سرویس تجسمی هنرآنلاین: اقتصاد هنرهای تجسمی امروزه بیش از یک دهه گذشته مورد توجه جامعه قرار گرفته است. هرچند به نظر میرسد حتی در میان اهل فن نیز این حوزه دچار فقر در اطلاعات و ساز و کار است. بسیار پیش آمده حوزه اقتصاد هنرهای تجسمی دچار کجفهمی و حتی نابلدی شده است. آرتفرها در کنار حراجیها، مکانهایی هستند که اقتصاد هنر در آنها در جریان است. هر چند آرتفرهای معتبر بر جنبههای هنر پیشرو نیز تاکید دارند و به نوعی گردهمایی هنر معاصر و هنر مدرن هستند.
آرتفر دبی که هم زمان با نوروز ایرانیان برگزار میشود به یقین مهمترین آرتفر در منطقه است که در پی جایگاه جهانیست، این رویداد، در دو بخش مدرن و معاصر در آخرین دوره برگزاری در اسفند سال گذشته خود میزبان 10 گالری از تهران بود. در حالیکه در این آرتفر 94 گالری از سراسر دنیا آثار هنرمندان خود را ارائه دادند.
گالری آریا به عنوان یکی از گالریهایی که در بخش مدرن آثار دو هنرمند ارمنی ایرانی، گارنیک درهاکوپیان و خانم سونیا بالاسانیان را ارائه داده بود، توانست حضوری موفق در این آرتفر را تجربه کند. در ادامه پای صحبتهای آریا اقبال مدیر گالری آریا و حمیدرضا کرمی مسئول بخش بینالملل و برون مرزی گالری آریا نشستیم. بیش از هر چیز نیت ما مرور چگونگی حضور موفق در این رویداد هنری و اقتصادی است.
خانم اقبال شما در گالری آریا از چند سال پیش یک پروژهای را تحت عنوان "بازخوانی هنر مدرن ایران" برگزار کردید که حاصلش 4 نمایشگاه برای چهار هنرمند مدرنیسم ایرانی بود. چه شد که تصمیم گرفتید این سری نمایشگاهها را با تکیه بر هنر مدرن ایران برپا کنید؟
آریا اقبال: ما الان نزدیک 4 سال است که داریم متمرکز روی پروژه بازخوانی هنر مدرن ایران کار میکنیم. اولین نمایشگاهمان را با آثار سیراک ملکونیان برگزار کردیم. البته در ابتدا قرار نبود اسمش را بازخوانی بگذاریم، بلکه قرار بود همراه با گالری "آب انبار" یک نمایشگاه برای آقای ملکونیان برپا کنیم که هر چه جلوتر رفتیم، من به آقای متینفر (مدیر گالری آب انبار) پیشنهاد دادم که کارمان یک پروژه بازخوانی باشد. من هیچ ایدهای برای آینده پروژه نداشتم ولی شخصاً آدمی نیستم که یک کاری را انجام دهم و بعد بیرون بروم. آقای متینفر هم همینطور است. البته کاری که آقای متینفر به طور شخصی انجام میدهد، روی هنر معاصر متمرکز است ولی با این وجود، من پیشنهاد کردم که اسم پروژهمان را "بازخوانی هنر های مدرن ایران" بگذاریم و عدد 1 هم جلوی این عنوان باشد تا این پروژه با هنرمندان دیگر ادامه پیدا کند.
برپایی اولین نمایشگاه "بازخوانی هنر مدرن ایران" برای آقای ملکونیان کار خیلی سختی بود. ما آثار آقای ملکونیان را از انبارخانه برادر ایشان بیرون آوردیم. آن آثار 60 سال بود که از انبار بیرون نیامده بودند. البته آقای ملکونیان نمایشگاه گروهی میگذاشتند و اینطور نبود که که اصلاً کارهایشان به نمایش در نیاید. اما ما چون بحث بازخوانی را مطرح کرده بودیم، مجبور شدیم که آثار 60 سال قبلشان را هم از انبار بیرون بیاوریم. بعضی از آثار هیچ چیزی از آنها باقی نمانده بود. چروک و کدر شده بودند. نزدیک 4 ،5 ماه مرمت این آثار طول کشید اما به هر حال این پروژه سخت انجام شد و نمایشگاه بازخوانی هنر مدرن ایران (1) با ارائه آثار آقای سیراک ملکونیان برپا شد.
