به گزارش هنرآنلاین، در سومین روز از این همایش نشست تکنگاری عکاسی در ایران با تمرکز بر فعالیت در حوزه قوم منداییان و صائبین، عصر روز جمعه 17 آذرماه در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این نشست، عباس تحویلدار، هنرمند فعال در حوزه مستندسازی و عکاسی به ارائه توضیحاتی در زمینه قوم منداییان پرداخت و گفت: صائبین ایران زمین که اطلاق درست آنان قوم منداییان است، دینی هستند که در قرآن نیز به همین نام خواندهشدهاند. در واقع این گروه به دلیل پیروی از دین حضرت یحیی(ع) به یحیاییان نیز معروف هستند.
او افزود: این قوم سالهاست که در حاشیه رود کارون در اهواز زندگی میکنند، البته تا پیش از اینکه من در سال 1376 کار با آنان را آغاز کنم، قومی کاملاً ناشناخته بودند زیرا عملاً علاقهای به معرفی خود نداشتند البته پس از اینکه من مستندی درباره این قوم ساختم، عکاسان و مستندسازان بسیاری به سراغ آنان رفتند تا جایی که این قوم در سطح بینالمللی شناخته شد.
مؤلف کتاب" صائبین ایران زمین" تصریح کرد: ساخت مستند و عکاسی در زمینه این قوم برای من بسیار لذتبخش و با ارزش بود البته این اتفاق با صبوری بسیاری رخ داد که کاملاً قابل درک است.
جاوید تفضلی، هنرمند عکاسی که در زمینه منداییان تجربه عکاسی دارد، نیز در ادامه این نشست درباره نحوه آشنایی با قوم منداییان صحبت کرد و گفت: از آنجایی که من از سال 80 تا 85 در اهواز دانشجو بودم، به مرور با این قوم در دل طلافروشیهای شهر برخورد کردم البته این مسئله تا زمانی که مراسم و آیین آنان را در کنار رود کارون دیدم برای من جدی نشد.
او ادامه داد: پس از اینکه به صورت اتفاقی شاهد اجرای مراسم این قوم بودم، عکاسی از قوم منداییان برای من جذاب شد لذا تصمیم گرفتم که از آنان عکاسی کنم البته برای وارد شدن و جلب اعتماد آنان تلاش بسیاری کردم زیرا عملاً قوم بستهای هستند که علاقه چندانی به شناخته شدن ندارند به همین خاطر بعد از تلاش بسیار خوشبختانه در این زمینه موفقیت شدم.
در ادامه این نشست مجموعه عکسهای عباس تحویلدار و جاوید تفضلی همراه با توضیحاتی درباره آیین قوم منداییان به نمایش گذاشته شد که با همراهی مخاطبان و طرح پرسشهایی از سوی آنان مواجه شد.
عباس تحویلدار در پایان این نشست، عکس را یک مدیوم مستقل دانست که نیازمند توجه بیشتر است. او در این باره گفت: متأسفانه امروز شاهد هستیم که عموماً متنی که همراه عکس منتشر میشود بیش از خود عکس در مرکز توجه قرار میگیرد و عکاس به عنوان مؤلف دیده نمیشود درحالیکه همه ما میدانیم که عکاس و عملاً تصویر به نگارش نور میپردازد درواقع عکس نگارگری نور است لذا باید این نگاه در جامعه تصحیح شود.
او تأکید کرد: امیدواریم که نگاه به عکس جایگاه واقعی خود را به دست آورد و شاهد این باشیم که روزنامهها بیشتر به مقوله عکس بپردازند زیرا همه ما میدانیم که یک فریم عکس گویای چندین صفحه متن است.
در ادامه این نشست شهابالدین عادل، مدیر گروه علمی ششمبن همایش 10 روز با عکاسان از مشارکت جمعی مخاطبان و شور و اشتیاق حاکم بر فضا تشکر کرد و دراینباره گفت: همانطور که میدانید امروزه تیره های قومی بسیاری در کشور ما وجود دارند لذا این باعث خرسندی است که عکاسان و هنرمندانی سعی دارند که به این آیینها بپردازند چرا که این بحثهای مونوگرافی و قوم نگاری امروز در جامعه از اهمیت مردم شناسانه بسیاری برخوردار است.
