به گزارش خبرنگار تجسمی هنرآنلاین؛سعدی سعدی شیرازی بی شک یکی از شاعران به نام و طراز اول شعر فارسی است. همین موضوع موجب شده که نه تنها او در زادگاه اش بلکه در جهان شعر و ادب به چهره شناخته شده و بی بدیل تبدیل شود و شاعران بسیاری پس از او به تقلید و به استقبال اشعار او شعر سروده اند.
سعدی شیرازی با آثار درخشانی که خلق کرده است یکی از مفاخر به نام ایرانی به شمار می رود و همین موضوع سرآغازی شده که آثار متعددی درباره او و شرح اشعارش نوشته شود و درعرصه نقاشی و مجسمه سازی نیز هنرمندان به خلق آثاری در حوزه مینیاتور و مجسمه سازی پرداخته اند.
یازده سال پیش در سال 1381روز یکم اردیبهشت ماه به عنوان روز سعدی ثبت شد و از آن زمان تاکنون هرسال همزمان با این روز مراسم های متعدد ی در سراسر کشور و حتی کشورهای فارسی زبان برگزار می شود. نام گذاری این روز توسط سوی کورش کمالی سروستانی رئیس مرکز سعدی شناسی پیشنهاد شد. البته پیشتر در سال 1332 همزمان با نصب مجسمه سعدی در دروازه اصفهان، علی اصغر حکمت روز یازدهم اردیبهشت را روز سعدی اعلام کرده بود.
در سال 1324 انجمن آثار ملی تصمیم گرفت از تعدادی شخصیتهای فرهنگی تقدیر کند و به بهانه هزارمین سالگرد درگذشت ابوعلی سینا، ساخت مجسمه ابوعلی سینا در دستور کار قرار گرفت،اما به دلایلی کار ساخت این مجسمه به تاخیر افتاد و در همین زمان از استاد صدیقی برای ساخت مجسمه سعدی هم درخواست شد.
علی اصغر حکمت رئیس انجمن مفاخر ملی؛ پیس از بنای آرامگاه حافظ در شیراز، در پی آن بود که آرامگاه سعدی را نیزبازسازی کند و سرانجام توانست با همکاری آندره گدار فرانسوی، نقشه آرامگاه را تهیه کرده و در روزهفتم فروردین 1327 کلنگ بنای آن را به زمین بزند و این بنا در تاریخ یازده اردیبهشت 1331 به پایان رسید.
سفارش مجسمه سعدی با 13 هزار تومان
درهمان زمان که آرامگاه سعدی در دست احداث بود علی اصغر حکمت سفارش ساخت مجسمه سعدی را به مبلغ 13 هزار تومان به ابوالحسن خان صدیقی داد.
همزمان با سفارش این مجسمه گروهی از ادبا و فضلا مشغول پژوهش و تحقیق بر روی اشعار، احوال و دورانی که سعدی در آن می زیست بودند تا اطلاعات لازم را در اختیار استاد صدیقی برای ساخت مجسمه بگذارند و در واقع استاد صدیقی به عنوان عضوی از یک گروه مسولیت ساخت مجسمه سعدی را بر عهده گرفت.
ثبت ملی چهره سعدی با طرح ابوالحسن خان صدیقی
صدیقی پس از طرح های متعددی که از چهره سعدی زد در نهایت یک طرح اش در انجمن آثار ملی مورد تایید ادیبان و فضلای آن روزگار قرار گرفت و درهمان زمان این تصاویر به ثبت ملی رسید تا از آن پس چهره سعدی با آن تصویر شناخته شود.
سرقت سردیس سعدی به گفته محمد حسن حامدی؛ ابوالحسن خان صدیقی پیش از این که مجسمه بزرگ سعدی را بسازد، یک سردیس از سعدی در سال 1321 برای انجمن دانشجویان دانشگاه تهران ساخته بود و این سردیس پس از سال ها مفقود شد و تا به امروز هم اثری از آن یافته نشده است.
داستان خواب ابوالحسن خان صدیقی
حامدی درباره چگونگی رسیدن صدیقی به طرح اصلی چهره سعدی می گوید:" استاد صدیقی در گفت وگوی به من عنوان کرد که من مدت ها مشغول کشیدن طرح چهره سعدی بودم اما به نظرم هیچ کدام آن طرحی نبود که می خواستم یک شب که خوابیده بود خود شیخ اجل سعدی را به خواب دیدم و او من را دعوت به مطالعه آثارش کرد و من نیز در نهایت متاثرازشعرو اندیشه او طرح اصلی چهره او را زدم و بر همین اساس مجسمه او ساخته شد."
پس از تایید طرح استاد ابوالحسن خان صدیقی او ساخت این مجسمه را آغاز کرد و این مجسمه پس از ساخت طی مراسمی در 11 اردیبهشت 1332 در دروازه اصفهان شیراز نصب شد تا هر کسی که می خواهد وارد شیراز شود نخستین تصویری که از این شهر می بیند چهره سعدی باشد.