ما از روزی که پروژه بازخوانی هنر مدرن ایران آغاز شد، برای خودمان این تعهد را ایجاد کردیم که این پروژه شمارههای 2 و 3 هم داشته باشد. به همین منظور پس از نمایشگاه آقای ملکونیان، یک لیستی از هنرمندان را به مشورت گذاشتیم که خیلی طولانی بود و از میان آنها یک سری از هنرمندان یا خودشان حضور نداشتند و یا آثارشان یافت نمیشد. در نهایت به آقای بهمن محصص رسیدیم و قرار شد که نمایشگاه دوم برای آثار ایشان برگزار شود. آثار آقای محصص علیرغم آنکه نیازی به مرمت نداشتند اما این سختی را هم برایمان ایجاد کردند که هزینههای زیادی برای گرفتن آثار بپردازیم چون مجموعهدارها هیچ اثری از ایشان را برای فروش نگذاشته بودند و ما هزینه این آثار را از درآمد نمایشگاه آقای ملکونیان پرداخت کردیم. با این حال، نمایشگاه آقای محصص نمایشگاه بسیار درخشانی از آب درآمد و بدون اغراق، ما حدود 10 هزار بیننده برای این نمایشگاه داشتیم.
سومین نمایشگاه از پروژه بازخوانی هنر های مدرن ایران، نمایشگاهی متعلق به آثار خانم بهجت صدر بود. آثار خانم صدر را دخترشان داشت ولی در این مورد هم دوباره هیچ اثری برای فروش گذاشته نشده بود. بنابراین باید هزینه زیادی برای آوردن آثار از فرانسه به ایران پرداخت میشد که ما این هزینه را پرداخت کرده و نمایشگاه خانم صدر را برپا کردیم. بعد از آن دیدیم که تا به حال آثار سه هنرمند شناخته شده را به نمایش گذاشتهایم و حالا شاید نوبت یک هنرمند حرفهای اما شناخته نشده باشد. به همین منظور به سراغ آقای گارنیک درهاکوپیان رفتیم که حدود 40 سال بود به طور جدی آثارش را ارائه نداده بود. ایشان در این 40 سال فقط یک بار در موزه آثارش را به نمایش گذاشته بود و یک بار هم در یک نمایشگاه گروهی. هیچکدام از آنها هم خیلی جدی نبود و به همین خاطر هیچکس گارنیک درهاکوپیان را نمیشناخت. آقای درهاکوپیان آثار درخشانی داشتند. ایشان 40 سال فقط در آتلیهشان کار کردند و نخواستند مطرح شوند.
چرا آقای در هاکوپیان وارد یک انزوا شدند و پس از انقلاب خبری از ایشان نشد؟
آریا اقبال: واقعیت این است که اگر ما به سراغ آقای درهاکوپیان نمیرفتیم، ایشان همچنان قصد نداشت که برای ارائه آثارش به سراغ کسی برود و خودش را مطرح کند. فکر کنم که در این سالها هیچکس پیگیر نشده بود و به سراغ ایشان نرفت. باید خودشان اقدام میکردند که البته روحیهشان اینطوری نیست. در این مدت، چند سال هم با بیماری دست و پنجه نرم میکردند و مدتها در خانه و در بیمارستان بستری بودند. به هر حال آقای درهاکوپیان خیلی دلشان میخواست که انرژیشان را روی نقاشی کشیدن بگذارند و خودشان را خیلی درگیر ارائه آثار نکنند. به همین خاطر ما خیلی سعی کردیم که در نمایشگاه چهارم، کمترین بار را روی دوش ایشان بگذاریم و تمام تلاشمان این بود که همه کار از طرف ما انجام شود و ایشان فقط ناظر کارها باشند.
