سرویس موسیقی هنرآنلاین: یوسف سابیزا اهل شوشتر در استان خوزستان است و روی شهرش تعصب زیادی دارد، نوازنده تار، سهتار و نی است. آهنگسازی موسیقی نواحی و سنتی نیز در کارنامه کاری خود دارد. تا به امروز در قالب نوازنده و آهنگساز از او چند آلبوم در بخش موسیقی نواحی منتشر شده است که جزو آثار شاخص این ژانر از موسیقی به شمار میروند.
با این هنرمند به بهانه انتشار "خوزسون" آلبوم جدیدش و دیگر فعالیتهای او گفتوگو کردیم:
آقای سابیزا، موسیقی را از چه زمانی شروع کردید؟
موسیقی را از سن 16 یا 17 سالگی با نوازندگی ساز نی در شهرستان شوشتر استان خوزستان شروع کردم. در خوزستان نزد استادان زیادی دوره دیدم. پس از این که مراحلی را گذراندم احساس کردم باید به تهران بیایم و دورههای اصول حرفهای را یاد بگیرم. وقتی به تهران آمدم خدمت آقایان محمدعلی کیانینژاد، بهزاد فروهری و سیامک جهانگیری رفتم و دوره ردیفها را تمام کردم. پس از آن دورههای آهنگسازی را شروع کردم و نزد آقای بهمن روشنی، فارغالتحصیل کالج فرانسه رفتم. این نیاز را حس میکردم که آدم برای تنظیم و ساختار خوب باید دانش خوبی داشته باشد تا بتواند کارهای خوب و بهروز تنظیم کند. شهر ما یک شهر بسیار قدیمی است و حتی به روایتی بالای هفت هزار سال قدمت دارد ولی از آنجا که دور از پایتخت قرار گرفته مهجور واقع شده است. چند سال پیش با یکی از دوستانم به نام آقای علیمحمد زابل آثار موسیقی کهن شهر شوشتر را از بهترین شاعران قدیمی شوشتر جمع کردیم و من آن ملودیها را در استودیو تهران با نوازندگان حرفهای تنظیم کردم. وقتی میکس کارها انجام شد آنها را به حوزه هنری تهران بردیم. آنجا به ما گفتند که شما باید کارتان را به خوزستان ببرید چون کارتان محلی است. سال گذشته تمام عوامل از شهرهای دیگر استان خوزستان به شوشتر آمدند و از آلبوم ما رونمایی کردند. ما واقعاً موسیقیهای قوی و خوبی داریم که تا به حال کسی آنها را نشنیده است. حتی قدیمها استاد لطفی، درویش خان و بسیاری از استادان دیگر به شهرستان ما سفر کرده بودند تا در مورد گوشهها و ردیفهای محلی خوزستان اطلاعات به دست بیاورند. حتی به روایتی دستگاه همایون متعلق به شهر ما بوده است. شوشتر شهری است که در هر صنف هنری چیزهای قدیمی زیادی دارد.
نام آلبوم اول من "دیبا" بود که آقای مرتضی شنبهزاده آن را خواند که خوشبختانه بازخورد خوبی داشت. در مدتی که آلبوم "خوزسون" را با موسیقی و تنظیم خودم و با صدای علی محمد زابلزاده بیرون دادیم جاذبه توریستی شهر ما بیشتر شد. یک عده بودند که اصلاً نمیدانستند شوشتر کجاست ولی توسط این آلبوم با شوشتر آشنا شدند. یکی از دوستان ما به نام آقای بهار نزد آقای محمدرضا لطفی رفته بود و ردیفهای محلی شوشتر را زده بود. زندهیاد لطفی پس از شنیدن آن ردیفها به فکر فرو رفته بود و گفته بود که این نغمات و حالات از کجا میآید؟ به نظر من اگر این ساختارها و موسیقیها زودتر از اینها میآمد هنوز موسیقی سنتی ما رنگآمیزی بیشتری در ساختارها داشت. وقتی موسیقیهای محلی را گوش میکنید، موتیفها از حال و هوای بسیار قدیم صحبت میکند. مثلاً در شهر ما یک پارچه قدیمی به نام دیبا وجود داشت که با دست دوخته میشد ولی متأسفانه الآن این پارچه از بین رفته است. من میگویم اگر همین کارها را در صنفهای دیگر انجام ندهیم آنها هم از بین میروند. این کاری که ما انجام دادیم الآن در صداوسیمای تهران و خوزستان پخش میشود و همه آن را گوش میدهند.