در نشست "تکنگاری عکاسی در جهان" مطرح شد؛ نگاهی به عنصر قدرت در آثار رفینشتال
در ادامه سلسله برنامه های 10 روز با عکاسان، نشست "تکنگاری عکاسی در جهان" با تمرکز بر مجموعه "آخرینهای نوبا" اثر لنی رفینشتال برگزار شد.
نشست تکنگاری عکاسی در جهان با حضور امیر نصری و شهابالدین عادل به بررسی مجموعه عکسهای لنی رفینشتال در زمینه قبیله نوبا پرداخت.
در این نشست، شهابالدین عادل، دکترای پژوهش هنر، مترجم و منتقد سینما به معرفی شخصیت رفینشتال پرداخت و در این باره گفت: رفینشتال فیلمسازی است که به دلیل تمایلات فاشیستی پس از جنگ جهانی دوم از فعالیت در عرصه فیلمسازی کنار گذاشته شد. به همین خاطر این هنرمند پس از ممنوع الکاری در حوزه فیلمسازی به عکاسی در حوزه تکنگاری پرداخت.
او ادامه داد: رفینشتال عکاسی از قبیله نوبا را با نگاهی فراتر از مستندنگاری در سال 1970 در سودان انجام داد. به همین خاطر وقتی این آثار در کتاب "آخرینهای نوبا" به چاپ رسید، بسیار مورد توجه مردم جهان قرار گرفت.
امیر نصری، دکترای فلسفه هنر نیز در ادامه این جلسه بر دید هنری رفینشتال تاکید کرد و گفت: این هنرمند بارها درباره عقاید فاشیستی خود صحبت کرده است لذا نمیتوان دیدگاه سیاسی او را نادیده گرفت البته باید توجه داشت که در آن دوران افراد برجسته دیگری نظیر هایدگر نیز تحت تأثیراین عقاید سیاسی بودهاند.
او تمرکز بر بدن و آناتومی در آثار رفینشتال را ناشی از توجه به عنصر قدرت دانست و بیان کرد: با وجود اینکه عکسهای قبیله نوبا مربوط به 30 سال پس از جنگ است اما با این وجود میتوان ساختار قدرت را در آثار این هنرمند دید البته این امر ماحصل اندیشهای است که از آغاز قرن نوزدهم در جامعه آن زمان شکل گرفت و سبب شد افرادی چون هگل، نیچه و هایدگر نیز متعاقب آن به تحسین قدرت و جنگ بپردازند لذا باید در مورد رفینشتال سنت و آنچه که به او انتقال یافته را نیز مد نظر قرار دهیم به همین خاطر میتوان گفت که توجه به بدن نیرومند در این هنرمند نیز ناشی از همین اندیشه است.
عادل در ادامه این جلسه به تحلیل تصاویر تکنگاریهای رفینشتال پرداخت و گفت: در دورهایروشنفکران آلمانی دیدگاهی زیست شناسانه را، درباره جامعه بیان کردند. دیدگاهی که در آن جامعه به بدن تشبیه میشد. در این نگاه، انسان بودن تحتالشعاع مسائل زیستشناسی قرار میگیرد به همین خاطر قدرت در جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار بود.
نصر نیز در تائید صحبتهای دکتر عادل بیان کرد: عظمتی که رفینشتالدر فیلم "پیروزی اراده" ترسیم میکند نیز بیانگر همین توجه به قدرت است. در واقع او تلاش میکند که تاریخ را به صحنه تئاتر تبدیل کند البته رفینشتال نظیر این تلاش را نیز در عکاسی از قوم نوبا دارد به همین خاطر میتوان گفت که "آخرینهای نوبا" نیز چنین تلاشی را تکرار میکند.