نمایشگاه آقای درهاکوپیان چه بازخوردی برایتان داشت؟
آریا اقبال: نمایشگاه آقای درهاکوپیان نمایشگاه بسیار درخشانی بود. البته این نمایشگاه اینبار مشترکاً بین گالری آریا و گالری ماه مهر برگزار شد. ما برای این 4 نمایشگاه، کتاب هم در نظر گرفتیم که یک کار پژوهشی انجام شده باشد. کتاب نمایشگاه آقای درهاکوپیان خیلی کتاب خوبی از آب در آمد که با همت نشر نظر منتشر شد و فروش خوبی هم داشت. این کتاب را آقای پاکباز نوشتند و خود آقای درهاکوپیان هم در چند قسمت تمام مسیر کاریشان را توضیح دادند. کتاب آقای درهاکوپیان اولین کتابی بود که وارد کتابفروشیها شد که این مسأله بسیار برایمان اهمیت داشت چون 3 کتاب قبلی، فقط در گالری خودمان به فروش میرسیدند. اتفاق جالبی که در مورد فروش کتابها افتاد این بود که کتاب آقای ملکونیان کاملاً به فروش رسید و الان از 1000 نسخه فقط 2،3 نسخه در دست من و چند نسخه هم در دست آقای متینفر وجود دارد. همین اتفاق باعث که ما تصمیم بگیریم این کتاب تجدید چاپ شود. من معتقدم که هر کسی اگر روی پای خودش بایستد، به هر حال جواب میگیرد که این مسأله سوای بحث مالی آن بسیار ارزشمند است چون دغدغه اصلیمان این است که پلههایی وجود داشته باشد که نسل بعدی بتواند پایش را روی آن پلهها بگذارد و بالا برود.
خانم اقبال چطور شد که در آرتفر دوبی حضور پیدا کردید؟
آریا اقبال: سال گذشته یک روز به افتتاح نمایشگاه آقای درهاکوپیان مانده بود که یکی از دوستان با من تماس گرفت و گفت که خانم میرنا عیاد مدیر آرتفر دوبی به ایران آمده و پرس و جو کرده و دیگران به ایشان گفتهاند که گالری آریا دارد روی مدرنیستهای ایرانی کار میکند، ایشان خیلی علاقهمند است که بیاید شما را ببیند. خلاصه هماهنگیهای لازم صورت گرفت و خانم عیاد به دیدن من آمد و پیشنهاد حضور ما در آرتفر را مطرح کرد. آن زمان تقریباً دیگر سایت آرتفر بسته شده بود و چیزی به انتخاب گالریهای پذیرفته شده نمانده بود. با این حال، من با پیشنهاد خانم عیاد مخالفت کردم و دلایلام را هم ذکر کردم. ایشان اصرار کردند و گفتند بیشتر فکر کنید. چند بار هم ایمیل زدند که خوشبختانه آن موقع آقای کرمی دوبی بودند و با خواهش من رفتند و با آرتفر صحبت کردند تا اینکه مقدمات حضور ما در آرتفر دوبی فراهم شد.
دلایلتان برای رد پیشنهاد خانم میرنا عیاد چه بود و چرا نمیخواستید در آرتفر دوبی حضور پیدا کنید؟
آریا اقبال: سالها قبل برپایی نمایشگاههای مختلف در دوبی به شکل مداوم و پی در پی را گالری آریا آغاز کرده بود. این بحث مربوط به 18 ،19 یا حتی شاید 20 سال پیش است. ما در آن سالها نمایشگاههای بسیار موفقی را با فروشهای خیلی خوب در دبی برگزار کردیم، در حالیکه دوبی اصلاً اینطور نبود که پر از گالری باشد و گالریهای مختلف ایرانی در آن رفت و آمد داشته باشند. بعد از آن فضای گالریداری در ایران تغییر کرد و تعداد گالریها زیاد شد و تعداد زیادی از گالریها به هر دلیلی به گالریهای دوبی روی آوردند. من ذاتأ در کاری که انجام میدهم، آدم جنگجویی هستم ولی اصولاً اهل رقابت نیستم و همان زمان هم تصمیم گرفتم که دیگر با دبی کار نکنم و بهتر است بروم سر کار خودم. شلوغبازی و ماجراهای رقابتی در دبی را میدیدم و میتوانستم حدس بزنم که سرنوشتش به کجا میکشد. بنابراین تصمیم گرفتم که دیگر با دوبی کار نکنم اما همچنان میرفتم و نمایشگاهها را میدیدم. اصلاً از چیزی هم ناراحت نبودم و فقط به خانم عیاد گفتم که سیاست گالری آریا و همینطور اخلاق خود من و دوستانم، چندان با بحث شلوغبازی و رقابت جور در نمیآید.
