سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه "افسون کودکانه رنگ" با مجموعهای از آثار کودکان ۴ تا ۱۱ ساله در گالری ژاله برگزار شد. این نمایشگاه حاصل آموزش چند ماهه نقاشی به کودکان توسط افسون لاشایی است. لاشایی با اشاره به اینکه آثار این مجموعه به سه دسته تقسیم میشوند، گفت: بخش اول شامل تصویرسازی از یک صحنه داستانی است. بخش دوم شامل برداشت آزاد کودکان از آثار هر یک از هنرمندان تاریخ هنر است و در این بخش، کودک عناصر ذهنی و مورد علاقه خود را در نقاشی هنرمندان بزرگ مانند ونگوگ، سزان، پیکاسو، شاگال، وارهول و ... وارد میکند. همچنین گاه با توجه به ویژگیهای سبک هنرمند مورد مطالعه در کلاس نقاشی، دنیای خود را خلق میکند. بخش سوم نیز که در شب افتتاحیه نمایشگاه شکل گرفت، شامل بداههپردازی هنرجویان با توجه به نوای موسیقی زندهای که نواخته میشد، بود. در اینجا تلاش شد تا خودانگیختگیِ رنگ شکل بگیرد و نقاشی فراتر از "بازنمایی" رفته و گزینه رنگ و نور را دنبال کند.
لاشایی درباره نحوه آموزش نقاشی به کودکان گفت: اول از هر چیز به بچهها گواش میدهم. در ابتدای کار با مدادرنگی و آبرنگ کار نمیکنیم، چون از این طریق رنگها را چندان حس نمیکنند. اما با گواش میتوانند رنگها را ترکیب کنند و واکنش آنها را نسبت به یکدیگر درک کنند. با ترکیب رنگهای گواش، میتوانند رنگها را بشناسند. در جلسات اول گاهی فقط با رنگهای اصلی کار میکنیم تا یاد بگیرند که ترکیب رنگ چگونه است. روش کارم به این صورت است که وقتی دست بچهها قوی شد، تکنیکهای مختلفی را با آنها کار میکنم. به نظر من هر تکنیک مثل یک زبان میماند و هنرمند هر چه تکنیکهای بیشتری را بلد باشد، تصورات ذهنی خود را بهتر میتواند ارائه کند. اگر من پایه را به درستی به بچهها آموزش دهم، میتوانند خودشان ابزار را انتخاب کنند.
او که کارشناس ارتباط تصویری و کارشناس ارشد پژوهش هنر است، درباره تاثیرات آثار هنری بر روی نقاشی کودکان گفت: من با استفاده از یک پاورپوینت آموزشی، هنرمندان مختلف را به شاگردان معرفی میکنم. آثار آنها را به بچهها نشان میدهم و از آنها میخواهم که بر اساس همان سبک نقاشی کنند. مثلاً برای الهام از شاگال از آنها میخواهم که کاغذشان را بچرخانند تا کادر ثابت نباشد.
لاشایی ادامه داد: یکی از مسائلی که در آموزش به بچهها خیلی بر آن تأکید دارم، تغییر نوع نگاه این هنرمندان است. با نمایش چند اثر کلاسیک و بعد نمایش کارهایی از شاگال یا پیکاسو، از آنها میخواهم به تابلوها نگاه کنند و به تفاوتشان پی ببرند. دوست دارم عصارهای از این هنرمندان را به شاگردانم آموزش دهم. از سوی دیگر بچهها صرفا با ترکیب رنگها، طیف رنگی را نمیشناسند و برای اینکه این مطلب برایشان جا بیفتد، فیلمهایی نمایش میدهم که از خلال آن، به عنوان مثال انواع مختلف رنگ زرد را یاد میگیرند. به این ترتیب، با آموزش تصویری متوجه طیفهای رنگی مختلف میشوند.
او درباره تصویرسازی کودکان از یک داستان گفت: در این نمایشگاه داستان "فیل اِلمِر" را انتخاب کردم که قصه فیلی است که برخلاف همه فیلها، خاکستری نیست و رنگ دارد و همین باعث میشود تا مورد پذیرش دیگران قرار نگیرد. با این داستان قصد داشتم متفاوت بودن را به آنها یاد بدهم چون جهانی بودن را باید از همین سن به کودکان آموزش داد. در این داستان کودکان یاد گرفتند که انسان میتواند داراییهای معنوی خود را به دیگران ببخشد و در عین حال خودش نیز از آن بهره ببرد.
لاشایی درباره بداههپردازی توسط کودکان گفت: در این نمایشگاه قسمت بداههپردازی را صرفا به این منظور ترتیب دادیم تا بچهها انتزاعی کار کنند و توجهی به داستان و رنگ نداشته باشند. قبلاً هم در یک کنسرت موسیقی این برنامه را به اجرا گذاشتیم که در آنجا خیلی خوب جواب داد و در تمام طول اجرا، کودکان در سکوت و با تمرکز کامل کار میکردند و کارهایشان نیز انتزاعیتر بود.
او درباره جایگاه هنر انتزاعی در میان کودکان گفت: به نظر میرسد معمولا خانوادهها مانع میشوند که بچهها انتزاعی کار کنند. چون ما هنوز هم درک انتزاعی از هنر را در بین عامه مردم نداریم. خانوادهها همیشه دوست دارند کودکان پرتره یا شکلی بکشند که کاملا به ابژه مشخصی دلالت داشته باشد. به همین دلیل من خیلی سعی کردهام تا بچهها را به این جهت سوق دهم.
لاشایی ادامه داد: در کشورهای پیشرفته خیلی روی سیستم آموزش هنر کار کردهاند و مفاهیم را برای کودک سادهسازی کردهاند، ولی ما چنین آموزشهایی را در ایران نداریم. منابع آموزشی خارجی وجود دارد که به عنوان مثال به ما میگوید چگونه یک بچه میتواند از کارهای سزان الهام بگیرد. ولی هنوز درباره آثار هنرمندان ایرانی چنین کاری انجام نشده است. جوامع پیشرفته حجم بالایی از فیلم و کارتون در این زمینه تولید کردهاند، ولی در ایران چنین چیزی وجود ندارد. به همین دلیل من ابتدا از هنرمندان مطرح خارجی شروع کردم و در ادامه قصد دارم هنرمندان ایرانی را به کودکان معرفی کنم.
او با اشاره به اینکه هنرهای جدید، شکلی از بینارشتهای بودن به خود گرفتهاند، گفت: به نظر من بچهها باید از پایه درست شکل بگیرند. به همین خاطر من خیلی اصرار دارم که از همان خردسالی کار اساتید بزرگ را ببینند تا وقتی بزرگ شدند کدهای درستی در سر داشته باشند. حتی هنرمندانی مثل پیکاسو هم در سالهای اول هنریشان کپی کار میکردند، ولی از جایی به بعد شیوه خودشان را دنبال کردند. من همیشه به کودکان گوشزد میکنم که اگر قصد پزشک شدن هم دارند، باز به زیباییشناسی هنری توجه داشته باشند چرا که در آینده به آن احتیاج دارند.