گروه تئاتر خبرگزاری هنر ایران: نمایش «دشمن خدا» به نویسندگی عمادالدین رجبلو و کارگردانی مجید عراقی پس از اجرا در دو نوبت در عمارت نوفللوشاتو و تئاترشهر در سال گذشته، امسال سومین نوبت اجرای خود را در تماشاخانه هامون میگذارند.
این نمایش در چهل و دومین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، موفق به دریافت تقدیر و دیپلم افتخار بهترین بازیگری مرد، تقدیر و دیپلم افتخار نویسندگی، تقدیر و دیپلم افتخار بازیگری کودک، بهترین اثر کمدی جشنواره و همچنین نامزد دریافت بهترین کارگردانی و نامزد دریافت بهترین طراحی صحنه شد.
همچنین «دشمن خدا» در دومین جشن تئاتر و موسیقی حافظ (علی معلم) در بخش استعداد تازه تئاتر ایران نیز نامزد دریافت بهترین بازیگر (ضحا رجاییفر)، نامزد دریافت بهترین بازیگر (نفس جافری) و نامزد بهترین نویسندگی (عمادالدین رجبلو) شد.
این نمایش در دو اپیزود دبستان دخترانه و پادگان نظامی با سوژهای اجتماعی و انسانی روی صحنه میرود.
به بهانه دور سوم اجرای این نمایش به گفتوگو با کارگردان این نمایش پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
عجین شدن جامعه با دروغ، دغدغهای برای اجرای «دشمن خدا» بود
آقای عراقی، چطور شد که به اجرای نمایش «دشمن خدا» رسیدید؟ این نمایش پیش از این هم با کارگردانی فرد دیگری روی صحنه رفته بود.
بله درسته؛ آقای عماد رجبلو این اثر را در سال 94 اجرا کرده بودند. من آشنایی دیرینه با آقای رجبلو داشتم و در شهرستان گرگان با هم کار میکردیم. دورادور با این متن آشنا بودم و دغدغه شخصی خودم این بود که چطور اینقدر با گناه دروغ عجین شدیم و چقدر زیاد در جامعه این مسئله را میبینیم و با آن دست و پنجه نرم میکنیم. به طور کل مسائل انسانی و فضائلی که این روزها در جامعه کمرنگ شده است دغدغه من است. در رابطه با دروغ، از خودم میپرسم که چه عواملی دست به دست هم میدهد که به صورت دومینو در زندگی ما وجود دارد و ما کجا میتوانیم به عنوان انسانی که در این جامعه زندگی میکند، آن را متوقف کنیم و مقابل این سیکل دروغی که در ما نهادینه شده و ادامه دارد را بگیریم.
به همین جهت این نمایشنامه به دلم نشست. چون کانسپت کلی آن بر دروغ میچرخد و برای من هم سوال بود که مخاطب با دیدن این نمایش به همان چیزی که من فکر میکنم پی میبرد یا نه و یا حتی اینکه چقدر سیستم آموزشی ما میتواند برای تربیت نسل آینده تاثیرگذار باشد. ضمن این که مسئله دروغ را اگر به عنوان گناه بررسی کنیم از گناهان کبیره است و سرمنشا هفت گناه دیگر است.
با توجه به این که این نمایش پیش از این هم اجرا شد، چه تغییراتی در این نمایش با کارگردانی شما به وجود آمد؟
آقای رجبلو که در این کار مشاور کارگردان بنده هستند، متن اصلی را برای یک جشنواره در استان گلستان نگاشتند که در آن جا شرایط این بود که باید اثر نمایشی، یک اثر کوتاه میبود. به همین جهت آقای رجبلو اپیزود مدرسه را برای آن جا نوشتند. بعد از آن ایشان تصمیم میگیرند که این نمایش را بسط دهند و آن را تبدیل به یک نمایش مستقل کنند. به همین جهت بسیاری از متن بر اساس خلاقیت بازیگران و باهوشی خود عماد رجبلو در نگارش شکل گرفته است. وقتی خواستیم خودمان این کار را اجرا کنیم، برخی از موقعیتها دستخوش تغییر شد اما شاکله اصلی آن حفظ شده است.
دروغگویی از روی ترس، حاصل یک زیست و تربیت اشتباه است
دو لوکیشن مدرسه و سربازی که برای رساندن مفهوم متن انتخاب شده است، چقدر به درک مخاطب و تاثیرگذاری بیشتر کمک کرده است؟
مبحثی که با آن در نمایش دست و پنجه نرم میکنیم، ترسی است که ما را مجبور به دروغگویی میکند. این عامل ترس میتواند، در موقعیتهای مختلفی باشد. ما به خاطر ترس از قضاوت و ترس از تنبیه شدن توسط والدین در سنین مختلف مجبور میشویم دروغ بگوییم و به دنبال آن پنهانکاری کنیم.