اما چه شد که در نهایت تصمیم گرفتید در آرتفر دوبی شرکت کنید؟
آریا اقبال: دلیلش حضور قوی آقای کرمی بود. من سالهاست که با آقای کرمی دوستی دارم و در زمینههای مختلف با ایشان همکاری کردهام. در این مقطع هم آقای کرمی با حضور در آرتفر دوبی موافقیت کردند و از طرفی صحبتهای خانم عیاد هم روی من تأثیر گذاشت و باعث شد که پیشنهادشان را بپذیرم. اضافه شدن بخش مدرن به آرتفر هم برای من خیلی مهم بود، چون قبل از آن فقط بخش معاصر وجود داشت. خانم عیاد به من گفتند که میخواهیم امسال تمرکزمان را به صورت جدی روی بخش مدرن بگذاریم و برایمان مهم است که گالریهایی در آرتفر شرکت کنند که در بخش مدرن حرفهای هستند. خانم عیاد به من گفت که شما کار پژوهشی کردهاید و میدانید که این مسیر را باید چطور بروید. همه اینها باعث شد که من حضور در آرتفر دوبی را بپذیرم.
آقای کرمی به عنوان مسئول بخش بینالملل و برونمرزی گالری آریا بگویید که چه پروسهای طول میکشد تا یک گالری بتواند در "آرت دوبی" شرکت کند؟
حمیدرضا کرمی: عموما شروع شرکت گالریها در همه آرتفرهای دنیا و از جمله آرت دوبی از طریق پاسخ به یک فراخوان آنلاین بر روی سایت آرتفرهاست و آرتفرها عموما معیارهایی همچون سابقه و عمر گالری، اهداف و تمرکز آن، موفقیت اقتصادی، نوآوری، دانش و روشن بینی در انتخاب هنرمند و نمایش آثار را در انتخابهایشان مدنظر قرار میدهند. با توجه به این معیارها و با در نظر گرفتن محدود و مشخص بودن فضای اختصاص یافته، تعداد معینی گالری به آرتفرها راه پیدا میکنند و تعداد بسیاری هم انتخاب نمیشوند. چنانچه پروپوزال یا طرح پیشنهادی گالری برای شرکت در آرتفر مورد قبول هیات داوری قرار بگیرد، بقیه مراحل که البته مراحل سادهای هم نیست به تدریج طی میشود تا به عقد قرارداد بین گالری و آرتفر منجر شود. بیشتر آرتفرها در حال حاضر آثار هنری را در دو دسته مدرن و معاصر، به صورت مجزا یا در ترکیب با هم نمایش میدهند.
البته شرکت در آرتفرها هزینه زیادی برای گالریها دارد. آرتفرها هیچ درصدی از فروش آثار را دریافت نمیکنند و درآمد آنها از طریق اجاره غرفهها و جذب حامیان مالیِ بزرگ تامین میشود که البته آرتفر دوبی از نظر جذب این حامیان مالی و اسپانسرها از جمله قویترین آرتفرهاست. آرتفر دوبی با مدیریت جدیدش بر روی فرایند کیوریتوریال نمایش آثار پافشاری دارد و این امر بویژه در مورد بخش مدرن چشمگیرتر است، هرچند شاید در بخش معاصر با سختگیریِ کمتری همراه باشد. هر کدام از بخشهای مدرن و معاصر آرتفر دوبی، هیات داوریِ مخصوص به خود را دارد که معمولا بین چهار تا پنج نفر هستند. گاهی لازم میشود که سه یا چهار بار پروپوزال گالری به هیات داوری ارائه شود تا آن را بررسی و تایید کنند. سال گذشته در بخش معاصر ۴۴ گالری شرکت داشتند، در حالی که در بخش مدرن فقط ۱۶ گالری آثارشان را به نمایش گذاشته بودند.
بخش مدرن آرت فر دوبی از زمان مدیریت قبلی تا مدیریت فعلیِ آن، خانم "میرنا عیاد"، اختصاصا به معرفیِ استادان و پیشگامان گرایشهای مدرنیستی در هنرِ منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا و جنوب آسیا (هند و پاکستان) میپردازد. در مورد این مناطق خیلی مهم است که این آثار بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۸۰ میلادی تولید شده باشند، هرچند با تغییر این سیاست، از آرتفر آینده، تاریخ خلق آثار میتواند تا پایان قرن بیستم یعنی سال ۲۰۰۰ هم باشد. اعضای هیات داوری و انتخاب در مطالعه و تایید طرحهای پیشنهادی و هنرمندان و آثارشان خیلی با دقت و تیزبینی عمل میکنند و این واقعیتی است که در مورد آرتفر دوبی وجود دارد.