آلبومهایی که در حوزه نواحی منتشر میکنید بیشتر ادای دین است یا علاقه خودتان به موسیقی؟
اولش ادای دین بود. اولین برنامهای که من در بدو ورود به تهران داشتم این بود که بتوانم دین خودم را در موسیقی به شوشتر ادا کنم. گاهی شما یک آهنگ محلی را با یک آهنگساز تهرانی تولید میکنید که این کار هم کار بدی نیست، اما من چون خودم شوشتری بودم آن حالات را بیشتر میتوانستم درک کنم که حتماً شوشتری دربیاید. در این بین سفارشهای دیگری هم داشتم. مثلاً یک موسیقی لری برای آقای داریوش نظری پسر خواهر آقای رضا سقایی تنظیم کردم. تکآهنگهای زیادی برای صداوسیما و شاگردان استاد شجریان تنظیم کردهام. حتی برای ارکستر مجلسی هم آهنگسازی کردهام که آقای نادر مشایخی آمدند و رهبری کردند. انجام دادن بعضی کارها برای تجربه خوب است، اما گفتم کاری که ماندگار میشود و همیشه میماند و با آن میتوانم خدمتی به شهرم کرده باشم این است که بیایم یک آلبوم جمعآوری کنم. خوشبختانه "خوزسون" تاکنون بازتاب بسیار خوبی داشته است. یک عده موسیقیهای زیادی شنیدهاند و حالا دنبال نوآوری میگردند و وقتی این آلبوم را گوش میکنند از دل آن بسیاری از چیزها را درمیآورند و همان را بسط و گسترش میدهند. آهنگهای این آلبوم از ملودیهای قدیمی شوشتر بود که ما آنها را کم و زیاد کردیم و کارهای آن را انجام دادیم تا بیرون بیاید. هنوز ملودیهای غنیتری هم وجود دارد که ما داریم کارهای آن را انجام میدهیم که بیرون بدهیم. حرکت بعدی من برگزاری کنسرت است که انشاءالله بتوانم موسیقی محلی را در فستیوالها اجرا کنم. سال گذشته در یک فستیوال موسیقی در شهر فتحیه ترکیه شرکت کردیم و موسیقی سنتی خواندیم و در آخر من موسیقی محلی بدون کلام اجرا کردم چون خواننده محلی نداشتیم. آن اجرای ما مورد توجه بسیاری از تماشاگران قرار گرفت. من اگر بتوانم این موسیقی را از شهرستان به خارج از کشور برسانم، میتوانم بگویم که حداقل دین خودم را به شهرستان خودم ادا کردهام.
فعالیتتان فقط در موسیقی محلی است و موسیقیهای دیگر کار نمیکنید؟
کارهای ارکسترال زیاد کار کردهام. مثلاً برای آقای علیرضا وکیلمنش یکی از شاگردان استاد شجریان چند کار درمورد ایران بر اساس تم ارکستر سمفونیک تنظیم کردهام. کارهای سفارشی زیادی هم انجام دادهام. چند موسیقی به زبان لری تنظیم کردهام. یک آلبوم هم به نام "تلمیت" برای شهرکرد تنظیم کردهام که یکی دو ماه دیگر منتشر میشود. از آنجا که من آهنگسازی خواندهام، هر کاری که به من پیشنهاد کردهاند را کار کردهام. با این حال چیزی که از بچگی در ذهن من بود و منتظر بودم تا آن صورت بگیرد همین بحث آلبومهای محلی بود. یک آلبوم سنتی دیگری هم به نام "دختر خورشید" با خوانندگی داریوش نظری کار کردهام که آن هم به اتمام رسیده است و منتظر هستیم که بیرون بیاید.
