه آموزش خوشنویسی روزآمد، خلأ وجود دارد، گفت: برای آموزش خوشنویسی باید از شیوههای آموزشی جدید استفاده شود و برای این کار باید کارشناسان آموزش خط داشته باشیم. این در حالی است که بسیاری از مراکز تعلیم خوشنویسی فاقد چنین افرادی هستند. بسیاری از مدرسان محترم خوشنویسی افرادی هستند که به کار دیگری اشتغال دارند اما با دریافت مدرک ممتاز خوشنویسی مشغول تعلیم خط شدهاند، بنابراین لازم است روش تدریس و انتقال مطلب به هنرجویان را یاد بگیرند. عده زیادی از هنرجویان توانستهاند مدرک ممتاز خوشنویسی دریافت کنند ولی تعامل لازم با جامعه را نمیتوانند انجام دهند، آنها نمیتوانند نمایشگاه برگزار کرده یا تدریس کنند. بنابراین واحدهای تعلیمی که پول و بودجه خوشنویسی را از هنرجویان و کمکهای دولتی دریافت میکنند باید با دوراندیشی نسبت به تدوین "روش تدریس معیار" اقدام کنند و با این کار هنرجویان را به فراگیری بیشتر خوشنویسی ترغیب کنند. واقعیت این است که اقدامات نمایشی و تبلیغاتی صرف که انجام میشود جوابگو نیست و این شیوه همواره با سرزنش موجه علاقهمندان خط روبرو بوده است.
تیموری افزود: اصولا در حوزه هنر خط نمیتوان به خاصگرایی یک جریان و برتر دانستن آن اکتفا کرد، زیرا این هنر ملک شخصی افراد نیست و یک سرمایه عمومی و ملی است. استادان شاخص تأکید دارند که ملاک ارائه گواهی خط نباید در ارادت فردی به فلان استاد خلاصه شود و باید ملاکها و توانمندیهای هنری، آموزشی و تحلیلی نیز مدنظر قرار گیرد. باید بهجای دافعه موجود که مبنای آن فردگرایی افراطی است، جاذبه ایجاد کرد زیرا هنرجویی که به این هنر علاقهمند شود چند نفر دیگر را نیز علاقهمند میکند و این موضوع به گسترش هنر خوشنویسی کمک میکند. متأسفانه شمار قابلتوجهی از هنرمندان خوشنویس به خاطر عدم رعایت عدالت در ارزیابیهای خوشنویسانه و تخصیص امکانات از این جرگه خارج شدهاند و این یعنی تحمیل یک ضرر عمومی به خط. برخی چند صباحی در مسند ارزیابی خوشنویسی نشسته و رسالت خود را در دایره تنگ و محدود خود و دوستانشان میدانند، حال اینکه رسالت آنها به اندازه کل گستره خوشنویسی و خوشنویسان است. این شیوه مؤید آن است که متأسفانه بلوغ فکری و شخصیتی، همپای توانمندی خوشنویسانه رشد نیافته است و در این مسیر راه نکوبیدهای در پیش داریم.
او درباره اقتصاد خوشنویسی گفت: اگر بخواهیم اقتصاد خوشنویسی را فعال کنیم باید ارزش زیباییشناسی خط را برای خانوادهها تبیین کنیم تا آنها به جایی برسند که حتی برای کادو دادن به دیگران از تابلوهای خوشنویسی استفاده کنند. این مسائل به آموزش نیاز دارد، اما جای یک مرکز هوشمند که درک بالایی داشته باشد و از ظرفیتهای جامعه خوشنویسی استفاده کند، خالی است. زیرا اکنون گرفتار ترجیح دادن منافع عدهای خاص و منکوب کردن منافع جمعی خوشنویسان هستیم. معمولا سعی میشود به هر شکل ممکن عرصه و میدان آثار خط منحصر به افراد ویژه باشد و حضور دیگران جا را برای چندنفر خاص تنگ نکند. این شیوه نیاز به تجدیدنظر و سعهصدر دارد.
تیموری درباره حراجهای تخصصی خوشنویسی گفت: در مجموع حضور آنها مثبت ارزیابی میشود و هر چه به افزایش گردش مالی در بازار خوشنویسی کمک کنیم، مثبت است. اما حراج نباید فقط تحت تاثیر نامها باشد و به چند شخص خاص انحصار پیدا کند، زیرا این موضوع با فلسفه حراج در تناقض است. جوانها نیز باید در حراج شرکت داشته باشند تا برای کار بیشتر انگیزه پیدا کنند. کار حراج علاوه بر فعالیت اقتصادی، استعدادیابی هنر و شناخت پدیدهها نیز هست و چنین حراجی منجر به تربیت هنرمند حرفهای میشود. بعضی مواقع شاهدیم "نقاشیخطهای ماشینی" که ذرهای حس هنری در آنها نیست با بمباران تبلیغاتی به فروش میرسند، اما حاصل خوندل خوردن هنرمندی بر روی بوم که شاید خروجی بیست هزار ضربه قلممو هست به بهای معمول نیز خریداری نمیشود. لازم است مجموعهداران فهیم بین کار بازاری و دیجیتالی و کار اصیل نقاشیخط و پرمایه با حذف نام هنرمند تفاوت قائل شوند.