او ادامه داد: رفینشتال در این آثار به دنبال مستندنگاری نیست بلکه او واقعیتی را میسازد تا در خدمت تصویر باشد به همین خاطر زندگی مردمان بومی نوبا تبدیل به صحنه تئاتر میشود.
نصر تأکید بر سنت مرگ در قبیله نوبا را از جمله دلایل انتخاب این قبیله دانست و گفت: در قبیله نوبا عروسی و تولد بیاهمیت هستند در حالی که مرگ و مبارزه در قالب کُشتی از درجه اهمیت بالایی برخوردار است زیرا افراد در این قبیله تسلیم قدرت رئیس هستند و از سنت او پیروی تام و تمام دارند.
او تأکید کرد: در واقعرفینشتال درون این قبیله نیز نگاهی قدرت طلبانه را دنبال میکند. نگاهی که سعی دارد، سیاست را به شکلی زیباییشناختیارائه کند.بدیهی است که نشان دادن چهره زیبایی شناسانه از جنگ در آثاری که از شکوه جنگ یا پیروزی سخن میگویند، بدون هیچ اشارهای به خرابیها یا کشتهشدگانی که در این راه صرف شده اند، تصویر میشود چرا که اصرار بر این است که صرفا سیاست از این زاویه دیده شود.
نصر توجه به بدن و آناتومی را نیز از جمله نشانه های این نگاه دانست و بیان کرد: یکی از مؤلفههای توجه به قدرت که در آثار رفینشتال بسیار زیاد دیده می شود، همین بدنهایی است که او به صورت عضلانی و قدرتمند به تصویر میکشد اما از آنجایی که تصویر کردن این قدرت دیگر پس از جنگ در جامعه غربی جایگاهی ندارد لذا رفینشتال برای تصویر این ایده به سراغ قبایل بدوی میرود.
او تصریح کرد: همانطور که در قبایل بدومی چون نوبا پذیرش حکم رئیس قبیله بسیار مهم است، در آلمان فاشیستی نیز پذیرش پیشوا اهمیت داشت. در این قبیله بدوی نیز مرگ در مقابل رئیس و خواسته او مطرح است همانطور که در آلمان نازی مرگ در مقابل پیشوا به امری مقدس تبدیل میشود.
این کارشناس در پاسخ به این سوال که اساسا افراد هویت را از چه راهی کسب میکنند، گفت: در جامعه مدرن هویت بر اساس فرهنگ تعیین میشود و نمیتوان آن را از طریق بیولوژی کسب کرد. در حالی که درون یک جامعه بدوی، بیولوژی و قومیت هویت افراد را تعیین میکند.
نصر افزود: در دوران حکومت نازی، توجه به بیولوژی در تعیین هویت افراد در آلمان نازی نیز نظیر جوامع بدوی مطرح شد، به همین خاطر ژرمنها سعی در برتری جویی کردند و یهودیها بدون اینکه خود تاثیری در انتخاب یهود بودن خود داشته باشند، مجازات شدند چرا که هویت بر مبنای بیولوژی تغییر کرد.
او تأکید کرد: هویت در نگاه بیولوژی بر معنای جمعی و ادغام شدن افراد در دل اجتماع تاکید دارد، نگاهی که در آثار رفینشتال کاملا دیده میشود.
عادل، وجه تمایز آثار رفینشتال را در نوع انتخابهای او دانست و گفت: بسیاری از فیلمسازان و عکاسان پیش از رفینشتال نیز به مساله قبایل بدوی پرداختهاند اما آنچه که او را به عنوان یک هنرمند مطرح میسازد نوع تحقیقی است که سبب شده او قبیله نوبا را گزینش کند چرا که او این قبیله را بر مبنای دیدگاه خود و آنچه که برای او مهم بوده، گزینش کرده است.
نمایش فیلم "در جستجوی ویویان مایر"/ زندگی عکاسی که پس از مرگش شناخته شد
فیلم "در جستجوی ویویان مایر" به کارگردانی جان مالوف چارلی سیسکل عصر روز جمعه 17 آذرماه در خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمد.
