سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه آثار برگزیدگان دومین فراخوان سالانه پروژههای محسن در گالری محسن برپاست. گالری محسن از سال ۱۳۹۴ سه فضای بلااستفاده ساختمان گالری، شامل بام، پاسیو و حیاط را بهعنوان مکانی برای ارائه تجربههای مبتنی بر چیدمان و اجرا در نظر گرفت تا بستری منعطف و متفاوت برای ارائه تجربههای تازه هنرمندان فراهم شود. در این شرایط توجه به معماری و فضا نیز در کار هنرمند و ارائه نهایی او تاثیرگذار خواهد بود و مخاطب در ارتباط با محیط و اثر، قرار میگیرد.
از سال گذشته علاوه بر نمایشگاههایی که هنرمندان مختلف در این فضاها برگزار میکردند، سالانه بودجه حمایتی پروژههای محسن نیز آغاز به کار کرد تا هنرمندان ۲۵ تا ۴۰ ساله با ارائه پروپوزال خود و گذشتن از چند مرحله داوری، ایدههای خود را به مرحله اجرا درآورده و آثار نهایی را در مکانهای مشخص شده به نمایش بگذارند.
در مرحله نخست، علاقهمندان به شکل انفرادی یا گروهی اقدام به ارائه یک پروپوزال برای یکی از فضاهای پروژههای محسن کردند و با توجه به ماهیت سه فضای پاسیو، بام و حیاط گالری، آثاری متناسب با تعریف فضا را ارائه کردند. در مرحله اول هیئت انتخاب از میان آثار ارائهشده، حداکثر ۵ پروپوزال برتر را برای هر یک از فضاهای پروژههای محسن کاندید کرده و در مرحله دوم، مریم مجد، بهرنگ صمدزادگان و ناتاشا چاک پس از مصاحبه با کاندیدهای مربوطه، برنده نهایی هر یک از فضاهای پروژههای محسن را معرفی کردند. هماکنون در دومین سالانه پروژههای محسن آثار پونه اوشیدری، ساناهین باباجانیانس، شانا عبدالهیان و احسان علیزاده به نمایش درآمده است. سه پروژه برگزیده دومین دوره فراخوان پروژههای محسن، چیدمانهایی هستند که هرکدام شیوه ارائه و بیانی متفاوت دارند و مخاطب را با تجربهای ویژه روبهرو میکنند.
حیاط - پونه اوشیدری – مخفیگاه
مخاطب در حیاط گالری با سازهای فلزی با نام "مخفیگاه" مواجه میشود که برای دیدن و درک آن باید سر را بالا گرفته و به سطح شیشهای که در قسمت بالایی این چارچوب آهنی تعبیه شده است نگاه کند. آنچه بر روی این شیشه دیده میشود خطوطی نازک، درهم تنیده و زرد رنگ است که گرداگرد صورت زنی را فراگرفته است. این خطوط نازک در واقع ریشههای گیاهانی است که بر سطح شیشه جوانه زده، رشد کرده و ریشه دواندهاند. در این اثر، مخاطب به جای آنکه به شکلی معمول گیاهان را روی زمین ببیند و از نگاهی بالا، به سبزی و زیباییهای آشکار آنها نگاه کند، این بار در مرتبهای پایینتر از گیاهان قرار گرفته و شاهد آن بخش از گیاه است که اغلب داخل خاک قرار گرفته و دیده نمیشود. با این حال آینهای که در بالاترین قسمت سازه قرار گرفته است بازتابدهنده تصویر چمنهای سبز و تازهای است که از چشم مخاطب دورماندهاند.
اوشیدری پیش از این هم تجربیاتی در تلفیق عکس انسان و گیاهان زنده و درحال رشد داشته و گذر زمان نقش مهمی در این نوع آثار او دارد. این بار او باغچهای را فراتر از سطح زمین بازسازی کرده است که نیاز به مراقبت و آبیاری دارد تا گیاهان آن زنده بمانند و در طول برپایی نمایشگاه رشد کنند. اما رشد این گیاهان برابر است با رشد ریشهها و افزایش تراکم آنان. بدین ترتیب چهره هنرمند که در سطح شیشه دیده میشود پس از مدتی در میان ریشههای درهم پیچیده پوشیده خواهد شد و نشانی از آن باقی نمیماند. با این حال چهره همچنان برجاست و تنها در میان حصاری طبیعی پنهان شده است. شاید این مخفیگاهی است که خود او ساخته است تا از دید دیگران دور بماند و در سکوت، تنهایی و امنیت به حیات خود ادامه دهد.
پاسیو - شانا عبدالهیان و احسان علیزاده – دیستوپیا
اتاقکی کوچک در دل گالری، محلی است که چیدمانهایی کاملا مرتبط با فضا در آن شکل میگیرد. این بار نیز پاسیو به محلی برای یک چیدمان زنده تبدیل شده است که باز هم با گیاه و رشد آن در طول زمان در ارتباط است. مخاطب پس از ورود به فضای تاریک پاسیو، بالای سر خود با آویزی مواجه میشود که مانند یک گنبد پیچدرپیچ و عمیق به نظر میرسد. اما دیوارههای این گنبد از مصالح ساختمانی یا مواد مصنوعی ساخته نشده است، بلکه پاکتهای کاغذی که تنگاتنگ در کنار هم قرارگرفتهاند محلی برای رشد و نمو گونهای از قارچ هستند که با ظاهر و رنگ عجیب خود، فضایی خاص را برای مخاطب ایجاد میکند و حتی مانند چلچراغی بزرگ بالای سر مخاطب خودنمایی میکند.
