سرویس استانهای هنرآنلاین: حسین علمباز، خواننده و پژوهشگر موسیقی فولکلور مازندران، اینبار داستان تراژیک طالب و زهره را در قالب یک موسیقی دراماتیک روی صحنه برد.
اثری که سالها قبل، مرد اول موسیقی مازندران؛ زندهیاد احمد محسنپور آن را تنظیم کرده و در قالب نوار کاست به بازار عرضه شده بود و گروه موسیقی تال، بدون آنکه به تنظیم اثر دستی ببرند، به اجرای آن پرداختند.
علمباز، خود از پژوهشگرانی بوده که سالها در زمینه موسیقی مازندرانی و لحنها و آواهای مناطق مختلف استان تحقیق کرده و در واقع کنسرت اخیر، حاصل زحمات چندین ساله وی، تحت مدیریت استاد محسنپور و همکاری با ایشان بوده است.
شکل روایی این اجرا خاص و صمیمی بود و تفاوت آشکاری با کنسرتهای مرسوم داشته است. به عقیده من، علمباز و گروهش در این اجرا موفق عمل کردند، هر چند میتوانستند ساختار اثر را به اپرای غربی و یا تعزیه ایرانی نزدیکتر کنند.
روایت داستان طالب و زهره را علمباز با همان لهجه شیرین و اصیل مازندرانی خوداجرا کرد. صدای حرکت تال یا همان زنگولههای بزرگی که در قدیم بر گردن احشام میبستند، توسط همخوانان بانوی گروه در ابتدای اجرا، فضای کوه و دشتهای سرسبز و دلچسب مازندران را به خاطر آورد. جنگل و بیشهزاری که مسیر عاشقی را هموار میساخت و خصوصا برای شمالیها خاطرهانگیز است.
پوشش محلی اعضای گروه و استفاده از سازهای فولک مازنی چون دوتار، لَلهوا، قرنه، دوسر کوتن و حتی کمانچه که سالیان سال استفادهای پررنگ در موسیقی مازندران دارد، حس و حال خاصی به این اجرا داد.
بخشی از داستان توسط راوی نقل میشد و سپس با ساز و آواز ادامه مییافت، در واقع مخاطب به دیدن یک قصه موزیکال نشسته بود و این بسیار جذاب بود.
علمباز طالب خوان بود، همخوانان زن نقش زهره و نامادریها را میخواندند و سایر نوازندگان نیز در اجرای شخصیتهای دیگر داستان چون پدر طالب، پسرعموها، حکیم و غیره نقش ایفا میکردند.
در فرهنگ فولکلور، توجه به چنین منظومههایی بسیار مهم است و طبعا پرداختن به آن، بر هویت و اصالت تاریخی صحه میگذارد.
طالب و زهره یک تراژدی تمام عیار است که در آمل و روستاهای اطراف آن رخ میدهد. داستان عشق نافرجام طالب آملی؛ شاعر بلندآوازه سبک هندی ایران با زهره که در اوایل قرن یازدهم رخ میدهد.
عشقی که همانند بسیاری از داستانهای مشابه داخلی و خارجی، با ورود رقیب با نفوذ و پرقدرت، نافرجام میماند و قصه این عشق، سالیان سال است که در فرهنگ فولکلور آمل و مازندران، سینه به سینه نقل میشود.
هر چند طالب به واسطه شاعری در دربار هند به اوج شهرت رسید، اما اشعار روایت طالب و زهره، منتسب به خواهر طالب است که این عشق غمناک را جاودانه ساخت.
کنسرت طالب و زهره، علمباز و گروهش، قابلیت اجرایی فراتر از استان مازندران و حتی پتانسیل جهانی شدن را دارد، به شرطی که نگاه به آن از زوایای مختلف هنر باشد.
این منظومه میتواند هنرهای مختلف را درگیر کند و اثری جذابتر از یک موسیقی صرف تولید شود، هر چند اجرای گروه موسیقی تال نیز فراتر از یک کنسرت موسیقی بوده است.
در این اجرا، با تمام قوتهای آن، نبود دکور مناسب و یا حرکات موزون کاملا احساس میشد.
نوع روایت و کنسرت به گونهای بود که خود به خود مخاطب را نیازمندِ دیدن و تصویر میساخت و بیگمان در کنار شنیدن موسیقی و تصویرسازیهای ذهنی، میتوانست به اثرگذاری در مخاطب و زیبایی کار، کمک شایانی کند.
شاید اگر تعاملی بین اهالی تئاتر و هنرهای تجسمی در کنار موسیقی و شعری که در این مجموعه موجود است، برقرار شود، مخاطب به مراتب شاهد اثری پرقدرتتر خواهد بود و حتی به استقبال از اجراهای برون مرزی آن نیز میتوان خوشبین بود.
تراژدی طالب و زهره فاکتورهای مهمی را در خود داراست. شعر قوی با کلامی که در کنار معرفی مناطقی از آمل، گویش اصیل مازنی را به گونهای آهنگین، حفظ کرده است.
ملودی و آهنگی که سالهای سال است جای خود را نه تنها در دل مردم آمل، بلکه در دل مردم مازندران محکم کرده است. آهنگسازی و تنظیم کمنظیری که استاد محسن پور انجام داده است.
اجرای کم نقصی که حسین علمباز با تکیه بر دانش و احاطه خود بر جغرافیای این شعر و موسیقی داشته است و شاید مهمتر از همه این باشد که داستان مربوط به زندگی یکی از شخصیتهای برجسته عرصه شعر ایران است.
این داشتههای موسیقایی و ادبی میتواند در کنار هنر نمایش و تجسمی، کاری تولید کند که نگاه جهانیان را به فرهنگ و هنر آمل و مازندران جلب نماید.
امیدوارم علمباز و گروهش، با پایان یافتن اولین کنسرت طالب و زهره، آغازی پرقدرت جهت ارائه اثری اپرا گونه و معرفی هنر و فرهنگ این بخش از کشور به جهانیان، داشته باشند.