گروه تئاتر خبرگزاری هنر ایران: جنگها همواره به واسطه اتفاقات متفاوت و داشتن ابعاد مختلف، قصههای زیادی را در دل خود دارند که نیازمند نگاه جستجوگری هستند تا آن قصهها را کشف و به بهترین شکل آنها را روایت کنند. مثلا با گذشت سالها از جنگ جهانی اول و دوم، آثار نمایشی و ادبی بسیاری با داستانهای متفاوت، در رابطه با این جنگها تولید شده است.
دفاع مقدس ما هم به عنوان یک جنگ از این قاعده مستثنی نیست و به تعداد افرادی که در آن سالها چه در میدان نبرد و چه در پشت میدان، برای حفظ سرزمین تلاش کردند، قصه برای گفتن و شنیدن دارد.
در این سالها در بحث ادبیات پایداری آثار زیادی تولید شده است که برخی از آنها دستمایه فیلم و سریال هم شدند. در حوزه سینما و تلویزیون نیز هرساله آثار شخصی تولید و پخش میشوند. در بحث تئاتر دفاع مقدس اما همه چیز متفاوت است. چرا که جاذبههای بصری جنگ که در سینما سرگرمکننده است، در تئاتر به سختی تجلی پیدا میکند و فقط مضمون است که در تئاتر تجلی دارد. از طرفی در تئاتر اعمال سلیقههایی که بعضا در سالهای گذشته رخ داد، ناخواسته باعث انزوای این ژانر شده است و کمتر افراد حرفهای در این حوزه ورود میکنند.
در بحث تئاتر دفاع مقدس، سوژههای دست نخورده و تازهای وجود دارد که هنرمندان میتوانند به سراغ آن بروند و حتی سوژههای قدیمی هم قابلیت تکرار شدن را دارند. در این بحث، یکی از سوژههایی که از آن غفلت شده است، سوژه اشغال و آزادسازی خرمشهر است که آزادسازی آن به عنوان نمادی از پیروزی، مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن است.
خرمشهر در بسیاری از بحثهای اجتماعی و فرهنگی از طرف برخی از مدیران، نادیده گرفته شده است و این بد است که هنر ما نتواند صدای آنها باشد. این خونینشهر که در طول سالهای جنگ آسیبهای جدی به آن وارد شد و نقش کلیدی در جنگ داشت، قصههای نابی برای گفتن دارد. اما در طول این سالها نمایش به خصوصی که به طور خاص به آزادسازی این شهر و مقاومت مردم آن بپردازد، وجود نداشته است. حتی تعداد کمی از آثار تئاتری بستر قصهشان خرمشهر است.
هنرآنلاین به جهت تاکید بر تولید و اجرای نمایشهایی با محوریت خرمشهر و پررنگ کردن نام این شهر، به معرفی برخی از نمایشهای دفاع مقدس که اشارهای به خرمشهر داشتند، پرداخته است که در ادامه میخوانید؛
نمایش «آمده بودیم اینجا بمیریم»
نمایش«آمده بودیم اینجا بمیریم» به نویسندگی و کارگردانی مریم منصوری که در خرداد 1400 به روی صحنه تماشاخانه سرو رفت، قصه یک خانواده خرمشهری است که یکی از فرزندان آنها که فرمانده سپاه است، هواپیمایش در راه تهران منفجر میشود و هیچ اثر دیگری از آن پیدا نمیشود. یکی دیگر از فرزندان در هنگام تخلیه شهر) مفقودالاثر میشود و هیچ نشانهای از او نیست. پس از پایان جنگ به اصرار مادر خانواده به خرمشهر برمیگردند.
این نمایش مخاطب خود را با اعضای پیر و جوان خانوادهای روبرو میکند که هر کدام از آنها دردهای فراوانی در دل دارند و این درددلها در قالب تکگویی (مونولوگ) شخصیتهای داستان به تصویر کشیده شده و بخش مهمی از فرایند اجرای این اثر نمایشی را تشکیل داده است. میتوان گفت که نمایش «آمده بودیم اینجا بمیریم» وضعیت خرمشهر در روزهای آغازین پس از جنگ را با زبانی شاعرانه و بیشتر از دید زنان روایت میکند.