دیستوپیا به معنای ویرانشهر یا مدینه فاسده است و در نقطه مقابل اتوپیا به معنای آرمانشهر و مدینه فاضله قرار دارد. اما این قارچها با خواص دارویی و شگفتانگیز خود چگونه میتوانند نمادی از تبدیل آرمانشهر به ویرانشهر باشند؟ شانا عبدالهیان نخستین دلیل انتخاب قارچ گانودرما را در زندگی شخصی خود جست و جو میکند. آنجا که پدرش کارخانهای دانشبنیان برای تولید این قارچ دارویی بنا مینهد و پس از مدتی برای حفظ آن مجبور به فروش خانهای میشود که همه خاطرات کودکی فرزندانش در آن شکلگرفته است. این آرمانگرایی که موجب از دست دادن خانه کودکی شده است، در ذهن شانا عبدالهیان به تلاشها و ازخودگذشتگیهایی تبدیل میشود که انسان برای رسیدن به آرمان خود انجام میدهد.
از سوی دیگر این قارچ با خواص منحصر به فرد خود، اگر کمی بیشتر از حد لازم مصرف شود باعث مرگ انسان میشود. عبدالهیان این موضوع را نمونه مناسبی برای دوسویه بودن مفاهیم زندگی انسان میداند. مفاهیمی که درونمایه مثبت دارند اما انسان با زیادهروی در آنها باعث میشود به جای فواید آنها، مضراتشان را دریافت کند. نکته دیگر بوی خاص این قارچ است که در فضا میپیچد و مخاطب پیش از مواجه شدن با چیدمان، با بوی آن مواجه میشود. او با قرار گرفتن در زیر گنبدی از قارچ که فرم آن برگرفته از آرامگاه دانیال نبی در شوش است، در فضایی مانند اتوپیا حضور پیدا میکند که آرمانها در آن در حال رشد هستد و هیچچیز به جز آن برایش وجود ندارد. اما با رفتن به طبقه بالا و تماشای گنبد از زاویهای دیگر، از زیبایی قارچها خبری نیست و تنها چیزی که دیده میشود بستههای کمپوست است. او با سایههایی محو از قارچها مواجه میشود که فضایی ترسناک را به وجود میآورند و حاصلِ از دست رفتن آرمانها است.
بام- ساناهین باباجانیانس- توازی یا تلاقی؟
ساناهین باباجانیانس هنرمندی ایرانی- ارمنی است که آثار او دغدغه فرهنگ و هویتی دوگانه را همراه خود دارد. این دوگانگی گاه میتواند باعث سردرگمی شود و گاه چنان در روح و جان انسان درهم آمیخته که دیگر احساس نمیشود. او این بار از قالب دوبعدی نقاشی خارج شده و به حجم روی آورده است تا فرمهای مورد نظر خود را در شکلی پیچیدهتر که برآمده از معماری اسلامی و مسیحی است، نمایش دهد. حجمهای به نمایش درآمده در بام گالری نمایشدهنده تناقض هستند. از یکسو نمادهایی از فرهنگ مسیحی را در بنایی میبینیم که با معماری خاص خود برای مخاطبان آشنا است و با سرعت میتوان به ریشههای آن پی برد. اما هنرمند نمادهایی از معماری ایران را نیز به این حجم اضافه کرده است که نمایندهای از فرهنگ ایرانی اسلامی هستند. نقوش هندسی که در آینهکاریها و مقرنسهای مساجد دیده میشوند، به صورت حجمهایی روی تصویر اضافه شده و فضایی دوگانه را ایجاد کردهاند. در سویی دیگر هرمی وجود دارد که درون آن فرمهایی مانند گچبری یا آینهکاری با فرمهای هندسی دیده میشود.
المانهای مختلف در هر دو حجم به کار رفته و نوعی پیوند میان آنها ایجاد کرده است. بخش ایرانی بیشتر در فرمهای هندسی برجستهای که بر سطح زمینه قرار گرفته است دیده میشود و بخش ارمنی در سازههای معماری خودنمایی میکند. رنگ آبی یادآور معماری اسلامی ایرانی و رنگهای خاکی نشاندهنده تصویر کلیساهای ارمنی هستند.
اما آنچه در این چیدمان دارای اهمیت است، قرار دادن یک سطح شیشهای در میان دو حجم است. این سطح با شفافیت خود مانعی در میان دو حجم ایجاد نمیکند و مانند دیواری جداکننده نیست، اما حضورش کارکردی دیگر در این میان دارد. شیشه با اندک خواص انعکاسدهندگی خود، باعث شده است تصویر دو حجم و دو بنای متعلق به دو فرهنگ متفاوت، در هم ادغام شده و بر هم بیفتند. او معماری را به عنوان بخشی از فرهنگ که تغییرات تاریخی بیشماری را تجربه میکند، برگزیده است و حالا تلاقی تصاویر در شیشه، میتواند نقطهی تلاقی دو فرهنگ باشد.
آثار برگزیدگان دومین فراخوان جایزه سالانه پروژههای محسن تا 29 شهریور در گالری محسن در خیابان ظفر، خیابان ناجی، خیابان فرزان، کوچه نوربخش، بلوار مینای شرقی، پلاک 42 به نمایش درمیآید.