در این فیلم جان مالوف نگاهی به زندگی اسرارآمیز ویویان مایر، عکاس هنرمند داشته است.
مایر که در زمان زندگی خود هیچ عکسی از آثار خود به نمایش نگذاشته و همواره به عنوان شخصیتی اسرارآمیز به شمار میرفت، در این فیلم معرفی میشود.
کارگردان این اثر، برای یافتن زندگی ویویان مایر اقدام به مصاحبه با تمامی افرادی که در طول زندگی این هنرمند با او برخورد داشتهاند، میپردازد اما در پایان فیلم هنوز نقطههای کور بسیاری در مورد زندگی ویویان به صورت بدون پاسخ باقی میماند.
ویویان مایر که گذشته مشخصی ندارد و عملاً اطلاع دقیقی از خانواده وی در دست نیست، سالها به عنوان پرستار بچه به فعالیت میپرداخته است. او در این مسیر، عکسهای مختلفی از روند روزمره زندگی شهری و تعاملات انسانی ثبت میکند، که بسیار قابل توجه هستند.
گفتنی است، عکسهای ویویان مایر تا پس از مرگ وی ناشناخته باقی میماند زیرا او هیچگاه تلاشی برای به نمایش گذاشتن این آثار ندارد.
در ادامه سلسله برنامههای 10 روز با عکاسان، فیلم "در جستجوی ویویان مایر" به مدت 76 دقیقه در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران به نمایش گذاشته شد که مورد استقبال هنردوستان و عکاسان جوان قرار گرفت.
عکاسی صحنه یا عکاسی صحنه پردازی شده
در نخستین کارگاه از سومین روز همایش«ده روز با عکاسان» هادی نوید و رضا موسوی دو عکاس با سابقه در حوزه تئاتر درباره تاثیر عکاسی صحنه سخن گفتند.
نوید در این نشست گفت: عکاسی صحنه در واقع به عکاسی تئاتر ، باله ، موسیقی و هر چیز دیگری که بر روی صحنه اجرا می شود می گویند و عکاسی صحنه پردازی شده ، عکاسی است که حاصل نوعی کارگردانی و چیدمان است و از دهه های پایانی قرن نوزدهم توسط برخی هنرمندان که در رقابت با نقاشان آن زمان بودند و فضاهای متنوعی را خلق کرده اند، وجود داشته است.
در ادامه این کارگاه نوید به نمایش برخی از عکس هایی پرداخت که تحت عنوان عکاسی صحنه پردازی شده از دهه های پایانی قرن نوزدهم تا حال حاضر را در بر می گرفت.
رضا موسوی نیز در ادامه به بیان برخی تجربیات خود در حیطه عکاسی تئاتر پرداخت و گفت: ما باید یادمان باشد که هر چیزی یک عقبه ای دارد و امروز متاسفانه افرادی که یکباره از یک جایی وارد عکاسی صحنه و تئاتر می شوند از این عقبه بی اطلاع اند.
بسیاری از کسانی که در رشته عکاسی تئاترفعالیت می کنند نمی دانند برای چه چیزی کار می کنند و دنبال چه آمده اند؟ من فکر می کنم این افراد باید به این ماجرا فکر کنند.
در ادامه این کارگاه حاضران و مدرسان کارگاه پیرامون برخی از مشکلات صنفی در حوزه عکاسی تئاتر سخن گفتند.
کارگاه عکاسی تئاتر برگزار شد
دومین کارگاه از سومین روز همایش 10 روز با عکاسان با حضور گروه نمایشی در سالن تماشاخانه انتظامی و آموزه های سیامک زمردی مطلق برگزار شد.
زمردی مطلق در این کارگاه که با حضور گروه نمایشی صورت گرفت در ابتدای کارگاه به ذکر تاریخچه ای از عکاسی تئاتر در جهان و ایران پس از دوران رضاخانی در دهه 20 پرداخت و ضمن ترسیم موارد استفاده از عکس در تئاتر آن دوره به تحولات عکاسی ایران در دوران حاضر اشاره کرد.