نمایش «جهشه»
نمایش «جهشه» از دیگر نمایشهایی است که مکان داستان آن خرمشهر بوده است. متن این اثر که در سال 95 به روی صحنه تماشاخانه سرو رفت، نوشته مرتضی شاهکرم است و کارگردانی آن را علی برجی برعهده داشت.
نام این نمایش برگرفته از یکی از وانتهایی است که در ایام قدیم در خرمشهر به کار می رفت.
«جهشه» روایتکننده افراد عادی جامعه است که در یکی از محلههای خرمشهر در زمان جنگ زندگی میکنند و سعی دارند شهر را با یک وانت به نام «جهشه» ترک کنند. این وانت متعلق به نادر است که به مشهد رفته است و آنها منتظرند که او برگردد و با وانت خود آنها را از شهر خارج کند، اما یکی از بستگان نادر از آنها پول میگیرد تا آنها را سوار وانت خود کند که در ادامه اتفاقاتی میافتد. هرکدام از شخصیتهای این نمایش، قصه منحصر به فرد خود را دارند.
نمایش «آسمان و زمین»
«آسمان و زمین» به نویسندگی ایوب آقاخانی و کارگردانی امیر دژاکام برای اجرا در جشنواره مقاومت سال 87 تولید شد و پنج اجرا نیز در شهر خرمشهر داشت.
این نمایش درباره مجروح شدن رزمندهای است که در آخرین دقایق فتح خرمشهر زمینگیر شده و سربازان فراری عراقی جسم او و همراهانش را روی مینهای جهنده قرار دادهاند.
نمایش «آسمان و زمین» بخشی از حوادثی که نیروهای مقاومت خرمشهر در واپسین روزهای اشغال این شهر با آن دست و پنجه نرم کردند را روایت میکند و شرح ااین حوادث با تعلیق همراه است.
نمایش« برگشتن»
حسین مسافرآستانه این اثر نمایشی را پس از 9 سال دوری از صحنه تئاتر، سال 98 با متنی از خیرالله تقیانیپور به روی صحنه تئاترشهر برد.
«برگشتن» اثری اجتماعی است که به زیر و بم خرمشهر پس از جنگ میپردازد و بیانگر این نکته است که با وجود گذشت سالها از پایان جنگ، زخمهای این شهر زخم خورده هنوز تازه است و این را در تقابل نگاهها و موضعهای متفاوتی نشان میدهد.
نمایش تلاش کرده است تا موضعگیری خاصی نسبت به مسائلی که مطرح میکند، نداشته باشد و نتیجهگیری نهایی را به مخاطب واگذار کند.
نمایش« هفت عصر هفتم پاییز»
«هفت عصر هفتم پاییز» به نویسندگی و کارگردانی ایوب آقاخانی در سال 96 روی صحنه رفت. این نمایش را میتوان به نوعی، نمایشی درمورد «محمد جهانآرا» دانست که نام او همواره با خرمشهر گره خورده است.
شخصیت اصلی این نمایش فردی است به نام غلامعلی که در زمان اشغال خرمشهر توسط ارتش صدام در این شهر حضور داشت و یکی از همرزمان محمد جهان آرا بود. همچنین او مسافر همان هواپیمایی بود که محمد جهان آرا نیز در آن حضور داشت و در راه پرواز به تهران سقوط کرد. غلامعلی که از آن سقوط جان سالم به در برد، نمیتواند خاطرات پررنگ نبرد در خرمشهر تحت فرمان جهان آرا و از دست دادن او در سقوط هواپیما را به راحتی فراموش کند.
این نمایش لحنی شاعرانه دارد و در آن تعدادی از نامههای محمد جهان آرا به همسرش صغری نیز در برخی از صحنههای آن خوانده میشود.
به غیر از پنج اثر معرفی شده در این گزارش، آثار دیگری نیز با محوریت خرمشهر ساخته و اجرا شدند اما باید گفت بر صحنه تئاتر جای خالی قصههای دیگری از این خطه حس میشود و میان آوارهای این شهر و ویرانههایش هنوز قصههایی وجود دارند که گرد خاک و زمان به مرور روی آنها را پوشانده است و تنها دستی دغدغهمند نیاز دارد تا آنها را بزداید و قصهای دیگر بر دل صحنه بنشاند.
هانیه علینژاد