وضعیت آموزش موسیقی در شوشتر به چه صورت است؟
شهر ما از قدیمالایام تارنوازهای خوبی داشته است و اغلب دنبال تارنوازی بودهاند. در گذشته در شهر شوشتر بیشتر موسیقی محلی رواج داشت و همه با ساز تار کار خودشان را شروع میکردند. ما در شوشتر یک ساز محلی هم به نام نی جفتی داریم. نی جفتی شبیه ساز دوزله است، اما در شهر ما آن نیها از استخوان دال (کرکس) درست میشود. مهرههای داخل کمر کرکس حالت لولهای دارد که آنها را خالی میکنند و بین آن موم و عسل میگذارند. سورنا هم یکی از سازهایی است که در شهر ما زیاد استفاده میشود. یکی از دلایلی که شهر ما نسبت به شهرهای دیگر کمی کنارهگیری کرد این بود که شهر ما یک شهر مذهبی است. شوشتر اولین پایتخت مقتلخوانی ایران است. این شهر به خاطر مذهبی بودنش یک سری چارچوبها و خط قرمزهایی داشت و به همین خاطر هنرمندان نمیتوانستند آنطور که باید و شاید خودشان را نشان بدهند. در گذشته از آن استادانی هم که تار میزدند برای موسیقیدرمانی استفاده میکردند. مثلاً اگر کسی مشکل افسردگی داشت میگفتند برو نزد فلان استاد که تار میزند موسیقی گوش کن تا حالت خوب شود. واقعاً هم تأثیرگذار بود. ساختار موسیقی در شهر ما اینطور شکل میگرفت. امکاناتی نظیر کنسرت تا 30-40 سال قبل در شوشتر وجود نداشت و موسیقی همیشه بهصورت بزمی و خصوصی اجرا میشد. شوشتر باغ و رودخانههای زیادی دارد. آن موقع دوستان دور هم جمع میشدند غذای محلی میخوردند و بعد موسیقی محلی اجرا میکردند. خوشبختانه در این سالها وضعیت بهتر شده و موسیقی شوشتر از دگرگونی بیرون آمده است. در حال حاضر شوشتر دارای چند سالن خوب است که هنرمندان سالی چند بار در آنجا کنسرت اجرا میکنند. یکی از استادان بنام موسیقی محلی شوشتر، استاد محمد موسوی است که با استاد شجریان قدمهای بزرگی برداشتهاند. ایشان قطعات موسیقی شوشتری را در کنسرتهایشان اجرا میکردند. خوشبختانه کارهای ایشان نیز بازخورد بسیار قوی و خوبی داشت. در حال حاضر همه موسیقی لری، کردی و شمالی را میشناسند. ممکن است در کنسرتهایی که در تهران و یا شهرستانها برگزار میکنم همه نوع موسیقی اجرا کنم ولی موسیقی شوشتری اجرا نکنم چون مردم موسیقی شوشتری نشنیدهاند و با آن آشنایی ندارند. اگر کمی زودتر موسیقی شوشتری معرفی میشد الآن در زمره همان موسیقیهایی قرار میگرفت که همه مردم با آن آشنایی دارند. مشکل دیگری که من در این قضیه میدیدم و بسیار زیاد من را اذیت میکرد این بود که افراد زیادی به شهر ما میآمدند و ملودیهای زیادی را از شهر ما میگرفتند و یک شعر فارسی روی آن میگذاشتند و میخواندند. این موسیقیها باید با آن حالتی که دارد اجرا شود تا زیبایی خودش را داشته باشد. آهنگهایی که با این شیوه منتشر شدند حق مطلب را بهخوبی ادا نکردند. بسیاری از نغمات شوشتری به همین شیوه از دست رفت. من در خوزستان با مسئولین صحبت کردم و گفتم اینهمه ملودی حیف است که از دست برود، حداقل بیاید کاری کنیم که به نام خودمان ثبت شود. ما در موسیقی محلی شوشتری 24 مقام داریم که اینها هر کدام یک گوشه محلی با یک حالت محلی هستند. چند سال پیش مشکلاتی ایجاد شد که شهر شوشتر میگفت این مقامها متعلق به شهر ما است و شهر دیگری هم چنین ادعایی داشت. پس از این ماجرا نشستند و آنها را بررسی کردند و دیدند سندیت آنها برای شهر شوشتر است. شهر ما آثار باستانی بسیار زیادی هم دارد. مثلاً آبشارهای معروفی دارد و هر سال افراد زیادی برای دیدن آبشارهای شوشتر به این شهر سفر میکنند. نام یکی از آهنگهایی هم که ما خواندهایم "آبشار" است.