چطور شد که برای "آرت دوبی" به آقای گارنیک درهاکوپیان و خانم سونیا بالاسانیان دو هنرمند ایرانی ارمنیتبار رسیدید؟
آریا اقبال: به هر حال باید دو هنرمند را انتخاب میکردیم که به یک شکلی بتوانند در کنار همدیگر قرار بگیرند. نمیشد دو نگاه متفاوت را در کنار هم قرار داد. از میان این دو هنرمند، گارنیک درهاکوپیان شناخته نبود که این مسأله هم خوب بود و هم بد. خوبی آن در این بود که با حضور در آرتفر دبی، این هنرمند در خارج از ایران هم معرفی میشد. بدی عدم شناخته شدن گارنیک هم در این بود که بازدیدکنندگان از قبل تحقیقات خود را کرده بودند و برای خرید یک سری آثار مدنظرشان بود. به هر حال گارنیک درهاکوپیان از هنرمندان مدرنیسم ایران است و به نظرم لازم بود که هم در بازخوانی و هم در آرتفر دبی به آثارش پرداخته شده و حتماً معرفی شود.
حمیدرضا کرمی: ما برای انتخاب هنرمندانمان فرایندی طولانی داشتیم و با خانم عیاد و دستیارهای ایشان تماسها و ارتباط مداومی را حفظ کردیم که آنها هم نظرات ما را به هیات داوری و انتخاب منعکس میکردند. در نهایت به این دو هنرمند رسیدیم که به نظرم درستترین انتخاب بود. انتخاب دو هنرمند ارمنیتبار باعث شد تصویر جالبی از گالری آریا ارائه شود. به هر حال ما به عنوان یک کشور مسلمان به آرت دوبی رفتیم که تصویر رسانهایِ درستی از آن ارائه نشده است. در چنین حالتی، بردن دو هنرمندِ ایرانیِ، ارمنی تبار که یکی از آنها پس از انقلاب کشور را ترک کرده بود، خیلی برای بازدیدکنندگان در آرت دوبی جذابیت داشت و تصویری که از گالری آریا ترسیم میکرد، تصویری از مدارا و پذیرش بود.
در حال حاضر در ایران فقط حدود 10، 12 گالری وجود دارد که برنامه، هدفگذاری و انسجام دارند و رویهشان مشخص است اما عموم گالریهای ما این ویژگیها را ندارند. با توضیحاتی که در مورد آرتفر دبی ارائه دادید، آیا این گالریها برای حضور در آرتفرهای بینالمللی دچار مشکل نمیشوند؟
حمیدرضا کرمی: خانم عیاد به عنوان کسی که مدتی طولانی سردبیر مجله هنریِ معتبر "کَنوَس" بوده و حالا مدیر آرتفر است، تصمیم دارد نشان بدهد که آرتفر دوبی صرفا یک بازار نیست، بلکه نهادیست که در تمام طول سال مجموعهای از فعالیتهای غیرانتفاعی را جهت آموزش مردم برای نگاه به هنر انجام میدهد. در واقع خانم عیاد تصمیم دارد که آرتفر دوبی را در کنار اینکه در آن آثار هنری خرید و فروش میشود، به عنوان یک نهاد آموزشی فعال هم نگه دارد. حالا اینکه موفق میشود یا خیر، بعداً قضاوت خواهد شد. به هر حال ایشان در سال جاری در راستای هدفی که داشت، دو سمپوزیوم برگزار کرد که در کنار آن سخنرانیهایی هم راجع به مدرنیسم و زنان انجام شد. اضافه شدن این بخشها به آرتفر میتواند وجهه فرهنگی بیشتری به آن بدهد.
متأسفانه همانطور که اشاره کردید، خیلی از گالریهای ما سیاستگذاری درستی ندارند و فقط یک فضایی را ایجاد میکنند که یک سری تابلو در آن قرار بگیرد و فروش کند. امروز گالریها حتی از اهمیت چاپ کاتالوگی که یک صفحه توضیحات فارسی و یک صفحه توضیحات انگلیسی داشته باشد هم غافل هستند. حتی از این کار هم اکراه دارند، دیگر چه برسد که بخواهند از جیب خودشان بگذارند و کتاب چاپ کنند. خانم عیاد زمانی که ما را به آرتفر دوبی دعوت کردند، سایت ثبتنام آرتفر بسته شده بودند و هیأت ژوری انتخابهای خودشان را هم انجام داده بودند اما ایشان دوباره هیأت ژوری را دور هم جمع کرد تا تصمیم بگیرند چون اهمیت کار ما را درک کرده بودند و اساساً به این مسأله علاقهمند بودند. خیلی از گالریهای تهران نمیدانند که باید چه کسانی را معرفی کنند و چه کسانی را معرفی نکنند. به سراغ آدمهای اشتباه میروند و کسانی که کارشان خوب است را نادیده میگیرند. متأسفانه الان تعداد گالریهایی که میدانند باید چکار کنند و سواد و درک هنری دارند از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نمیکند.