"علی اصغر حکمت" در کتاب خاطرات خود درباره مراسم رونمایی و نصب مجسمه سعدی در دروازه اصفهان می گوید:" صبح ساعت ده، مراسم پرده گشایی از مجسمه سعدی به عمل آمد. در میدانی بیرون دروازه اصفهان که به نام سعدی نامیده شده است، مجسمه مجللی از سنگ مرمر اثر ابوالحسن صدیقی."
او ادامه می دهد:"مجسمه سعدی، متأسفانه پس از ورود به شیراز به واسطه فقدان آلت جراثقال، بر روی پایه خود نصب نشده است، برای آن پایه زیبایی مطابق نقشه مهنس صادق از طرف بلدیه شیراز ساختند که سه و نیم متر ارتفاع دارد و چون مجسمه نیز سه متر و ١٠ سانتی متر است، باید اسباب جراثقال آن مجسمه پنج تنی را به ارتفاع هفت متر بلند کرده و روی پایه قرار دهد.
ابوالحسن صدیقی، استاد مجسمه ساز نیز مأیوس شده، عازم مراجعت به تهران است که از وزارت جنگ جرثقیلی گرفته به شیراز بیاورد، اگر نشود، ناچار باید به وسایل محلی و اسباب بدوی و قوه انسانی، آن را بلند کرده، نصب نمود. عبارات کتیبه که در پای مجسمه باید نقر شود، این بنده نوشتهام و این شعر که در دیوان طیبات است نقل کرده، بسیار مناسب افتاده است:
من آن مرغ سخنگویم که در خاکم رود صورت هنوز آواز میآید که سعدی در گلستانم"
همزمان با نصب این مجسمه از سویی برخی از اعلمای شیراز مخالفت هایی مبنی برساخت و نصب مجسمه می شود و حتی چنین کاری را حرام عنوان می کنند؛ اما هیچ یک از این مخالفت ها کارگر نمی شود و با نامه ای علی اصغر حکمت به حاجی میرزا نورالدین حسینی می شود صداهای مخالفین و عوام می خوابد و مجسمه نصب می شود و60 سال از نصب این مجسمه می گذرد. گویی مجسمه ستیزی در ایران قصه طول و درازی دارد.
در واقع این مجسمه از سوی انجمن آثار و مفاخر ملی به مردم شیراز اهدا می شود. مجسمه مرمرینی که کار ساخت آن یک سال و نیم به درازا کشید و سه متر و 10 سانتیمتر ارتفاع دارد و چهره سعدی را در میان سالی نشان می دهد. مجسمه ای که براساس اشعار تعلیمی سعدی ساخته شده است و نشانی از شور و شیدایی غزل های او در آن نیست.
حامدی که خود از همشهریان سعدی است می گوید: با این که مجسمه سعدی به شیرازی ها اهدا شده است و این مجسمه از ارزش و اعتباری خاص برخوردار است و یکی از آثار درخشان استاد ابوالحسن خان صدیقی و مجسمه سازی ایران است؛ اما شیرازی ها قدراین مجسمه را نمی داند و هنوز به ارزش ها و اهمیت این مجسمه پی نبرده اند.
با این که یازدهم اردیبهشت ماه 60 سال از نصب مجسمه سعدی ساخته استاد ابوالحسن صدیقی می گذرد اما هنوز مجسمه او به گفته بسیاری از مجسمه سازان و کارشناسان بهترین مجسمه ای است که از سعدی ساخته شده است و دو مجسمه دیگر که توسط نادر قشقایی و قدرت الله معماریان اصفهانی به صورت مشترک ساخته شده و در میدان سعدی جزیره کیش نصب شده و مجسمه مومی که توسط نگارنادری پورزیر نظر حمید شانس ساخته شده و در موزه زینت الموک شیراز نصب شده است؛ همه براساس طرحی است که استاد ابوالحسن خان صدیقی کشیده و تنها تغییری دراندازه مجسمه بوجود آمده است.
محمد حسن حامدی، نگارنادری پور، نادر قشقایی و رضا قره زاد از جمله هنرمندان و مجسمه سازانی هستند که معتقدند که آن قدر مجسمه ای ابوالحسن خان ساخته از نظر فیگور، تیپ شناسی دارای اهمیت است که هیچ هنرمند مجسمه سازی به خود قدرت پا فراتر گذاشتن از تخیل ابوالحسن خان صدیقی را نخواهد داد و برای همین است که هیچ مجسمه ای با چهره متفاوتی از سعدی نداریم.
اما جعفر نجیبی معتقد است؛ با این مجسمه استاد ابوالحسن صدیقی از نظر مجسمه سازی دارای اهمیت ویژه ای است اما این مجسمه چهره ای نیست که من از شعر سعدی برداشت می کنم و باید طرح های جدید و متعددی از چهره سعدی زده شود و حتی بنیادی سفارش پرتره ها و مجسمه های جدیدی از سعدی را بدهد.
