به گزارش هنرآنلاین هفته گذشته، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در نامهای به مدیرکل هنرهای تجسمی دستور داد ساز و کاری برای پیشگیری از ارائه آثار کپی و رسیدگی به این موضوع برنامهریزی شود.
محمد احصایی، در این باره گفت: این اقدام بسیار خوب و مفیدی است. بنده در دوره معاون قبلی وزیر ارشاد این موضوع را بارها مطرح کرده بودم. دلیلش هم این بود که یکی از کارهای مرا کپی کرده بودند و در نهایت هم کاری از دستم برنیامد. در آن جریان شاهد بودم که اثرم را نه تنها کپی کردند، بلکه در خانه هنرمندان ایران نمایش دادند و فروختند و من نتوانستم کاری کنم.
او گفت: مدیران حال حاضر وزارت ارشاد را میشناسم. آنها انسانهای شریفی هستند و میخواهند کار انجام دهند. اما یکی از پاسخهایی که وقت مطرح کردن این موضوع دریافت کردم، این بود که ما در کشور راههای حقوقی برای مقابله با کپی نداریم. بنابراین برای راهاندازی ساز و کار مقابله با کپی، قبل از هر کاری باید این راهها را پیدا کرد و قوانین حقوقی درباره آن را شناخت و بررسی کرد.
وی افزود: تا جایی که میدانم در دنیا همه کپیها غیرقانونی نیستند. نمیشود جلوی کپی کردن آثار هنری را گرفت. همه چیز بستگی به این دارد که مخاطب با چه نیتی به سراغ خرید اثر آمده باشد و بخواهد با آن چه کار کند. اما مساله در کشور ما ابعاد دیگری دارد و چون کپیرایت در هیچ زمینهای رعایت نمیشود، افراد سودجو از این کپیها استفادههای غیراخلاقی میکنند.
محمد احصایی گفت: اولین عرصه عرضه آثار هنری در دنیا فستیوالها و بیینالها است. در فستیوالها و حراجهای بزرگ که از سویی پای اعتبار و آبروی افراد در میان است و از سوی دیگر منفعت اقتصادی خریدان و فروشنده مطرح است، برای جلوگیری از خرید و فروش آثار تقلبی کمیتههایی تشکیل میشود که با استفاده از نظر کارشناسان به بررسی آثار میپردازند. این بخش فعالیتهای فرهنگی یک دولت است و با تشکیل کمیتههای ارزیابی درواقع دولت از آبروی فرهنگی خودش دفاع میکند.
این هنرمند ادامه داد: در مرحله بعدی دلالان متفرقه هستند و در همه جای دنیا هستند افراد ناشناسی که کارهای تقلبی را به اسم اصل به مردم میفروشند. در دنیا رسم بر این است که کارهای تقلبی را پس از مدتی به عنوان کار اصل هم میفروشند.
او گالریدارها را نیز در مرحله سوم از افرادی دانست که ممکن است با اثر تقلبی مواجه شوند و گفت: گالریداران کار اصل را میشناسند و به اصطلاح سره را از ناسره تشخیص میدهند. دولت باید با آنها وارد مذاکره شود و قانعشان کند که کار حرفهای انجام دهند. من به شخصه بعید میدانم گالریداری نتواند اثر اصل را تشخیص دهد و فریب بخورد. بنابراین اینجا پای سلامت اخلاقی گالریدار هم به میان میآید.
او توضیح داد: پای قانون وقتی به میان میآید که تابلویی در گالری به نمایش درآمده است و فردی هم آن را خریده است. بعدا خریدار میفهمد که اثری که خریده اصل نیست. گالریدار از خودش سلب مسئولیت میکند و میگوید که از جریان بیاطلاع بوده است. بنابراین خریدار از فروشنده یا هنرمند شکایت میکند. در یکی دو شعبه از دادسراهای ما کارشناسان تشخیص هویت آثار هنری حضور دارند. آنها میتوانند امضای تقلبی را تشخیص دهند. ممکن است در زمینههای دیگری هم کارشناسانی حضور داشته باشند.
محمد احصایی گفت: گرچه میتوان به تعریف واحدی از کپی رسید اما این را هم در نظر بگیرید که کپیکاران بسیار با مهارتی هستند که تشخیص نتیجه کارشان بسیار دشوار است. همین حالا سه نسخه کپی از مونالیزا در دنیا موجود است که واقعا کسی نمیتواند قطعا بگوید کدام اصل هستند. یا مثلا در تاریخ هنر به مواردی برمیخوریم که کپی کاری، آنقدر خوب آثار مهم را کپی میکرده که کسی حرفش را باور نمیکرده است. او مجبور شده در حضور کارشناسان اثر را کپی کند تا آنها باور کنند. در خود ایران افرادی را میشناسم که آثاری را کپی کردهاند که خود نقاش اصلی اثر از شباهت کارش متعجب شده است. اینها حقایق دنیای هنر هستند که در بررسی و کارشناسی آثار هنری نباید از آن غافل بود و باید برایش برنامه داشت.
این هنرمند تصریح کرد: در این میان کاری که بسیار تقبیح شده است الهام نزدیک به کپی است. فرد متقلب طوری سه چهار تابلوی مختلف را در هم تلفیق میکند که به سختی میتوان ثابت کرد که کارش تقلبی و تقلیدی است. یا مثلا برخی افراد به جای همه کار، بخشی از آن را کپی میکنند تا گیر نیفتند. البته کارشناسان خوبی داریم که به کارشان اشراف دارند و آثار را میشناسند. آنها میتوانند چنین افرادی را شناسایی کنند.
این نقاش و گرافیست پیشکسوت ایرانی سپس به ساز و کار مقابله با تقلب هنری اشاره کرد و گفت: همیشه راهی برای فریب مخاطب و خریدار هست. بنابراین به نظرم قبل از هر چیز باید پای اخلاق و عدالت و وجدان حرفهای را به میان کشید. کار را باید از همین بستر آغاز کرد.
او افزود: برای خودم پیش آمده که یک نفر اثرم را دزدیده و رفته در یک گالری نمایش داده است. آن گالریدار مرا میشناخته است ولی حتی از من نپرسیده بود که آیا از حضور این آثارم در نمایشگاه خبر دارم و آنها را تایید میکنم یا نه. میتوانست زنگ بزند و سوال کند، ولی این کار را نکرد. فکر میکنید چرا؟ در این موارد باید سختگیری کنیم.
احصایی گفت: من معتقدم برای مقابله با آثار تقلبی لازم است که رسانههای جمعی همت کنند و افراد سودجو را رسوا کنند. اصلا در رسانههایی که صفحه هنر دارند یک ستون به این موضوع اختصاص یابد که متقلبان انگشتنما شوند. در این صورت کلکسیوندارها هم بیشتر به فکر آبروی خود میافتند و پیامدهای خرید آثار کارشناسی نشده را میسنجند.