آریا اقبال: گالریداری واقعاً کار سختی است. من 25، 26 سال پیش وارد این کار شدم و نمیدانستم که وارد چه کار سختی شدهام. دوستان تازهکاری که الان وارد این کار شدهاند هم نمیدانند که چه کار سختی را انتخاب کردهاند. بر خلاف آنچه که تصور میشود، درآمد گالریداری درآمد چشمگیری نیست. هزینه کردن در آن سخت است. یک جاهایی هم ممکن است که گالریدارها اعتراض کنند که اعتراض درستی هم هست، چون در هر صورت باید کارها به درستی انجام شود و باید عمیق پیش رفت. گالریدارها تا یک جایی میتوانند از جیب خودشان هزینه کنند اما از یک جایی به بعد ممکن است کم بیاورند و گالری را ببندند یا مجبور میشوند کارهایی کنند که فروش داشته باشد اما واقعیتش این است که آن کارها هم فروشی ندارد و در نهایت گالری با شکست مواجه میشود. با این حال، خوشبختانه یک سری از گالریها هم هستند که خیلی حرفهای عمل میکنند و میدانند که مهرههایشان را کجا بگذارند.
در دنیا چه اتفاقی میافتد که سیستم گالریداریشان حرفهای است؟
آریا اقبال: آنها حرفهایتر از ما هستند چون سنتش را دارند. ما سنت گالریداری نداریم. اولین گالری در ایران در اواخر دهه 40 افتتاح شده و تا سالها تعداد گالریهای تهران به اندازه انگشتان یک دست هم نبود. تا پیش از انقلاب هیچ اتفاقی برای گالریها نیفتاده بود و خود وزارت فرهنگ و هنر کرایه گالریها را پرداخت میکرد. بعد از انقلاب هم که هیچ گالری نمیتوانست کار کند و این ماجرا تا پایان جنگ تحمیلی ادامه داشت. بنابراین در ایران سنت گالریداری وجود ندارد و واقعیتش این است که هر چیزی احتیاج به سنت دارد.
تعداد گالریهای ایرانی در آرتفر دوبی چطور بود؟
حمیدرضا کرمی: در بخش مدرن، ۱۶ گالری از ۱۲ کشور مختلف حضور داشتند که سه تا از آنها، آریا، شیرین و شهریور، از ایران بودند. در بخش معاصر هم ۷۸ گالری از ۴۴ کشور آثار هنرمندانشان را به تماشا گذاشته بودند که گالریهای محسن، خاک، زیرزمین دستان، اُ، آب انبار و اِی جی از تهران بودند که از جمله گالریهای مطرح و خوب هستند. این گالریها، نشان دادهاند که انتخابهای خوب و باوسواسی انجام میدهند. گالری اعتماد چندین دوره در آرتفر دوبی شرکت میکرد، ولی الان چند سالیست که حضور ندارد.
نماشگاههایی که شما تحت عنوان بازخوانی برای هنرمندان نسل قدیم برگزار کردید، خارج از بحث پژوهشی که دارد، ناخودآگاه باعث بازگرداندن آثار آن هنرمندان به بحث اقتصاد هم میشود. برای مثال شما یک نمایشگاه بازخوانی برای آقای ملکونیان برگزار کردید که نتیجهاش امسال این شد که در حراج دوبی، از 7 اثر آقای ملوکانیان 3 اثر فروش رفت. نظر خودتان در این مورد چیست؟
آریا اقبال: ما نقشی در این موضوع نداشتیم. کارهای آقایان ملوکانیان، محصص و خانم صدر، همیشه و قبل از بازخوانی هم بازار خودشان را داشتند. با بازخوانیهای ما نظرهای مخالفی هم وجود داشت و خیلیها معتقد بودند که ما بازار این هنرمندان را خراب میکنیم. آنها میگفتند که شما وقتی تعداد زیادی از آثار آقای بهمن محصص را روی دیوار گالریتان میزنید، در واقع دارید اعلام میکنید که این تعداد اثر از آقای محصص وجود دارد و قابل دسترسی است و این موضوع بازار خرید و فروش آثار هنرمندان را تحتالشعاع قرار میدهد. با این وجود، من به هیچکس توجهی نکردم و اصلاً حاضر نشدم به این موضوع فکر کنم که کار ما روی چیزی اثر منفی میگذارد. کار خودم را انجام دادم چون دلم نمیخواست بازار هیچکس خراب شود.