نجیبی می گوید: من سه سال پیش پیشنهاد ساخت مجسمه سعدی را از شهرداری منطقه 13 گرفتم و حتی مجسمه گچی سعدی را براساس ایده ها و اندیشه های سعدی ساختم؛ اما در میانه راه شهرداری قرارداد را فسخ کرد و این مجسمه نیمه ماند و در نهایت در کارگاه ام شکست، اما بزودی قصد دارم که چهره جدیدی از سعدی بسازم و در نمایشگاهی که از مجسمه های مفاخر ملی برپا خواهم کرد این مجسمه را به نمایش خواهم گذاشت.
او می گوید سعدی یکی از مفاخر ادبیات و حکمت ایرانی است که باید مجسمه های متعددی از او ساخته شود؛ او حتی معتقد است که چون ابوالحسن خان صدیقی مجسمه ابن سینا و سعدی را در فاصله زمانی کمی ساخته است و چون سندی از چهره این اشخاص وجود ندارد این مجسمه ها شباهت های بسیاری به هم دارند.اما محمد حسن حامدی این موضوع را رد می کند و شباهت های احتمالی را ناشی از نوع پوشش و دستار این دو چهره فرهنگی و علمی ایرانی می داند.
طاهر شیخ الحکمایی همچنین معتقد است؛ باید مجسمه های متعددی از مفاخر ملی ساخته شود و با این که چهره سعدی با مجسمه ابوالحسن خان صدیقی به ثبت رسیده است، اما نباید به همان یک مجسمه و مجسمه هایی که براساس طرح همان مجسمه ساخته شده اکتفا کرد و باید مجسمه های متعددی از یک شخصیت داشته باشیم و هر مجسمه ساز هم روایت خاص خودش را داشته باشد.
البته این مجسمه ساز معتقد است؛ نبود تصویرازچهره مفاخر و نوع پوشش مشترک به شباهت مجسمه ها دامن می زند، اما مجسمه سازان می تواند مجسمه را براساس سنین متفاوت یک چهره بسازند و همه به یک سن خاص بسنده نکنند. رضا قره زاد هم یکی از مشکلات عمده مجسمه مفاخر ساخته شدن تمام این مجسمه ها در سنین میان سالی می داند و معتقداست که باید تنوعی در این زمینه بوجود آید.
حمید کنگرانی فراهانی هم که مجسمه های متعدد مومی از چهره مفاخر فرهنگی سیاسی و علمی ساخته است هم قصد دارد در صورت راه اندازی موزه شخصی اش مجسمه سعدی را بسازد.
نگار نادری پور با اشاره به مجسمه ای که از سعدی زیر نظر حمید شانس با موم ساخته است می گوید: این مجسمه مومی یک کار گروهی بود و ما این مجسمه را در اندازه واقعی ساختم و برای لباس ها و نوع دستارش نیز به منابع و کتاب های آن زمان توجه داشته ایم.
اما مجسمه مشترک نادر قشقایی و قدرت الله معماریان اصفهانی در ابعاد بزرگ و در اندازه چهار و متر و نیم ساخته شده است و بر روی یک پایه یک متری ساخته شده است.
قشقایی هم یکی از ایرادات وارد به مجسمه های مفاخر را عدم کار پژوهشی پیش از ساخت مجسمه هم از سوی سفارش دهنده و هم مجسمه ساز عنوان می کند و می گوید: وقتی سفارش دهنده می خواهد مجسمه ای عینا براساس مجسمه های پیشین ساخته شود عملا از دست مجسمه ساز کاری برنمی آید. محمد حسن حامدی هم چنین نظری را دارد و معتقد است که 60 سال پیش وقتی مجسمه ای را از سوی انجمن مفاخر ملی به ابوالحسن خان صدیقی سفارش می دادند او یکی از اعضای گروه بود و پژوهشگرانی مسولیت تحقیق درباره شخصیتی که مجسمه اش قرار بود ساخته شود را داشتند اما امروزه چنین چیزی را سراغ ندارم.
سخن آخر؛ با این که سازمان زیبا سازی شهر تهران در سال های پیش با برپایی سمپوزیوم های مجسمه سازی؛ فصل جدیدی را در مجسمه سازی ایران بوجود آورده است، اما باید نهادهای فرهنگی دیگری هم برای سفارش و ساخت مجسمه پیشقدم شوند و به عنوان مجری با برپایی سمپوزیوم های مجسمه سازی شرایطی را برای خلق مجسمه به ویژه از مفاخرایران فراهم کنند چرا که با ساخت هر مجسمه فضای جدیدی برای بررسی آرا و اندیشه های مفاخر ملی بوجود می آید.
انتهای پیام/ 31/ مریم آموسا