او سپس گفت: یک عکاس زمانی که برای عکاسی تئاتر به سالن می رود در نگاه نخست باید صحنه را آنالیز کند. بعد با نگاهی به بورشور از تعداد بازیگران و نقش ها مطلع شود. او باید به طراحی نور و غیره نیز توجه داشته باشد تا در کادربندی دچار مشکل نشود.
این عکاس تئاتر گفت: یادتان باشد با تمرکز عکاسی کنید. یک عکس خوب حاصل یک ترکیب بندی خوب است و عکسی از ترکیب بندی خوبی برخوردار است که در اوج یک لحظه خاص گرفته شده است. در واقع خوب است که ارتباط منطقی صحنه را در اوج حسی ثبت کنید و عکاسی پرتره را کنار بگذارید.
در ادامه با اجرای کامل یک نمایش بر روی صحنه در این کارگاه علاقمندان توانستندهمزمان با توصیه های زمردی مطلق از این اجرای نمایشی عکاسی کنند.
تصویر تضاد فضای شهری و طبیعت
نخستین نشست نگاه شخصی در روز سوم ششمین همایش 10 روز با عکاسان با حضور فردین نظری از ابهر برگزار شد.
نظری در این نشست پیرامون مجموعه «مناظر دگرگون» خود سخن گفت: من قبل از عکاسی تجربیاتی در حوزه نقاشی داشتم. از سال 86 که عکاسی را شروع کردم علاقه بسیاری به عکاسی مستند و منظره داشتم و تمرکز اصلی من بر این دو حوزه بود. در واقع تجربیاتی که از دیگر مدیوم ها به دست آورده بودم از این طریق به عکاسی منتقل شد.
او گفت: این مجموعه را طی شش سال عکاسی کرده ام. تضاد بین فضای شهری و طبیعت و جدا بودن و کنار هم قرار گرفتن این دو چنان نامتعارف و از سویی عجیب بود که نمی توانستم آن را رها کنم. هر روز با باغ های طبیعی برخورد می کردم که داشتند تغییر شکل پیدا می کردند.
نظری گفت: فضاهایی را برای عکاسی انتخاب می کردم که بیشتر به طبیعت ساختگی نزدیک باشد. برای تهیه عکس مطلوبم گاهی چهار یا پنج بار با مدت زمان متفاوت به یک لوکیشن می رفتم و عکاسی می کردم و هر بار این تغییرات مدام را شاهد بودم.
این عکاس ابهری گفت: جدای از مسئله زیست محیطی به واقع به فرم کارم اهمیت می دهم.برای فرم اهمیت ویژه ای دارد و تنالیته های رنگی کم و فضای سرد در زمان نوری مشخصی برایم جذاب تر است. به لحاظ نور پاییز و زمستان و اوایل بهار فصل مورد علاقه من برای عکاسی است.
نظری گفت: عنصر تضاد در آثار من چیزی است که بسیار به آن توجه دارم و این تضاد هم به لحاظ فرمی و هم به لحاظ محتوایی در کار من وجود دارد. این تضاد در فضای شهری بسیار سخت دیده می شوند علیرغم این که عکس های ساده ای دیده می شوند.
او سپس با نمایش مجموعه عکس های خود از گورستان قزوین گفت: امروزه موضوعات دست خورده شده و ما نمی توانیم به دنبال چیزهای ناب بگردیم و این بکر بودن تنها به نگاه عکاس بر می گردد.
عکاسی در سفر با قاچاقچیان سوخت
مهین محمد زاده عکاس زاهدانی که مجموعه«سوخته» او برنده جایزه گرنت شید شده بود درباره این مجوعه و شرایط عکاسی در منطقه سیستان و بلوچستان سخن گفت.