الان دو آرتفر مهم در منطقه خاورمیانه وجود دارد؛ آرتفر دوبی و آرتفر استانبول. اکثر گالریهای ایرانی در این دو آرتفر شرکت میکنند. فکر میکنید که کدام یک موفقتر هستند؟
حمیدرضا کرمی: کشور ترکیه یک سنت قوی هنر مدرن و معاصر دارد اما فکر نمیکنم که هیچوقت بتواند به لحاظ رونق آرتفر و خرید و فروش با آرت دوبی رقابت کند. به خصوص در سالهای اخیر که این کشور دچار بیثباتیها و تلاطمهای سیاسی شده و همین مسأله روی این آرتفر تأثیر منفی زیادی گذاشته و باعث شده که ترکیه از دوبی عقب بیفتد. آرتفر دوبی به لحاظ گستردگی، اسپانسر و برنامههای جمعی با آرتفر استانبول قابل مقایسه نیست. ثبات اقتصادی و سیاسی بیشتری هم دارد و از طرفی گالریدارهای منطقه حاشیه خلیج فارس هم سعی میکنند از منطقه خودشان بیشتر حمایت کنند تا اینکه بروند و باعث رونق آرتفر استانبول شوند.
آرتفر استانبول بیشتر مدرن است یا معاصر؟
حمیدرضا کرمی: بیشتر ترکیبی از این دوتاست. خیلی دیگر از ترکیبی از هر دو. خیلی دیگر از آرت فرهای دنیا هم همین طور هستند. در هر کجای دنیا ممکن است با بازارهای هنری از این دست مواجه شوید که آثار هنریِ مدرن و معاصر را در ترکیب با هم نمایش می دهند و مانند آرتفر دوبی دو بخش کاملا مجزا ندارند.
به نظرتان آیا وقت آن نرسیده که گالریهای ما افق دیدشان را یک مقدار وسیعتر کنند به جز حضور در آرتفرهای کشورهای همسایه، در آرتفرهای سایر مناطق هم حضور پیدا کنند؟
حمیدرضا کرمی: ما الان در آغاز راه هستیم و توجهمان را بیشتر به این معطوف کردهایم که ببینیم کدام آرتفرها ظرفیت بیشتری دارند. الان بازارهای هنریِ مختلفی در سراسر دنیا وجود دارد و شما میتوانید در کوچکترین شهرهای امریکا و اروپا شاهد آنها باشید. اما آرتفر دوبی در کنار آرتفر بازل، هنگ کنگ، میامی، فریز در لندن و ... جزء ده آرتفر معتبر و مهم دنیاست. آرتفر دوبی امسال با جذب گالریهایی از بیش از ۴۴ کشور مختلف، ثابت کرد جهانیترین آرتفر دنیاست. در آسیا آرتفرهای خوب دیگری هم وجود دارند اما باید بررسی کرد که کدامیک برای ارائه کار وزنۀ خوبی است و چه پتانسیلهایی دارد. شرکت در این بازارهای جهانی خیلی پرهزینه است. به ویژه آنکه شما از منطقه دورتر شوید. کوچکترین اشتباهی میتواند برای گالری و هنرمندان آن جبرانناپذیر باشد. متاسفانه برخی از همکاران ما این اشتباه را مرتکب میشوند.
