سرویس تجسمی هنرآنلاین: نمایشگاه "فتوریاحی" که بهمن کیارستمی آن را گردآوری کرده بر روی دیوار گالری زیرزمین دستان رفته است. نمایشگاهی که در آن بالغ بر 60 عکس از کارگران افغان ساکن لواسان عرضه شده و البته در کنار آن آرشیو کاملتری از این تصاویر به صورت یک کتاب جامع با همان عنوان نمایشگاه منتشر شده است.
چنان که از مقدمه کتاب نمایشگاه " فتو ریاحی" بر میآید بهمن کیارستمی بر اساس یک اتفاق به ایده این نمایشگاه رسیده است. او در مقدمه کتاب میگوید: "در یکی از روستاهای لواسان به نام برگ جهان خانهای میساختم و این خانه مانند اغلب پروژههای ساختمانی توسط کارگران افغان ساخته میشد. یک روز رحمان عطایی که از پیمانکاران افغان این پروژه بود زودتر از روزهای معمول کارش را تمام کرد تا به قرارش برای عکاسی برسد. عکاسها دو برادر افغان بودند که به سفارش کارگران از آنها در محل اقامتشان عکاسی میکردند و با فتوشاپ زمینه عکسها را تغییر میدادند و دوستان و اعضای خانواده آنها در ایران و افغانستان را در کنار هم میگذاشتند. آشنایی با این برادران عکاس به آشنایی با عکاسی فتو ریاحی انجامید؛ یکی از قدیمیترین عکاسیهای لواسان که در طول دهه گذشته خانواده ریاحی آن را گرداندهاند."
نوع برخورد کیارستمی با آثار این نمایشگاه برخوردی صرفا هنری نیست. بر همین مبنا اگر چه خود تصاویر هم قابلیتهای این را دارند که به عنوان یک اثر هنری پذیرفته شوند و دلیل آن برخورد حسی عکاس با خلق تصاویر است، اما نکته مهم در این نمایشگاه نحوه عرضه آثار و شکل برخورد کیارستمی با موضوعی است که در این تصاویر شکل گرفته است.
به نظر میرسد که کیارستمی برای نمایش این عکسها بر دیوار، دست به انتخاب زده به گونهای که هر کدام از این تصاویر بنا بر پس زمینه و کاراکترهای حاضر در تصویر، به نوعی معرف انگیزه و یا شاید زیباییشناسی سفارشدهندگان این عکسها باشد.
نکته جالب توجه در این عکسها قرارگرفتن این کاراکترها در درون تصاویری با پسزمینههای متنوع از طبیعت است. تصاویری که به دلیل فتوشاپ ناشیانه که در ابتداییترین شکل آن صورت گرفته، به طرز عجیبی شبیه یک کلاژ شدهاند.
برش ناشیانه کاراکترها در فتوشاپ که گاهی به بریده شدن بخشی از فیگور آنها انجامیده، یکی از عناصری است که هرچند بدون آگاهی و به دلیل عدم توانایی تکنیکی صورت گرفته است اما به نوعی این عکسها را منحصر به فرد کرده است.
اگر از ویژگیهای بصری این عکس ها به معنای تکنیکی آن صرف نظر کنیم، تصاویر این نمایشگاه گویای فرهنگ و زیباییشناسی خاص مردم افغانستان است. به نظر تمایل آنها به قراردادن عکسهایشان در میان تصاویر زیبای طبیعت، ناشی از خلعی است که در زندگی اجتماعی آنها وجود دارد. زندگی که همواره با جنگ، خونریزی و ویرانی همراه بوده است و این تمایل برای در کنار قراردادن تصویر خود و اعضای خانواده و یا دوستان بر بستری زیبا نشان از نگاهی آرمانگرایانه و آرزویی دست نیافتنی دارد.
این تصاویر پر رنگ و لعاب از منظری دیگر بیانگر زیباییشناسی مردم افغانستان و تمایل آنها به رنگهای گرم است. تمایلی که به واسطه سیاست و به واسطه ساختارهای اجتماعی و مذهبی همواره از آنها سلب شده و یا در آنها درونی شده است و بیش از هر چیزی به رویایی میماند که جلوهاش همین تصاویری است که به واقع شکلی خیالی به خود گرفته است.
اما مهمترین نکته که به نظر خلاقانه به نظر میرسد و از جهاتی وجهی معاصر به این نمایشگاه و عکسها میبخشد، عرضه آنها در قالب یک مجموعه دستهبندی شده در یک گالری است. مجموعهای که با تغییر زمینه عرضه، کارکرد اصلی خود که همانا ثبت تصویری برای یادگاری است را از دست داده و در قالب یک اثر هنری و قابل تامل، عرضه و به آن نگاه شده است.