محمدزاده در دومین نشست بخش نگاه شخصی سومین روز همایش 10 روز با عکاسان گفت: من از سال 91 فعالیت خود را به صورت حرفه ای و با خبرگزاری های رسمی کشور آغاز کردم. بیشتر فعالیت هایم در حوزه عکاسی مستند بوده است چرا که سرزمین من به دلیل وجود سوژه های نایاب این رویکرد را می طلبید.
محمد زاده گفت: عکاسان زن در کل دچار مشکلات فراوانی هستند اما مشکلی که من داشتم این بود که ما در زاهدان از حضور استادان برجسته عکاسی و آموزش عکاسی محروم بودیم و هستیم.
او بابیان این که متاسفانه بر خلاف آن چه که در خود سیستان رخ می دهد رسانه ها همواره چهره تاریکی از سیستان و بلوچستان ارائه می کنند به ذکر مجموعه های مختلف خود از این منطقه پرداخت و گفت: چند مجموعه درباره مدارس کپری سیستان و مشکلات آن ها، مشکل آب و خشکسالی و امروز یک مجموعه ویژه از زنان و مردان موفق سیستان و بلوچستان دارم.
محمد زاده گفت: اما مجموعه سوخته من که با موضوع قاچاق سوخت است یکی از مجموعه های موفق بود. در این عکس ها بر تاثیرات این معضل بر روابط خانوادگی و فرهنگی تاکید داشتم و تلاشم این بود تا در مناطق مرزی بتوانم تصویری واقعی از قاچاقچیان سوخت ارائه کنم.
او گفت: در این سفرها از امنیت بالایی برخوردار بودم و مسیرهای بسیاری را همراه با خود قاچاقچیان سوخت طی کردم که موجب ثبت مجموعه ای منحصر به فرد شد تا جایی که این مجموعه جدای از جایزه گرنت شید موجب شد تا مجله تایم مرا جزو 35 عکاس برتر زن سال 2016 معرفی کند.
تصویر قربانیان قاچاق سوخت از نمای نزدیک
صادق سوری عکاس و مستند ساز زاهدانی در سومین نشست نگاه شخصی در روز سوم درباره مجموعه «قربانیان قاچاق» خود سخن گفت.
سوری در ابتدای این نشست گفت: از سال 82 با فعالیت در سینمای جوان مرکز زاهدان به شکل حرفه ای تصویربرداری فیلم های مستند را آغاز کردم و تا سال 87 درگیر مستند سازی بودم. سپس وارد حرفه عکاسی شدم و پس از یک دوره عکاسی نجوم و طبیعت به عکاسی مستند اجتماعی رو آوردم. دلیل آن شاید اتفاق هایی بود که توسط گروهک جیش العدل و عبدالمالک ریگی اتفاق می افتاد.
او ادامه داد: البته درباره موضوعاتی چون زیورآلات و عروسی در بلوچستان، پوشش و معماری، مردم نگاری هم مجموعه هایی را داشته ام. اما بعد از سال ها به واسطه روحیه فیلم سازی با موضوع قاچاق سوخت مواجه شدم. فارغ از این که چه دلایلی موجب رونق و گرایش مردم به قاچاق سوخت شد من بعد از جمع آوری یک مجموعه درباره قاچاقچیان سوخت متوجه شدم این فعالیت قربانیان زیادی گرفته است.
سوری گفت: حدود سه ماه درگیر این سوژه بودم و روستا به روستا و خانه به خانه می گشتم تا این افراد را پیدا کنم. سیصد یا چهارصد قربانی پیدا کردم که از آن ها تعداد اندکی راضی شدند مقابل دوربین بیاستند چون می ترسیدند. البته از آن 15 نفری هم که راضی به عکاسی شده بودند در نهایت نه نفر اجازه انتشار عکس هایشان را به من دادند.
او گفت: من این مجموعه را به عمد رنگی کارکردم چرا که می خواستم زخمی که بر تن این قربانیان شکل گرفته به خوبی نمایان و دیده شود.