جایگاه موسیقی در شوشتر به چه شکل است؟
شوشتر مهد موسیقی است چون برای خودش مستقل است. شهر ما در موسیقی حرفهای بسیار زیادی برای گفتن دارد. شهرهای دیگر شاید در یکی دو دستگاه ملودی داشته باشند ولی ما در شهر خودمان هم نغمه داریم و هم آواز محلی. با این حال چون شهر ما یک شهر مذهبی بوده و هنوز هم هست، بحث موسیقی کمی در آن کمرنگ است. یعنی مردم موسیقی را بیشتر در خفا انجام میدهند. البته بچهها سالی یکی دو بار کنسرت اجرا میکنند و گاهی هم آنها را به تهران فرامیخوانند تا در آنجا کنسرت اجرا کنند، اما این کار به آن جدیت لازم انجام نمیشود. چند سال است که وضعیت دارد بهتر میشود و مثل قدیم نیست. یکی از ملودیهای محلی شوشتر راجع به دفاع مقدس است. استاد شجریان یکبار در یکی از مصاحبههایشان گفتند اگر ما موسیقی یک منطقه را گوش میکنیم که غمگین است، آن حالت تاریخی آن منطقه است. شمال میرویم یکجور موسیقی دارد و کردستان هم یکجور دیگر. موسیقی، تاریخ آن منطقه و کشور است. من وقتی یک آلبوم موسیقی محلی منتشر میکنم افرادی زیادی متوجه وجود چنین محله و شهری میشوند و به آنجا سفر میکنند که در آن صورت هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ اقتصادی برای شهر ما خوب میشود. شما اگر وارد بازار شوشتر شوید بههیچوجه دست خالی برنمیگردید. این موسیقیها باید شنیده شود تا مخاطب بداند شهری که چنین موسیقی خوب و غنی دارد قطعاً چیزهای خوب دیگری هم دارد. حالا اگر جلوی چنین اتفاقی را بگیرند صد درصد اتفاقات خوبی برای شهر شوشتر نخواهد افتاد. ما در شهرهای ایران نغمات بسیار زیادی داریم که هنوز شنیده نشدهاند. مثلاً شهر ما که یک شهر کوچک است حدود 270 روستا دارد. زندهیاد احمدعلی کامرانفر یکی از استادان موسیقی شنیده بود که یک شخصی در یکی از این روستاها یک گوشه محلی میزند که از قدیم به او رسیده است. استاد کامرانفر آن نغمه را ضبط کرده و کمکم آورده در ردیفهای ما گنجانده است. چند سال پیش خانم مهشید نقاشپور از طریق حوزه هنری آمد تمام ساختار موسیقی شوشتر را جمعآوری و مکتوب کرد و الآن در اختیار جوانهای علاقهمند قرار دارد.
موسیقی شهر شما لری است یا جنوبی؟
شهر شوشتر برای خودش یک گویش خاص دارد و یک شهر بسیار قدیمی است. شهر ما از سه قسمت شوشتری، عرب و بختیاری تشکیل میشود. به هر حال اینها در جاهایی از همدیگر وام گرفتهاند و حرکتهایی انجام دادهاند. در بسیاری از مواقع هم پیش آمده که با هم کنسرتهای مشترک برگزار کردهاند و یا خواننده آمده هم شوشتری خوانده و هم بختیاری. با این حال موسیقی شوشتری برای خودش یک چارچوب و ساختار خاصی دارد. در چند سال اخیر ترکیباتی صورت گرفت. مثلاً آلبوم "دیبا" یک قطعهای به نام "هچه" دارد که به زبان فارسی پایکوبی معنا میدهد. "هچه" در عربی یک رقصی است که من آمدهام آن را در موسیقی شوشتری در یکی از تصانیف گنجاندهام.
در حال حاضر جوانها در عروسیها بیشتر از موسیقی ارگ و کیبورد استفاده میکنند که این مسئله برای فعالان قدیمی موسیقی شهرستانها خوشایند نیست. در شهر شما نیز به همین صورت است؟
در گذشته مرسوم بود که سازهای سنتی به عروسی میآوردند ولی الآن کیبورد و ارگ میآورند و آهنگهای محلی را هم با ارگ میزنند. مردم آنجا هنوز قطعات محلیشان را میخواهند و با ارگ میزنند. مراسمی که در شوشتر برگزار میشود نشان میدهد که مردم هنوز به آداب قدیم اعتقاد دارند و آن آداب هنوز پابرجا است. برخی مراسم را با نی جفتی و تنبک محلی اجرا میکنند. در شوشتر اینطور است که موسیقی محلی حتماً باید در مراسمهای بزم و شادی اجرا شود. شهر ما پیشدرآمدها، چهارمضرابها و آوازهای بسیار زیادی دارد که میتواند فضا را تحتالشعاع قرار بدهد. خوشبختانه در شهرستان ما موسیقی محلی هنوز پررنگ مانده و از بین نرفته است. هر برنامههای که اجرا میکنند، موسیقی محلی هم اجرا میکنند. حدود 15-20 سال است که موسیقیهای مقامی تمام شهرستانهای استان خوزستان در قالب جشنواره موسیقی نواحی برگزار میشود که هر بار در یکی از شهرستانهای این استان برگزار میشود. یکی از شهرهایی که همیشه در این جشنواره حضور دارد شهر شوشتر است. ما نیز دو سه بار در این جشنواره شرکت کردهایم و اول شدهایم.