سرویس تجسمی هنرآنلاین: حسین محجوبی، استاد محجوب و مهربان هم روزگار ما، از آن دست نیکمردانی است که وجود و حضورشان باعث تعادل وزن زمین میشود. او در زیست روزمره و حتی در جهان آثارش در نقطهای ایستاده که شاید از جهتی، نقطه مقابل ایستادن بسیاری چون من است. او در جهانش آرامش و صلح و زیباییها را جذب میکند و انعکاس میدهد و ما شاید به نوعی درد را... درد بشر دیروز و امروز و فردا را. او دو سالی از سهراب کوچکتر است و نگاهش بسیار به اندیشه سهراب نزدیک.
به زعم بسیاری من در نقاشیهایم رنج و دردی از جنس فلسفه، شعر و گاه شاید با اشارهای غیر مستقیم به مسائل اجتماعی را دغدغهمندم و با تلاشهایی گاه از سر فریاد و اعتراض و با غلظت رنگی که شاید متأثر از غلظت بحرانهای انسانی و اجتماعی که در جهان معاصرم میبینم باشد و استاد حسین محجوبی در نقطهای دیگر از این زمان ایستاده است و با رقت کامل رنگها و مناظری سراسر مزین به تلألؤ نور و روشنایی، با بنمایهای از رنگهای لطیف و درخشان و تنالیتهای از سبز و آبی و صورتی و بنفش، اسبهای رقصان و درختان قد برافراشتهای را به تصویر میکشد که گویی نوید بهشتی را میدهند در پس اینهمه درد و رنج. از این زاویه است که او و آثارش را برای حفظ تعادل وزن زمین لازم میدانم. همانطور که عدهای درد را فریاد میزنند او بشارت تسکین این دردها را چون نسیمی بر صورت انسان دردمند امروز به نوازش مینشاند.
من بارها گفتهام که رها شدنم از پیله انزوا و دوری از فضای تجسمی را مدیون سخاوت و لطف او هستم. اگر ایشان نبودند شاید سکوت دوازده ساله من در برابر فضای نابهنجار نقاشی ایران سالهای بیشتری به درازا میکشید. اما با محبت و تشویق او در زمستان سال نود، گالری ارجمندش میزبان آثار من شد و این قطعاً در زندگی هنری من نقطه عطفی خواهد بود.
این روزها گالری چهار، واقع در خیابان شریعتی، کوچه اشراقی، پایین پل سیدخندان، میزبان شصت و چهارمین نمایشگاه انفرادی ایشان است. به گمانم نباید دیدن این نمایشگاه را از دست داد.
باری! این مرد بشدت انسان و مهربان، خود تکهای از سرزمین آرامش و صبر و مهربانی است.
سایه سبز و آبیاش بر سر هنر این سرزمین مستدام.
این یادداشت روز 14 شهریورماه در روزنامه ایران منتشر شده است.