سوری سپس با نمایش فیلمی از قاچاقچیان سوخت و هم چنین مجموعه قربانیان سوخت خود درباره نحوه ارتباط با این افراد سخن گفت و اظهار داشت: این افراد به شدت افرادی خونگرم هستند و مشکلی برای شما به وجود نمی آورند. حتی برخی از آن ها آنقدر به عکاسی علاقه دارند که می گویند پس دوباره کی میایی تا از ما عکاسی کنی؟ مسئله آن جاست که باید عکاس حواسش را جمع کند و در جاهایی که به او می گویند عکس نگیر به واقع عکس نگیرد. فکر می کنم این به نوع ارتباط برقرار کردن عکاس با آن ها بستگی دارد و هرچند قومیت در آن دخیل است اما افراد بسیاری را چون عرفان کوچاری می شناسم که از تهران برای عکاسی آمدند و توانستند با این افراد ارتباط بگیرند و عکاسی کنند.
سوری در نهایت مجموعه «دختران انتظار» خود را که مجموعه ای سیاه و سفید از دختران ساکن در کانون اصلاح و تربیت هستند به نمایش در آورد.
انعکاس زعفرانی ترین شهر جهان از قاب دوربین
سلیمان گلی دبیر جشنواره ملی عکس زعفران در نشست پایانی روز سوم همایش 10 روز با عکاسان در بخش نگاه شخصی توضیحاتی پیرامون این جشنواره ارائه کرد.
او در ابتدای این نشست گفت: از سال ها قبل هم علاقمند بودم و هم به دنبال بهانه و موقعیتی می گشتم تا بتوانم این رخداد را برگزار کنم. زعفران به عنوان یک محصول مهم در کشور ایران به دلیل خشکسالی هایی که در شرق کشور به وجود آمد امروز تنها در تربت حیدریه به صورت وسیعی کشت می شود تا جایی که این شهر را زعفرانی ترین شهر جهان نام گذاری کرده اند. ما به دنبال آن بودیم تا با استفاده از ظرفیت های عکاسی بتوانیم این شهر و دستاوردهایی را که در حوزه کاشت زعفران به وجود می آید معرفی کنیم.
او گفت: من به عنوان فرزند یک کشاورز زعفران سختی های این کار را لمس کردم و ارتباط نزدیکی با این کار داشتم.امروز قیمت جهانی زعفران با قیمت آن در ایران تفاوت چشم گیری دارد تا جایی که زعفران در ایران 200 برابر ارزان تر از قیمت آن در خارج از کشور است.
دبیر جشنواره عکس زعفران گفت: در گذشته مافیاهای بزرگ تبلیغاتی وجود داشتند که با انتشار فیلم ها و عکس هایی از مراحل کشت زعفران به بهانه های مختلفی چون عدم رعایت بهداشت در تولید زعفران و غیره موجب افت قیمت زعفران شده بودند و انتشار این فیلم ها موجب حساسیت کشاورزان و برخی بنکداران زعفران شده بود. به همین دلیل اولین دوره ما سخت ترین دوره ما بود به دلیل آن که ما باید کشاورز، مردم و مسئولان را قانع می کردیم تا بتوانیم این جشنواره را برگزار کنیم. اما خوشبختانه در انتشار این تصاویر و برگزاری این رویداد دچار مشکل نشدیم.
او گفت: ما دریچه های متنوعی را برای برگزاری این جشنواره و برای دریافت آثار در نظر گرفتیم که خوشبختانه با استقبال هم رو به رو شد. مثل هر جشنواره دیگری که در ایران وجود دارد ما سعی کردیم متناسب با نظر، فکر و اندیشه داوران آثار هرسال را به گونه ای متفاوت انتخاب کنیم و این تفاوت در هر دوره نسبت به دوره قبلی بیشتر نمایان می شود و مخاطب می تواند به خوبی ارتقای سطح کیفی آن را لمس کند.
گلی در پایان عکس های حاضر در دوره های مختلف این جشنواره ملی را برای مخاطبان در سالن نمایش داد.