از اینکه بعد از 18 سال دوباره به دوبی برگشتید و در آرتفر دوبی غرفه گرفتید راضی بودید؟
حمیدرضا کرمی: به نظرم تصمیم درستی بود و خوشبختانه استقبال و فروش از آثارمان هم خوب بود. امسال یکی از پر بازدیدترین و شلوغترین آرتفرهای دوبی بود. در آرتفرها، طیف مخاطبان فرق دارد. عدهای مخاطبانی هستند که هنر را بسیار جدی میگیرند و از شما میخواهند که در مورد آثار به آنها توضیح بدهید. دستهای دیگر هم از علاقهمندان آرت هستند و در نهایت یک دسته دیگر هم وجود دارد که آرت برایشان سرگرمی است و جذابیت دارد. به هر حال هر کدام از این دستهها هنر برایشان دغدغه است. در روزهای اول تا سوم، مهمترین اتفاقات مالی رخ میدهد چون فضا برای خریداران مناسب است و در آنها میتوانند در آرامش کامل، آثار را زیر نظر داشته باشند. خریداران معمولاً از قبل مطالعه کردهاند و میدانند که قرار است در آرتفر چکاری انجام دهند، چون بحث اعتماد کردن است. آنها میخواهند یک اثر مطمئن را بخرند و راجع به آدم ناشناخته هم باید مطمئن شوند. بنابراین اگر هنرمند ناشناخته باشد، خریداران یا از گالریدار و یا از طریق مشاوران خود از آن هنرمند اطلاعات کسب میکنند و بعد اثرش را خریداری میکنند.
اساساً ضرورت حضور یک گالری در آرتفرهایی چون آرتفر دوبی چیست؟
آریا اقبال: فکر نمیکنم که برای این قضیه بشود یک قانون تعیین کرد که یک گالری چرا باید شرکت کند و چرا باید شرکت نکند. من معتقدم که یک گالری اگر ضرورتش را احساس کرد باید در آرتفر شرکت کند و اگر ضرورتش را احساس نکرد، نیازی به حضورش در یک آرتفر نیست. ضرورت حضور یک گالری هم زمانی احساس میشود که گالری مطمئن باشد که برنامهریزی درست و دقیقی دارد و میتواند در آرتفر حرفی برای گفتن داشته باشد. به نظرم گالری "اُ" گالری خوبی است. من خودم عملکرد این گالری را در آرت دوبی ندیدم اما از دوستان شنیدم که خوب عمل کرده است. من خانم درودی را اصلاً ندیدهام اما به نظرم میآید که میداند باید چکار انجام دهد. امیدوارم که ایشان فرصت بیشتری برای انجام چنین کارهایی داشته باشند.
برای گالریهایی همچون گالری "اُ" که امسال برای اولین بار در آرتفر دوبی حضور پیدا کردند، این حضور چه اهمیتی دارد؟ آیا حضورشان میتواند برایشان اعتبار بیاورد؟
آریا اقبال: اگر خوب عمل کنند، حتماً برایشان اعتبار هم میآورد. البته اسم آرتفر برای یک گالری اعتبار نمیآورد و این عملکرد خود گالری است که اهمیت دارد. ما در گالری آریا سعی کردهایم که در مورد حضورمان در آرتفر و نمایشگاههای مختلف خیلی سنجیده عمل کنیم و تصمیم اشتباه نگیریم. البته تصمیمات اشتباه جزو لاینفک چنین کارهایی است اما باید به حداقل برسد.
حمیدرضا کرمی: من هم معتقدم که اگر گالری سطح توانایی لازم برای حضور در یک آرتفر را دارد، میتواند در آرتفر شرکت کند اما باید سعی کند که خودش را به سطح بقیه برساند. به نظرم گالریهایی چون گالری "زیرزمین دستان"، "اُ"، "محسن" و "آب انبار" این سلیقه و توانایی را دارند که بتوانند در آرتفرها شرکت کنند. این گالریها خیلی خوش ذوق و سلیقه هستند. ممکن است که گاهاً یک اشتباهاتی هم انجام دهند که این اشتباهات طبیعی است اما به نظرم حضورشان در آرتفرهای مختلف، هم برای خودشان و هم برای معرفی هنر ایران و جغرافیای فرهنگی منطقه موثر است چون آرتفرها معمولاً شمایی از وضعیت فرهنگی جوامع مختلف را نشان میدهند.
آقای کرمی با توجه به آنکه در آرت دوبی 2017 حضور داشتید، به نظرتان گالریهای ایرانی چقدر در این آرتفر موفق بودند و بازخورد مخاطبان پس از بازدید از غرفه گالریهای ایرانی چطور بود؟
حمیدرضا کرمی: نظر غالب آنها این بود که آثار هنرمندان ایرانی اعم از جوان و غیر آن، حاصل تلاش و نتیجۀ استعدادهایی است که علیرغم تمام مشکلات پیش رو، هنری درخشان و با کیفیت را تولید و عرضه میکنند.