این موارد، حاصل یک زیست و تربیت اشتباه است. اگر من از گفتن حقیقت و تبعات آن و مسئولیت پذیرش آن، ترسی نداشته باشم، میتوانم در تمامی بخشهای این جامعه از مدرسه گرفته تا خانواده،دانشگاه و حتی زندگی زناشویی جلوی این دومینو دروغ و کتمان را بگیرم. پس فرقی نمیکند مدرسه دخترانه یا پسرانه باشد و یا لوکیشن جای دیگری میشود. ما حتی میخواستیم اپیزود سوم نمایش را با پیرمرد و پیرزنی 70 ساله به نمایش بگذاریم که با یکدیگر مشکل دارند و به دادگاه میروند. این سیکل دروغ که ما با آن عجین شدهایم، از بچگی تا بزرگسالی و حتی میانسالی و پیری بادامه خواهد داشت؛ چرا که خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج.
«دشمن خدا» اثری ساده و بیادعا اما دغدغهمند با حرفهایی عمیق
هنرمندان زیادی به تماشای نمایش شما نشستند و بسیار از آن رضایت داشتند. نقطه اشتراک رضایت آنها از نمایش چه چیزی بوده است؟
برای ما استقبال مخاطبان علیالخصوص هنرمندان و بزرگان که ما از آنها یاد میگیریم ارزشمند است. نقطه نظر مشترک این هنرمندان که به ما لطف داشتند، بازی یک دست بازیگران و بازیگردانی کار بود و این که اشاره داشتند «دشمن خدا» کار ساده و بی ادعایی است اما در عین سادگی حرف عمیقی میزند. در کنار حرف عمیق که مخاطب را به فکر میبرد، لحظات کمیکی دارد که نمایش را به سمت کمدی دارک میبرد. مخاطب در عین این که میخندد، به فکر هم فرو میرود که این آدمها با قسم به مقدساتشان به یکدیگر دروغ میگویند.
نکته دیگری که مدنظر هنرمندان بود، بازی بازیگران خردسال در اپیزود مدرسه بود. چرا که کار با بازیگر خردسال بسیار سخت است اما این بچهها گویی خردسال نبودند و انگار روحیه بزرگسالی داشتند و بازی آنها رئال بود.
و خب برای شما کار کردن با بازیگر خردسال چه چالشی داشت؟
این دو بازیگر از حاشیه تهران یعنی از بومهن و پردیس برای اجرا به تهران میآیند و برای این نمایش در کنار زحمات خودشان، دو مادر فداکار و مهربان حضور داشتند. این فداکاری که مادرها انجام دادند، بسیار ارزشمند است. در مدت تمرین و حتی اجرا بدون خستگی و با انرژی مضاعف حضور داشتند و حتی به ما روحیه میدادند. همت آنها باعث میشد ما متوجه نباشیم که آنها از شهر دیگری حضور پیدا میکنند.
در پروسه تمرین، 30 جلسه با آنها تمرین داشتم که 15 جلسه اجرا و 15 جلسه تمرین متن بود. سعی کردم آنها را به زیست مشترک نزدیک کنم که دو همکلاسی هستند که از یکدیگر خوششان نمیآید. وقتی متن را به آنها دادم و تمرین کردیم بسیار راحت به فضای رئالیستی رسیدند.
نمایش شما هم در سالن دولتی(تئاترشهر) و هم در سالن خصوصی (نوفل لوشاتو و هامون) اجرا داشته است. چقدر تفاوت سالن دولتی و حضوصی بر اجرا و استقبال آن اثر داشته است؟
هر سالنی مخاطب خاص خودش را دارد. برخی از مخاطبان مشترکن هستند و در همه سالنها اثر را میبینند. قاعدتاً سالن دولتی از لحاظ هزینه کمک زیادی به گروه میکند اما سالن خصوصی هزینههای بیشتری را دارد.
در هر صورت من اجرا در سالنهای مختلف تجربه کسب کردم و قطعاً اگر به عقب بازگردم، همین مسیر اجرایی را برای نمایش «دشمن خدا» انتخاب میکنم. چون سرشار از تجربه بود. اما خب طبیعتا اجرا در تئاترشهر آرزوی من بود و خدا نصیبمان کرد که به عنوان کارگردان در آن جا حضور داشته باشم و این حس و حال متفاوتی برای من داشت. از لحاظ فضا هم، آن جا مخاطبان متفاوتتری نسبت به مخاطبان سالن خصوصی داشتیم.
خبرنگار: هانیه علینژاد